!!! نغمــــــه هــــــای درد !!!

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
صدایم که می کنی " خانم " ، " بانو "

با مصوت ِ بلند " او " ،

تمام سلول های تنم

که این همه مدت ِ طولانی ،

متحدشان کرده بودم در برابر تو ،

سینه سپر می کنند روبه رویم ...

فقط برای همین دو کلمه !




 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست...​


به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم

مگر ماهی بیرون از آب می تواند نفس بکشد؟؟؟

مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من

زنده بمانم؟؟؟​

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دست هايم به آرزوهايم نمی رسند

آرزوهايم بسيار دورند

ولی درخت سبز صبرم می گويد

اميدی هست ، خدايی هست

اين بار برای رسيدن به آرزوهايم

يک صندلی زير پايم می گذارم

شايد اين بار

دستم به آرزوهايم برسد
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
به خاطر تو

من همیشه با همه غریبه ام تو کمتر از غریبه ای مرا حساب می کنی

و کاش

گفته بودی از همان نگاه اولت که بعد من دوباره دوست انتخاب میکنی
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
این عشق برای من هیچ نداشت

اما....


گلهای بالشم را " باغبان " خوبی بود


اشک های هر شب من...!!!



 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا که قرار است از دست برویم !



دل به هم دادنمان را ...

بیا قصه ای کنیم !....

پر از جراحت های کاری عاشقانه ..!

یا آبی که از سرمان می گذرد را ..

قایق نسازیم و !...

دلی را که دارد از راه به در می شود..

مرشد نباشیم !

بیا...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی تو آمدی

آدم برفیِ بی چاره

از ترس آب شدن به خانۀ همسایه پناه برد

چنان گرمم کرده ای که می خواهم زمستان را از تقویم خط بزنم!!!


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
بگذار صادقانه بگويم

...که چشمهايت، تمامی گرمی دنيا بود!


که خاکسترم کرد...نگاهت.

و...صدايت،

که از دورترين شهرهای ترانه ميآمد

و سرود پاک دريا بود....

که چشمهايت،

زلال عاطفه ريخت بر خواکسار خشک نگاهم.

که روزهايم.....

هنوز.....

رنگ چشم تواند.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ازپس شیشه عینک استاد

سرزنش بار به من مینگرد

باز در چهره من می خواند

که چه ها بر دل من می گذرد

می کند مطلب خود را دنبال

بچه ها عشق گناه است گناه

وای اگر بر دل نوخواسته ای

شکر عشق بتازد بیگاه




مینشینم همه ساعت خاموش

با دل خویشتنم دنیایی است

ساکتم گرچه به ظاهرا

در دلم با غم تو دنیایی است



مبصر چو امروز اسمم را خواند

بی خبر داد کشیدم غائب

رفقایم همگی خندیدند

که جنون گشته به طفلک غائب

بچه ها هیچ نمی دانستند

که من اینجام و دلم جای دگر

دل آنها پس درس استاد و است کتاب

دل من در پس سودای دگر



من به یاد تو و آن خاطره ها

یاد آن دوره که بگذشت چو باد

باز از چهره من می خواند

از پس شیشه عینک استاد

ولی آیا چه کسی در دل من

نقش زیبای تو را پاک می کند





درس من ....

دانش من.....

استادم...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
من صبورم اما،

بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم

بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب
...
و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند می ترسم

من صبورم اما،

این بغض گران صبر نمی داند چیست
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمامی بغض های نباریده ام
اکنون
به خونخواهی آمده اند
خفه شدنشان را در گلو
و دل را
نه وکیلی هست برای وکالت
نه شفیعی هست برای شفاعت
نه پناهی هست برای امان
نه ...

1
2
.
.
شروع شد
ببین
دل بی وقفه دارد می بارد ، بی امان ...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز



من زیر بارون با چشمات یه ارزو ساخته بودم​

واسه دوباره دیدنت زندگیمو باخته بودم​

یا ارزومو پس بده​

یا با دوباره دیدنت به زندگیم نفس بده​
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز هم شب شد

و من هنوز بی عشق تو از تمام رویاها دلگیرم

امشب در انتظار یک "شب به خیر" تا صبح بیدار خواهم ماند

اما تو چشماهای زیبایت را به رویاها بسپار

شبــــ بـــه خیــر​

 

pesare abidell

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به من چیزی بگو شاید هنوزم فرصتی باشه
هنوزم بین ما شاید یه حس تازه پیدا شه
یه راهی رو به من وا کن تو این بیراهه بن بست
یه کاری کن برای ما اگه مایی هنوزم هست
به من چیزی بگو از عشق از این حالی که من دارم
من از احساس شک کردن به احساس تو بیزارم
 

sama jooon

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی وقتا هست که دوست داری کنارت باشه . . .
محکم بغلت کنه . . .
بذاره اشک بریزی تا آروم شی . . .
بعدآروم تو گوشت بگه:
«دیوونه من که باهاتم»


