گفتگوهای تنهایی

[بهار00]

غم انگیز ترین پاییز اینجاست!!!
​

​

در نگاه من،
در حرفهای ناگفته و تلنبار شده در سکوت سنگین شب...

من؟
دختر سکوت...هر لحظه در برابر ایینه ی زمان...زاده ی سردترین فصلم!

خالی ترین نگاه...تنها ترین غزل...

من دختر احساسم...شاعر شعر های شش ماهه!



بغض های کال...قاصدک های به مقصد نرسیده...

عابر کوچه هایبارانی...
و...​

​

هنوز هم در روزهای آفتابی،دفتری خیس از کلمات دارم!
​

 

[AvA-6586]

اینجا فقط وازه میفروشم و سکوت میخرم چه تجارت دردناکیست

تنهایی

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]گاهـــی احساس میڪنَمــ روی دَستـــــ خـدا مــانده اَمــ[/FONT]
[FONT=&quot]خَســتہ اَش ڪَردمـــــ خــودَش هَــم نــمــیــدانـــــــد با مَن چــہ ڪــنَــد؟[/FONT]

 

[بهار00]

دلم گرفته است

نه اینکه کسی کاری کرده باشند...

نه...

من انقدر آدم گریز شده ام که کسی کارش به اطراف من هم نمیرسد...

دلم گرفته است که آنچه را هستم نمی فهمند و آنچه هستند را می پذیرم

و دنیا هم به روی خودش نمی اورد این تناقض را....

خیلی خسته ام...


​

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]پسرک رو به مزار دختر ایستاد، برایش از دلتنگیش گفت[/FONT]
[FONT=&quot]از آغوشی که این روزها خیلی هوایش را کرده[/FONT]...
[FONT=&quot]از شوخی های دلنشینش، از چشمان مهربانش،[/FONT]
[FONT=&quot]از حرف های نگفته اش، از یک دنیا بغضش[/FONT]...
[FONT=&quot]برایش کادو گرفته بود آمده بود تا لبخندش را ببیند[/FONT]!
[FONT=&quot]هق هق گریه هایش به آسمان بلند شده بود[/FONT]...
[FONT=&quot]پسر[/FONT]:
[FONT=&quot]بــہ سلامــــتـﮯ خو[/FONT][FONT=&quot]כ[/FONT][FONT=&quot]مـــــ و خو[/FONT][FONT=&quot]כ[/FONT][FONT=&quot]ت كــہ بهمــــ اســ امـــ اســ ميــ[/FONT][FONT=&quot]כ[/FONT][FONT=&quot]ا[/FONT][FONT=&quot]כ[/FONT][FONT=&quot]يم كہ : اےِ كاش الان پيش همــــــ بو[/FONT][FONT=&quot]כ[/FONT][FONT=&quot]يمــــــ ... ولےِ هيــچ مـــوقع بهمــــــ نرسيــ[/FONT][FONT=&quot]כ[/FONT][FONT=&quot]يمــــــ.... [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]برات… کادو… برات یه دسته گل گلایل!… یه شیشه گلاب… و یه بغض طولانی[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]آوردم[/FONT][FONT=&quot]…!


[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]فـــــــــــقط هـــــــــمین[/FONT]
[FONT=&quot]گــــاهـــی عکســـی را مـــی ســـوزانیــــم[/FONT]
[FONT=&quot]گـــاهـــی عکســـی مـــا را مـــی ســـوزانـــد[/FONT]
[FONT=&quot]گـــاهـــی بـــا دیـــدن یــک عکـــس ســـاعــت هـــا گــریـــه مـــی کنیـــم[/FONT]
[FONT=&quot]گــــاهــی هـــم ســـالهـــا بــا یـــک عکـــس زنـــدگــی مـــی کنیـــم[/FONT]
[FONT=&quot]و ایــــن یعــنی زنـــدگــــــــی[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]بوی گند خیانت تمام شهر را گرفته .......[/FONT]
[FONT=&quot]مردهای چشم چران ..زن های خائن ....[/FONT]
[FONT=&quot]پس چه شد ؟[/FONT]
[FONT=&quot]چیدن یک سیب و اینهمه تقاص ؟[/FONT]
[FONT=&quot]بیچاره آدم .. بیچاره آدمیت . . . . . . . . . .!!! [/FONT]

 

[بهار00]

می دونی

باید بفهمی وقتی دلت می گیره …

تنهایی !


باید یاد بگیری از هیچ کس توقع نداشته باشی !

باید عادت کنی که با کسی درددل نکنی !

باید درک کنی که هر کس مشکلات خودشو داره !

باید بفهمی وقتی

ناراحتی …

دلتنگی …

یا بی حوصله ای …

هیچ کس حوصله ی تو رو نداره !

دیگه باید فهمیده باشی همه رفیقِ وقتای خوشی اند !

 

[AvA-6586]

دلتنگم مثل مادر بزرگ پیری که دلش هوای نوشو کرده
اما بلد نیست شمارشو بگیره...

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]رفــت ............[/FONT]
[FONT=&quot]تــا[/FONT]
[FONT=&quot]قَــطــرِه هــایِ دلــتــنــگــی[/FONT]
[FONT=&quot]کـه سـالـهـا جـا خـوش کـرده بـودن..[/FONT]
[FONT=&quot]از پــنـاهـگــاهِ چــشـمـانــم خـــارِج شــونـــد[/FONT]

 

[ماه آسمونی]

دلـــــــــم ميگــيره
​

وقـــتـي مـــيدونم

در دنـــيای بــــه اين بــــزرگي

هيچ دلـي نيســت کــه بـــرای مـن تنـــگ بشه...​

​

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]تاریکی که ترس ندارد[/FONT]...
[FONT=&quot]از مردمانی بترس که در روز روشن[/FONT]
[FONT=&quot]قصد تاراج احساسات دارند[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

آدمها برای یکدیگر نقش سیگار را بازی میکنند همدیگر را می کشند ، ... لذت می برند دود می کنند تمام می کنند....... و بعد از اندک زمانی .........سیگاری دیگر........

