گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
می‌خواهمت چنان که شب خسته خواب را

می‌جویمت چنان که لب تشنه آب را


محو توام چنان که ستاره به چشم صبح

یا شبنم سپیده‌دمان آفتاب را


بی‌تابم آنچنان که درختان برای باد

یا کودکان خفته به گهواره تاب را


بایسته‌ای چنان که تپیدن برای دل

یا آنچنان که بال پریدن عقاب را


حتی اگر نباشی، می‌آفرینمت

چونانکه التهاب بیابان سراب را


ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی

با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را



قیصر امین پور

 

khanommohandes

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیا تمامش کنیم......
تمام تمام...........
تمام یعنی نباش......نه دوست...نه درد....نه درمان....نباش...
اشتباه نکن.......بی حساب نخواهیم شد.....
هرگز....
حداقل بیشتر از این بدهکار نمیشوی.....:|
اما در هر صورت من دیگر من نمیشوم.....

قبل از تمام تنها ببین عمق فاجعه ی مرا....:|
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنهایی را ترجیح بده به

تن هایی که
روحشان با دیگریست


تنهایی تقدیر من نیست ؛
ترجیح من است
 

sshimaa

عضو جدید
گاهی یه چیزایی میخونم لال میشم
کاش تو همین لابه لای کوچه و پس کوچه های تنهایی میشد یه پنج مین ببینمت
نمیدونم بدجور هوس کردم بزنمت
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نپرس چرا سیگار میکشی ،

بپرس چی میکشی که انقدر سیگار میکشی !
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دروغـــ رو هــمــه مــیــگـــن ؛
امــا اونــجــاش بــه آدم فــشــار مـــیــاد
کــه هــمــراه بــا شــنــیـــدن ِ دروغ
خــر هـــم فـــرض بــشـــی …
.
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینـجــــا ، زمین …
ارزانــــتر از هـمه چـــــیز ، انــسان !
نـــــرخَ ش هـــــم بـــــروز نــیست !
امّــــا ،
مصـــرفـش تـــــاریـــــخ دارد !
سلام ، تـــــولــــــیدَش !
و انــــــــقضـــایــــــــش ؛
خــــداحــــافــــظ !
.
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آرزوی کسی نباش
آرزوی آدم ها قیمت دارند
جایگزین دارند
تاریخ مصرف دارند!
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نیمه گمشده را بیخیال شو لطفا ، اگر سهم تو بود که گم نمی شد !
همین نیمه ای که هستی رو پیدا کن …
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضی ها ،
هیچ وقت آدم نمی شوند !
در چرخه ی تکامل …
چگونه ظاهرِ آدم یافتند ، نمیدانم !
خصلتشان زخم زدن است !
و
خراشیدنِ روح !
حالا تو بگو ،
چگونه در کنارِ چنین گرگهایی ..
اگر چنگ در نیاوری !
دوام می یــابــی !
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه میز هرچقدرم که گرون قیمت و شیک و سلطنتی باشه
اگه ۴تا پایه ش مثل هم و یه اندازه نباشن میز نمیشه …
کسی رو پیدا کن که پایه ت باشه !
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مردم این روزها قیمت هر چیزی رو میدونن ،
ولی ارزش هیچی رو نمیدونن ..!
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لانـــه ات را ،
بـــر حبــابِ حــوصلــهء مـــردُمــان نـــساز !
تــــا ،
آوارهء بیحــــــوصـلگــی شــــان نـــــشوی !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زیر ِ بار ِ خستگی

زیر ِانبوه ِ تنهـــایی

خم نخـــواهم شد

امـید آمـدن تو

قوی ترست از رنج ِ انتـــظار...!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میدانی
انتظار
خیلی
زیباست
انجا که
میدانم
کنار تو
دوباره
قرار میگیرم
 

*moonlight girl*

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدم یک جایی دست به خودکشی میزند؛
نه اینکه تیغ بردارد و رگش را بزند، نه!
قید احساسش را میزند …
 

*moonlight girl*

عضو جدید
کاربر ممتاز
نقـش یـــک درخــت خشک را
در زنـدگی بازی میکـنم !
نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم
یا هیزم شکن پـیــر!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه رسم تلخیست او بى خبر از من !

و تمام من ، درگیر او …
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در سکوت
در تنهایی خویش
همیشه
جاری هست
حضورت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سـَפֿـت تریـטּ בو رآهـﮯ ..


בو رآهـﮯ بیـטּ فـَرآموش ڪَرבَטּ و اِنتظـآر اَست ...


گـآهـﮯ ڪآمـِل فـَرآمـوش مـﮯڪُنـﮯ ...

و بعـב مـﮯبینـﮯ ڪـﮧ بـآیـَב مـُنتظـِر مـﮯمـآنـבﮮ ...

و گـآهـﮯ آنقـَבر مـُنتظـِر مـﮯمـآنـﮯ ڪـﮧ ...

مـﮯفَهمـﮯ زوבتـَر از ایـטּها بایـَב فـَراموش مـﮯڪَرבﮮ ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مــــــرا به یاد خواهی آورد آنچنان که باران غبار از سنگ قبر کهنه ای میشویــــــد

تا نام فراموش گشتــــــه ای بدرخشد از پس سالها
مــــــرا به یاد خواهی آورد!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در خیـال ِ مـن بمـان ،

امـا خودت بـرو !

آنکه در رویـای مـن است مـرا دوست دارد ، نـه تـــو ..
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلـــــــم تــــــنــــــگ شـــــــــده
برای عکس هایی که پاره کردم و سوزانـدمشان...
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم...
حـتـی برای آدمهای حسودی که دورو برم می چرخیدند و خـیـلـی دیـــرشناختمشان...!
برای بـی خـیـالــی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش...
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم...
و برای خودم که حالا دیگـر خیلی عوض شده ام!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من گمان می کردم رفتنت ممکن نیست رفتنت ممکن شد ...باورش ممکن نیست !!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلــــــــتنـگم . . .
بــــــــرایِ " او " نـَـــــــه ...
بـــــرایِ مـــــنِ قبــــل از " او "
چقــــدر قشنـــگ بــــود ...
" آن بی خیالیهــــــــــا " ..........!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در تنهاییهایم
همه
دردو دلهایم را
برایت میگویم
همیشه
شاهد
قطرات اشکم هستی
تنها
صدایش را نمیتوانی
بشنوی
که ان هم
مقصر نیستی
من
دیگر توان
بلند
بلند
دردو دل کردن
ندارم
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا