یه دوستی دارم خیلی گله مثه تومثه همه ی دخترای پاک دیگه که توزندگیشون هیچ گناهی نکردن.اسمشومیگم فریبایکی ازبهترین دوستامه کسیکه ازبچگی میشناختمش خیلی دخترسرزنده وشادی بودباهم خوش بودیم تااینکه دبیرستان که بودیم پسرخالش باش رابطه برقرارکردبااین دروغ که عاشقم وواست میمیرم اونادوسال باهم بودن چون پسرخالش بودخیالش راحت بودکه بش نارونمیزنه خلاصه چن سال میگذره به فریبامیگه بایدرابطمونویه چن مدت قط کنیم چون اگه خونواده هامون بفهمن ممکنه به هم نرسیم پسره داشت سرش کلامیذاش فریبامونوبی دلیل به حال خودش باوعده وعیدکنارگذاشت تابه خوشگذرونیاش برسه هرروزبایه دخترهروزتوخونه یکی
دوستم بیخبرازدنیایی به این پستی تاهمین پارسال عاشق پسرخالش بودپسره هم بااون چشای مظلومش اونوبازم فریب میدادچن سال گذشت یه روزپسره به فریبامیگه هنوزم دوسم داری؟حاضری بام ازدواج کنی؟من دوست دارم وهزارچرت وپرت ساخت وفریباروبازخام کرد
فریبادخترپاکی بودخدابدشونمیخاس اون ازخداخاس راه درستوبش نشون بده اگه خوشبخت میشه پس پسرخالشوبش بده اگه خیرش نیست نه
فرداش قرارشده بودفریباجواب بده دوستم باشوق رفت مغازه پسره که اون پسره روبایه دختردیگه میبینه اونروزدعواشون میشه وپسرخالش به دوستم میگه اصن نمیخادش ومیخاسته باش سرگرم بشه....
فریبادیگه اون فریبای سابق نبودشددخترگوشه گیروساکت هرکاری ام میکردیم بابچه هاشادنمیشدچون میگف بازی کرده باش بااحساساتش بازی کرده...
فریبایادش رفته بودخودش ازخداخاسته بوداگه خیره بش بده اگرم نیس نده امایادش رفته بودواونقدرناراحت بودکه زندگیشوباخت خیلی گذشت پسرخالش ازدواج کردبدون هیچ حقی خوشال بودواززندگیش لذت میبردوفریبامون روزبه روزشکست ولی همیشه ازخدامیخاست حقشوازپسره بگیره تااینکه بعدازدواج پسره فهمیدباهزاران دختروزن بیوه ارتباط نامشروع داشته پسرخالش.چیزایی فهمیدکه اگه باهم ارتباط داشتن نابودش میکرداماچون تموم شده بودهیچی نمیگف یه چن مدت بعدفهمیدپسرخالش هرروززنشوکتک میزنه چون یه بیماری روانی دارشته ازقبل که هیشکی خبرنداشته بعدازدواج باحکم دادگاه پسره مجبورشدبایه دخترعقدکنه حالازنش مونده بودوهوو وکتک وزندگی واقعاخراب اون موقع یادآرزوش افتادکه خداچقدخوبه ناراحتیه اون موقموبخاطرکلکاش به زندگی پرازسختی ابدیم ترجیح دادخدااون روزمنوناراحت کردتاامروزخوشالی وزندگی راحت بی دردسرموببینه
الان فریبابایه پسردانشجوکه هم خوبه وهم عاشق فریباس نامزدکرده
این داستان گفتم بدونی همیشه عشقای نافرجام بدنیس گاهی وقتاخدابنده هاشوخیلی دوس داره که نمیخادبندازتشون تومنجلاب
من اگه عاشق شدم دوس دارم به عشقم برسم اگرم نرسیدم خداصبرم بده اگرم ندادمیشینیم سردرس ومشخمون خرخونی
هییییییییییییییییییی