گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
فراموشی می آید…
مثل همین پائیز
با ابرهای سهمگینش
دیروز برگ خشکی دیدم
که نمی دانست
از کدام شاخه جدا شده
 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
این که دلتنگ تو ام اقرار می‌خواهد مگر؟
این که از من دلخوری انکار می‌خواهد مگر؟ وقت دل کندن به فکر باز پیوستن مباش دل بریدن وعده‌ی دیدار می‌خواهد مگر؟ با زبان بی‌زبانی بارها گفتی: برو! من که دارم می‌روم! اصرار می‌خواهد مگر؟
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] ﻫِِﯽ ﻣﯿﮕِﻪ ﺑِﻪ ﻣﺎ ﻧِﻤﯿﺨُﻮﺭﯼ... ﺧُﺐ ﻋَﺰﯾﺰﻡ ﭼُﻮﻥ ﺑِﺪﺭﺩ ﻧَﺨﻮﺭی!!! *
*ﺑـــﻪ ﺑَــﻌﻀﯿــﺎ ﻫَﻢ ﺑــﺎﯾﺪ ﮔُﻔــﺖ ﺍﻭﻩ ه ه ه ه ه ه ﺑﻬﺖ ﮔُـــﻔﺘَﻦ ﺁﺩﻡ؟!! ﺑــﯽ ﺧﯿـﺎﻝ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﻬـﺖ ﺗُـــﻬﻤَﺖ ﺯَﺩَﻥ....!!
[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]
*ﺍﻭﻧـ
[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot] ﮐـ[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot] ﻭﺍﺳـ[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot] ﺷُﻤﺎ ﺍﺩّﻋﺎ ﻣـ[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot] ﮐﻨـ[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot] ﻭﺍﺳـ[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot] ﺑﻮﺩﻥِ ﺑﺎ ﻣﺂ ﺩُﻋﺎ ﻣـ[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot] ﮐﻨـ[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]! ﻋﺂﺭﻫـ ﻋﺰﯾﺰﻡ ! * [/FONT]
 

sahar jamali

عضو جدید
سیب سرخی را به من بخشید و رفت
ساقه ی سبز دلم را چید و رفت


عاشقی های منو باور نکرد

عاقبت بر عشق من خندید و رفت

اشک در چشمان سردم حلقه زد

بی مروت گریه ام را دید و رفت...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این شهر صدای پای مردمی است

که همچنان که تو را می بوسند

در ذهن خود طناب دار تو را می بافند

مردمی که صادقانه به تو دروغ می گویند،

و خالصانه به تو خیانت می کنند

در این شهر هر چه تنهاتر باشی پیروزتری
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بــــي "دار"م...!!

ديـگـران مـي پـرسـنـد؛ بـيـداري؟


آري بـي"دار"م...

چـرا کـه اگـر"دار"ي داشـتـم...

يـا قـالـي زنـدگـي ام را مـي بـافـتـم...

يـا زنـدگـي ام را بـه"دار"مـيـ آوِيـخـتـم. ..

پــس بـــي "دار" بــــي "دار"م...!!
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
بودن هم بودن های قدیم .. نه اینترنت بود ، نه تلـــفن فقط نـــگاه بود ، روبرو .. چشم در چشم ، به همین خلوص

به همــین کیــفیــت .. به همیـــن ســــادگی...
 

alone.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهم گفت:
از زندگیت لذت ببر
خودتو اسیر چیزی نکن
کاری کن همه اسیر تو بشن
فهمیده بود اسیرش شدم
در جواب گفتم :
من عاشق توام تو عاشق دیگری و دیگری عاشق من...بدون خیلیا اسیر من هستن
 

مریم.س

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

mohandese.motefakker

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی شبها طولانی شدند؛
و جاده خیلی دراز بود؛
و اون موقع که فک میکنی
عشق فقط واسه خوش شانسها و پولداراست؛
فقط یه لحظه یادت بیاد که
تو زمستون ، اون ته عمق برفا
یه دونه خوابیده که
با مهربونی خورشید
تو بهار
تبدیل به یک گل سرخ میشه.