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
سادگي را دوست دارم چون با صداقت است هيچ دروغي درآن راه نداردمانندکودکي است که با چشمان معصوم اش به همه نگاه ميکند وبا معصوميت اش هزاران حرف به دنيا ميزند

زندگي کتابي است پرماجرا ، هيچگاه آنرا به خاطر يک ورقش دور مينداز

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
گوشهایم را می گیرم...
و چشم هایم را می بندم...
و زبانم را گاز می گیرم..
ولی...
حریف افکارم نمی شوم...
چقدردردناک است...
فهمیدن ...!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
هوا ابری است

چشم چشم را نمی بیند

گوئی مه همه جا را فرا گرفته است

نه، مه نیست، ابر نیست، دود نیست.....

اینها غبار اهریمن است

دعاها به جایی نمیرسد

دلها بی رنگ است

آمدن ها مصنوعیست

رفتن ها راهیست، به سوی نرسیدن ها

شیطان می گوید، اگر تنها یک آدم پیدا کنم به آن سجده میکنم ..!!

این است دنیای ما..!!

دنیایی که ما ساختیم

یعنی بدتر از این هم می شود؟

بی شک ....

آری ی ی ی ی ی ی ی ی ی.....
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تـو بـه افتادن مـَن در خيـاباטּ خـَنديدے و مـَن تمام حواسـَم به چِشمان مـَردُم بود

كه عـ ـ ـــاشـ ـ ـق خـَنده ات نشـَوند ...!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادم باشد امشب بعضی از آرزوهایم را
دم در بگذارم تا رفتگر ببرد
بیچاره او..
مابقی را هم نقدا با خود به گور میبرم
مابقی همان آرزوی با تو بودن است
نترس!
حتی آرزوی داشتنت را هم به کسی نمیدهم!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
یـک عمر ، با نگـاهــم گـــفتم :
دوســــتت دارم !
اما گـــوش نمیکردند
چـــشمهـایــت ...!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای ؛ باران باران

شیشه ی پنجره را بَاران شست.

از دل من اما ،

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

آسمان سربی رنگ ،

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.

می پرد مرغ نگاهم تا دور

وای باران باران

پرمرغان نگاهم را شست
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
پتک چوبی

آخرین دفاع را کوبید

و عدالت در جای خود میخکوب شد
...
متهم اعتراف کرد:

شعله عشق

پشت چشمانش کم سو شده بود

پلکهایش را بستم،که عشقمان فاش نشود...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها یکی‌ست که مرا می‌فهمد
آنهم می‌خواهم سر به تنش نباشد
خودم را می‌گویم

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلتنگی‌ام را به کی بگويم وقتی نيستی؟

تا کجا راه بروم تا تمام شوم؟

مثل يک جاده ...

نيستی که! من هم عادت نمی‌کنم!

همين.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است

دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد

دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند

دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد
دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد

دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد

دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد

دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد

دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده

دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است

دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است

دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است

دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست

دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ دل تنگی هایم است


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاشقانه بنگر...

به یاد داشته باش هروقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کن کسی
هست که عاشقانه تو
را مینگرد و منتظر توست اشکهای تو را پاک میکند.
دستهایت را صمیمانه میفشارد تو را دوست دارد فقط به خاطر
خودت به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه
کن و اگر باور داشته باشی میبینی حتی ستاره ها هم با تو
حرف میزنند
باور کن که با او هرگز تنها نیستی هرگز
کافیست فقط عاشقانه به آسمان نگاه کنی...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
از هَمیــن جـــا آغـــاز مــی شــوم

از کِنـــار همیــن ردِپــــاهـــایـی کــِـه بــرنگشتـــه اـند

مَگــــر چقــدر مـی شــود ســاعـت را

بــــرای نــیامَــدن « کســی » عَقــــب کشیـــد !
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز




غم نگاه آخرت تو لحظه ی خدافظی گریه ی بی وقفه ی من تو اون روزای کاغذیقول داده بودیم ما به هم که تن ندیم به روزگار چه بی دووم بود قولمون جدا شدیم آخرکارتو حسرت نبودنت... من با خیالتم خوشم...با رفتنم از این دیار آرزوهامو میکشم...کوله بارم پره حسرت... تو دلم یه دنیا درده مثل آواره ای تنهام تو خیابونی که سرده....تا خیالت به سرم میزنه گریم میگیره..آروم آروم دل تنگم داره بی تو میمیرهگل مغرور قشنگم من فراموشت نکردمبی تو دنیا رو نمیخوام!!میرم و برنمیگردم!!


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرصتى سبز نشد تا که به دريا برسم
يا که از جاده ترديد به فردا برسم/
سالها رفت که دل مضطرب و چشم به راه
منتظر ماند که شايد به تسلاّ برسم/
غفلتى خيمه زده در قفس سينه من
تا که در سايه نام تو به دنيا برسم/
 

Similar threads

بالا