من به شخصه فکر میکنم هیچ کس نیست که دوست نداشته باشه لااقل با خودش صادق باشه ......به نظرم تفاوت نگاه افراد در راست آزمایی و صداقت هست که سبب میشه بعضا در راستی آزمایی خودشون هم دچار ابهام بشن و همین بحث بشه که در نمره دادن به خود مردد بشن یا نمره در خوری به خود ندن
با تشکر از استارتر محترم که به نحوی یه بحث روانشناختی رو مطرح کردن
به نظرم میاد این مطلب میتونه در این تاپیک مثمر ثمر باشد
چگونه با خود صادق باشیم
کانون توجه خودتان را در زندگي بيابيد:
حرفه؟ پول؟ خانواده؟ معنويت؟ عشق؟ صادقانه ببينيد کدام يک از اينها براي شما مهمتر است.
زماني براي خلوت و تنهايي تنظيم کنيد:
کمي زودتر از بقيه بيدار شويد يا کمي ديرتر از بقيه در محيطي آرام و ساکت، بنشينيد و صادقانه به حرفها و رفتارهاي خودتان فکر کنيد. از خودتان سوالاتي بپرسيد و جوابهاي آنها را بررسي کنيد: چه چيزي در زندگيام بيشترين اهميت را دارد؟ چه چيزي از زندگيام را بايد تغيير دهم؟ چه چيزهايي باعث شادماني من ميشوند؟
جايگاه خودتان را پيدا کنيد:
زندگيتان روي چه محوري ميچرخد؟ اهدافتان در زندگي چيست؟ در چه کاري خوب هستيد؟ چه چيزي باعث پيشرفت شما ميشود؟ واقعبين و دقيق باشيد:
چه کارهايي را به اتمام رساندهايد؟ چرا آنها را انجام دادهايد؟ دوست داريد به چه نتيجهاي برسيد؟ چه چيزي شما را اذيت ميکند؟ چرا شما را اذيت ميکند؟ چه چيزي را در خودتان دوست داريد؟ به خودتان تعهد دهيد که تغييراتي در زندگيتان ايجاد کنيد.
5 کاه را کوه نکنيد:
انتظار کامل بودن و بينقص بودن از خودتان نداشته باشيد.
حتی آنرا بنويسيد:
روي کاغذ آوردن مسايل درونيتان به شما کمک ميکند واقعبين باشيد. هر جوري که راحت هستيد اتفاقهاي درونتان را به صورت يک نوشته، يادداشت، نقاشي، کارتون يا نقشه درآوريد. اگر نويسنده نيستيد، ميتوانيد نواري با صداي خودتان ضبط کنيد. فهرستي از کارهايي را که دوست داريد در 5 سال آينده، 10 سال آينده يا قبل از مردنتان انجام دهيد، تهيه کنيد. هر کاري که به ذهنتان ميرسد را سريعا بنويسيد و آنها را ***** نکنيد.
به خودتان نمره بدهيد:
روي چهار ورق جداگانه در مورد اين مسايل بنويسيد: نقاط قوتتان، نقاط ضعفتان، فرصتهاي زندگيتان، تهديدهاي زندگيتان. سنگ صبور داشته باشيد:
ميتوانيد با يک شخص معتمد و رازدار صحبت کنيد.
از دوستي که به او اعتماد داريد درباره خودتان بپرسيد:
صادقانه برخورد کردن با خود هميشه آسان نيست. ارزيابي صادقانه اطرافيان ميتواند به شناخت صادقانه از خودتان کمک کند. حقيقت را دستکاري نکنيد:
حقيقت را به خودتان بگوييد، حتي اگر بد باشد. ممکن است تحمل آن در اوايل کار سخت باشد ولي دستآخر باعث آرامشتان ميشود. براي آينده خودتان هدفهايي تنظيم کنيد و شروع به کار کنيد. دوصد گفته چون نيمکردار نيست. عمل کردن به آنچه حقيقتا به آن رسيدهايد و احساس ميکنيد بايد انجام بدهيد، بخشي از صادق بودن است.
سلام
تشکر میشه از استارتر
یه استاد داشتم ی چیز قشنگ بهمون یاد داد ایشون خودشو مثال زد و اینجوری گفت:
میگفت من تو دوره دانشجویی وقتی از امتحان میومدم بیرون و هنوز هیچکس و ندیده بودم نمرم بیست بود.به محض اینکه اولین دوستمو که امتحان میدیدم پی به اولین اشتبام میبردم و نمرم میشد 18 نیم ساعت بعد از امتحان می شدم 16 دو ساعت بعد میشدم 13 تو راه خونه متوجه اشتبام میوشدم و نمرم بازم کم میشد و میشدم 10.جلسه بعد وقتی استاد اسممو خوند گفت ......7
بچه ها این داستان که اغراق و شوخی بود اما برا من خیلی درس داشت.
حالا بچه ها شما الان از امتحان بیرون اومدید این نمره ها رو به خودتون میدید؟؟
یه پسر و دختر کوچولو داشتند با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چندتایی شیرینی با خودش داشت.
پسرک به دخترک گفت من همه تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینیاتو به من بده.
دخترک قبول کرد. پسرک بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و بقیه رو به دخترک داد. اما دخترک همون جوری که قول داده بود تمام شیرینیاشو به پسرک داد. همون شب دختر کوچولو با آرامش تمام خوابید و خوابش برد. ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد که همونطوری خودش بهترین تیلهاشو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینیهاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده.
نتیجه اخلاقی داستان: عذاب وجدان همیشه مال کسی است که صداقت ندارد آرامش مال کسی است که صداقت دارد
لذت دنیا مال کسی نیست که با آدم صادق زندگی می کند آرامش دنیا مال اون کسی است که با وجدان صادق زندگی می کند.
با وجود اینکه خیلیا بهم میگن تو 2 برابر سن خودت تجربه داری (به خاطر فراز و نشیب هایی که تو زندگی داشتم) ولی بازم میبینم تو مواقع حساس کار درستی که باید انجام میدادم ندادم.فکر کنم خیلی به خودم حال بدم نتونم این درسو پاس کنم.میفتم.
من به خودم نمره ی خیلی بالایی میدم . دوره زمونه یه جوری شده هیشکی حرفای راستتم باور نمیکنه اینه که من با خیال راحت همیشه راستشو میگم . و میدونم طرف مقابل خیلی جدی نمیگیره حرفمو . واقعا من عاشق این همه بی اعتمادیم .
نباید سوخت دوست عزیز باید از سوخته ها درس گرفت
حتما شکست خوردن نشانه باتجربه شدن نیست اگر به ثانیه ثانیه زندگیت دقت کنی و ازش درست بتونی بگیری اینجوری متوجه میش محدود کردن نمرت به 20 درست نیست