 

[ماه آسمونی]

هیچ چی سختر از تنهایی نیست
خدا هیچ کدوم از بندهاتو اینجوری امتحان نکن خیلی سخته

 

[رجایی اشکان]

اشکی ملیح در گوشه چشمانم.. مانند بارانی بروی شیروانی.. اما… ناودان ندارد..!! غصه هایم درون سینه ام به چاه میروند.

 

[رجایی اشکان]

محو تماشایه بی کرانگیش ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﭼﻪ ﺗﻨﻬﺎ،ﭼﻪ ﺩﺭ جمع ﺍﻣﺎ با ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺭﻭﺣﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ، ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ،ﺑﯽ ﻫﯿﺎﻫو ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ...

 

[AvA-6586]

یک دقیقه سکوت به خاطر ناامید شدن تمام امیدها…!

 

[AvA-6586]

وقتی رفتی چه آب و جارویی راه انداختن…
چشمها و مژه هایم…
وقتی بیایی ببین چه میکنند…

 

[AvA-6586]

یکی از سخت ترین کارا، پاک کردن مسیج هایی که یه روزی برات یه دنیا معنی داشته…

 

[AvA-6586]

آدما گاهی لازمه چند وقت کرکره شونو بکشن پایین، یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن:
کسی نمرده؛ فقط دلم گرفته…!

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]...گریه نمیکنم نه اینکه سنگم[/FONT]
​

[FONT=&quot]...مرد برای هضم دلتنگیاش ، گریه نمیکنه قدم میزنه[/FONT]​

[FONT=&quot] [/FONT]
​

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]دَم از بازی حکم میزنی![/FONT]
[FONT=&quot]دَم از حکم دل میزنی![/FONT]
[FONT=&quot]پس به زبان “قمار” برایت میگویم![/FONT]
[FONT=&quot]قمار زندگی را به کسی باختم که “تک” “دل” را با “خشت” برید![/FONT]
[FONT=&quot]باخت ِ زیبایی بود![/FONT]
[FONT=&quot]یاد گرفتم به دل ، “دل” نبندم![/FONT]
[FONT=&quot]یاد گرفتم از روی “دل” حکم نکنم![/FONT]
[FONT=&quot]دل را باید بُــر زد جایش سنگ ریخت که با خشت تک بــُری نکنند![/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]بـه فـــقـر ِ احــسـاس ِ”انـــسـانیّـــت”دچــــار شــدیـــم ![/FONT]
[FONT=&quot]نــسلی که دردش را ،[/FONT]
[FONT=&quot]کیـبـوردها ..[/FONT]
[FONT=&quot]پیامک ها ..[/FONT]
[FONT=&quot]و ..[/FONT]
[FONT=&quot]تـلفن هـــای ِ پـی در پـی مـی فهمـــنـد [/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]آدم هــای عجیبـــی دارد اینجــا ![/FONT]
[FONT=&quot]دوستــی هــایشان نـــاگهانی ســت[/FONT]
[FONT=&quot]دلبستــن شـــان غریـــب است و رفتــن شان آشنـــا [/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot]![/FONT]
[FONT=&quot]آلـــیــــس کـــجـــایـــی؟![/FONT]
[FONT=&quot]بـــیـــا [/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ایـــنـــجـــا عــجــیـــب تــریــن ســـرزمــیــن دنـــیــاســت . . .[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]دیگر بوی آدمیزاد نمی دهیم ![/FONT]
​

[FONT=&quot]گرگ ها هم برای خوردنمان ناز میکنند [/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
​

 

[بهار00]

دلتنگ آغوشت می شوم...

وقتی که هوای حوصله ام ابریست!!!

دلم یک عصر دلگیر میخواهد

و یک پیاده رو بی انتها...

تا تمام دردهایم را در تن سردش جا گذارم.

آنقدر گلایه کنم...

که آسمان بشکند سد غرورش را...

و رد پایم را از دل سنگفرش های زخمی پاک کند...

تا شاید دل بی قرارم اندکی آرام گیرد...

شاید که لبخند درختان به وقت گریه ی ابر

اجابتی باشد...

و خدا آغوش بگشاید به روی تنهایی هایم....!!!

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]کاش[/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]باز معلمی بود و انشایی میخواست[/FONT]
[FONT=&quot]"روزگار خود را چگونه میگذرانید؟"[/FONT]
[FONT=&quot]تا چند خط برایش درد دل کنم[/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[بهار00]

پاییــ♥ــــزو دوس دارم ...
چون... لازم نیست پنهون کنم...
وقتی درد تو گلــوم میپیچه...
وقتی اشک تو چشــام جمع میشه...
هه انگار سَـــرمــــا خوردم... !
​

 

[بهار00]

می پرسند منبع دل نوشته هایت کجاست؟!
پاسخ میدهم راه دوری نیست یک وجبیه بغضم!!...​

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]کودکی گل فروش باصدای عاجزانه التماسم کرد.......[/FONT]
[FONT=&quot]گل بخر....[/FONT]
[FONT=&quot]گفتم: برای کی...!؟[/FONT]
[FONT=&quot]گفت :برای هدیه دادن به عشقت.....[/FONT]
[FONT=&quot]گفتم:اگرعشقم به عشقش هدیه دادچی؟![/FONT]
[FONT=&quot]لحظه ای سکوت کرد وگفت:گل هایم فرو شی نیست.....[/FONT]