"وست لایف"
 

saharnaz73

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﮬﻤﯿﺸﮧ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ ﺯﺩ به ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﻭ ﮔﻔﺖ:تنها امده ام ، تنها میرومﯾﮏ ﻭﻗﺘﺎﺋﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﯾﺎ ﺩﻗﯿﻘﮧ ﺍﯼ ﮐﻢ ﻣﯿﺎﻭﺭﯼ!ﺩﻝ ﻭﺍﻣﺎﻧﺪﮦﺍﺕ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﮬﺪ ﮐﮧ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﮧ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ….
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کجاییم!؟ چی کار داریم میکنیم با خودمون؟؟
شدیم مقیاس شدیم متر شدیم میکروسکوپ همدیگه
کسی رو میبینیم شروع میکنیم به قضاوت !به طرح مسئله !
از یه پله که میخوایم بالا بریم پله های قبلو خراب میکنیم که مبادا.....
کارامون سیاه شده
شاید قلبامونم سیاه شده نمیدونم ولی خدانکنه که اینطور باشه
که اگه سیاهم شده باشه مقصرش خودمونیم و کارایی که میکنیم
یادش بخیر مداد رنگی بچگیامون همه رنگ داشت
یادش بخیر ته ته نقاشیامون ختم میشد به
یه چمن سبزو یه آسمون آبی چند تا نقطه ی قرمز که گل نقاشی هامون بودویه خورشید زردوگرم...
دختروپسر هم نداشتیم همه میکشیدیم یه طرح ساده یه طرح ساده از دل نه از مغز...
اون روزا میکشیدیم واین روزها هم میکشم ولی تفاوتش زمین تا آسمونه
دختر بودیم عروسک و کفش ولباس وگل و...
پسر بودیم هواپیماوماشین وموتورو....
اما بازم قشنگ بودساده بود ولی خیلی قشنگ بود
ولی الان چی...الان چی میکشیم؟؟
آدمک میکشیم به رنگ سیاه
قلب میکشیم به رنگ سیاه
اصلحه میکشیم...
دیگه مداد رنگی به کارمون نمیاد
کاشکی سادگی بچگیامونو هنوزم داشتیم
کاش.......
 

saharnaz73

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدم ها را بخاطر اینکه باعث نا امیدی شما می شوند سرزنش نکنیدخودتان را سرزنش کنید که بیش از حد از آنها انتظار دارید​
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گـ ـــ ــ ـاهی...

گـــــــاهی نیاز داریم


بی خیـــــــال شویم


بی خیال گذشتـــــــه


بی خیال آینـــــــده


بی خیال احســـــــاس


بی خیال اگـــــــرها و شایـــــــد ها


گاهی لازم است بگوییم :


هـــــــرچه بادابـــــــاد
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از همان ابتدا وانتهایش یکی بوده است
عشق و دوست داشتنم
استادم
استاد عشق
فرهاد است
خوشا به حال شیرین که عاشقی چون فرهاد دارد
راستی فرهاد جان
اینجا دیگر نه تیشه ای مانده و نه کوهی...
و من مادام چشمانم در پی شیرین است ...
اما چشمانم.......
بیچاره چشمانم
بیچاره شیرین ...
خودم امروز دیدم نانوای محله جوش شیرین میزد!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشقم بهت عمیق بود اما تو حالو روزم رو نمی دیدی!

انقدر غرق بچگی بودی, دل بستگی هامو نفهمیدی!!!


عشقم بهت عمیق بود اما این عشقو باید ترک می کردم


از من گریزون بودیو ای کاش از روزِ اول درک می کردم ...


حالا همین تنهایی بی رحم با من رفیقی دل وفا داره


نون و نمک خوردیم یه جوری که دست از سرِ من برنمی داره


عشقم بهت عمیق بود اما قلبم عمیق تر شکست انگار


چیزی ازت به دل نمی گیرم! راحت برو محکم قدم بردار ...
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز

از دیگران بپرسید "
یک شب چند روز طول میکشد؟!"

مطمئن باشید آنهایی که به شما میخندند آدمهای تنهایی نیستند !
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا