کوچه های تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از من نرنــــــــــج…

نه مغــــــرورم نه بی احســـــاس…

فقط خســــته ام…

خسته از اعتــــــمادی بیــــجا…
 

محدثه یوسفی

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دیگر در راه مدرسه گم نمیشوم
کوچها رابلدم
خانه یاد گرفتم
همه جارا میدانم
اما.........
اما تو را نمیدانم
تورا چگونه بلد شوم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شت تنهایی من که رسیدی ،

گوشهایت را بگیر !

اینجا سکوت ،

گوش تو را کر میکند

اما !

چشمهایت را باز کن

تا بتوانی لحظه لحظه ی اعدام ثانیه ها را نظاره کنی

هجوم سایه های خیال،

سرابهای بی وقفه ی عشق،

تک بوسه های سرد

و فریادهای عقیم جوانی

منظره ای به تو میدهد

که میتوانی تنهایی مرابه خوبی ترسیم کنی ...!
 

tahereh68

عضو جدید
عادت می کنیم
به داشتن چیزی و سپس نداشتنش
به بودن کسی و سپس به نبودنش
تنها عادت می کنیم … اما فراموش نه
نه صبر هست ما را نه دل، نه تاب هجران / مائیم و نیم جانی، آن هم به لب رسیده
 

tahereh68

عضو جدید
گاهـے وقت ها آنقـבر از زنـבگـے פֿـستـﮧ مـے شوم

ڪـﮧ בلم مـے פֿـواهـב

قبل از פֿـواب ، ساعت را روے “هیچوقت” ڪـوڪ

ڪـنم …
 

tahereh68

عضو جدید

آن زمـآن کهـ عـآشق هـم بودیم،
وقـتی سر چیز هـآی کوچیک قـَهر میکـَردیم
هــَردو می خـَندیدیم
و میگـُفتــیم چهـ بـَچگـآنه بود قـَهرمـآن..
یــآدم است،
تـو همیشه بــآ دلهــُره میگـُـفتی:
تـَرسـَم از روزیـ است
کهـ عشـق مـَن رآ هـَم بهـ حــسـآب بچگـی بگـُذاریــ
حـآل از آن روز هـآ ســآل هـآ میگـُذرد
و مـَن چیزی رآ که تو از آن
دِلهــُره داشــتی
دیدَم!
که رو به رویــَم می ایـستی
و میگــویی
تــو فقـط عـشــق بچگـی ام بــودی...
میبیــنی؟
زمـآنه چهـ چیـزهـآ که یـآد نمیدهــَد!
 

sahar_ta

عضو جدید
از باران نه نگویید با ترانه می سرایم این ترانه جور دیگر
باز باران بی ترانه دانه دانه بر بام خانه

یادم آید روز باران پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سرخورده بودم

می دریدم قلب خود را

دور می گشتی تو از من

با دو چشم خیس و گریان

می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه

پر بهانه زود برگردی به خانه

یادت آید هستی من آن دل تو جار می زد

این ترانه باز باران باز می گردم به خانه
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"سرگرم مناجاتم و سرمست امشب
از هرکه جز او کشیده ام دست امشب
دیر آمده ای رفیق! دیر آمده ای
تنهایی من سرش شلوغ است امشب"

میلاد عرفان پور
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
این روزها
اگر محبت کنی
اگر دوست بداری اگر
عشق بورزی جرم کرده ای
اگر هم اعتماد کنی بیچاره میشوی
کلا این روزها
تمام ارزشها
بی ارزش شده و تمام
بی ارزشیها باارزش
فکر کنم
نیاز
به کاوه هست
تا بیاید و این
ضحاک مار به دوش
را بکشد و
فریدون را به
تخت بنشاند
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
مــــــــــدل شده ای در شهــــــــر...

بــــــه همه می آیـــــــی جــز ....مـــــــــــن!!!

شـــــــــاید هم مقصــــــــر منم کـــه... قدیمیـــــــــم!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امشب به اندازه تمام شب های زمین سرد است

عشقی را که از یاد برده بودم
باد امشب با دستهای خودش به تن سرد خاک سپرد
و آغوش من ،مهربان، بازهم خالی ماند
و بازهم فرشته خو مانده بودم

به گناه ناکرده دوباره هم محکوم شده بودم
اینبار به پای خسته گرم رویایم نیز می خواهد زنجیر بکشد
زیاد از کوچه های تنهایی من نمی گذرند
نوشتن آسان است
بوی خون می آید
مباد که آخرین ریسمان ها را قربانی کنند
دلم به اندازه تمام طلب کاری احساسم حرف دارد
اما گاه بازهم گاه رفتن است
واژه ای که خوب می شناسمش
 

tahereh68

عضو جدید
دنیا قشنگ تر بود اگر
آدمها مثل سایه هایشان صاف و یکرنگ بودند!!
بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است...
ادعایشان آدمیت...
کلامشان انسانیت...
رفتارشان صمیمیت...
حال، باید دنبال یکی گشت که
نه آدم باشد...
نه انسان باشد...
نه دوست و رفیق صمیمی...
تنها صاف باشد و صادق...
پشت سایه اش خنجر نباشد برای دریدن...
هیچ نگوید...
فقط همان باشد که سایه اش میگوید: "صاف و یکرنگ
 

sshimaa

عضو جدید
یه کم به عقب تر نگا کن
عقب تر از رفتنم
رفته بودی شکسته بودی
که
رفتم و شکستم
چقدر انتظارکشیدنمو میخواستی؟ چقد شکستنم رو میخواستی؟
لعنتی من هنوز عاشقتم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو این دنیا تو این عالم / میون این همه آدم

ببین من دل به کی دادم / به اون کس که نمیخوادم

دلم شیشه دلش سنگه / واسه سنگه دلم تنگه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای عطر ریخته!
عطر گریخته!
دل عطردان خالی و پر انتظار توست
غم یادگار توست...


http://www.****************/forums/images/smilies/icons/icon_gol.gif
 

tahereh68

عضو جدید
خدایــآ دستــآنت را بــآز کــن مــرا در آغوشــ بگـــیر فقـــَط بــرای یــک لــَحظــه میخــواهم تنهــآ نبــودَن را حســ کــُنــَم ..
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چشم باز کن
خوب نگاه کن
لحظاتی که
میشود
ساخت
اگر نتوانی
لحظاتی که
فرصت ساختنش را
داری
قدر ندانی
بدان
جز حسرت چیزی
باقی نخواهد ماند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنهایی

کبوتری*ستْ جَلد

هرچه می*پرانمَ*ش

دوباره بازمی*گردد به خانه*اَم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
چه لذتی داره
وقتی که
دل تنگت میشم
زمین وزمان
بهم میدوزم
و انوقت
میخواهم
تو کنارم باشی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیا آخرین شاهکارت را بیبین

مجسمـه ای با چـشمانی باز

خیره به دور دست

شاید شرق،شاید غرب

مبهوت یک شکست،

مغلوب یک اتفاق

مصلوب یک عشق،

مفعول یک تاوان

خرده هایش را باد دارد می برد
و او فقط خاطراتش را محکم بغل گرفته…

بیا آخرین شاهکارت را بیبین

مجسمه ای ساخته ای به نام «من» !
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باران کـــــ ِ مـے بارد ...
منـــ و کفش ـهایمـ ،
دلتنگ ِ ـهمان خیابانـے مـے شویمــــ
کــ ِ از آسمانش
بیدِ مجنون مـے ریزد بر روے نگاـهمـ ...
باران کــ ِ مـے بارد ...
دوباره ریشه مـے دهمــــ ..
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم می خواهد

زندگی ام را

موقت بدهم دست یک آدم دیگر

بگویم تو بازی کن

تا من برگردم نبآزیآ

 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلشوره تمام لحظاتی را دارم
که دلتنگ می شود دلم ،
و دست هایت دگر ، کنار نمی زنند دلواپسی ام را ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنهایی یعنی...
کسی نباشه بهت بگه:
دوستت دارم...
و بی تو نمیتونم...
تنهایی یعنی...خودت با خودت عاشقی کن

نه با هر کس و ناکسی...
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
در كافه تنهايي ام
خاطراتت
دود مي شود
حلقه حلقه
دور
چشمم

 

tahereh68

عضو جدید
با تمـام مـداد رنگـی هـای دنـیا

بـه هـر زبـانی که بـدانی یـا نـدانی !

خـالی از هـرتشبیه و استعـاره و ایهـام

تنهـا یکــ جملـه برایـت خـواهـم نوشت :

دوستت دارم خاص ترین مخـاطب خـاص دنیـا !
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک حرف
یک زمستان
آدم را گرم نگه می دارد …
و بعضی اوقات هم
یک حرف
یک عمر
آدم را سرد می کند !
حرف ها چه کارها که نمی کنند !!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کـــجا ایــستــاده ای؟

چــگونــه اســت !

بــاد از هـــر جــهتـی کــه مــیوزد

عــطـر تــو را بــا خــود دارد؟

تـــو نــرفــته ای

مــیـدانم .

از جــایی در هــمیـن نـزدیکی

مــرا نـگاه میــکنی

فــقـط مــن نـمیبــینـمت .
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا