!!! نغمــــــه هــــــای درد !!!

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دیگه دوست ندارم...!


اینکه میگم دوست دارم.اینکه میگم تو رو می‌خوام.اینکه میگم هر جا بری،تا اخرش باهات میام.اینکه میگم عاشقتم...
اینکه میگم دوست دارم
اینکه میگم تو رو می‌خوام
اینکه میگم هر جا بری،تا اخرش باهات میام
اینکه میگم عاشقتم
من تا همیشه باهاتم
اینکه میگم پیشم بمون،چه توی شادی چه تو غم
دروغ محض به خدا
من دیگه دوست ندارم
اسم تورو روی لبم از روی عادت میارم
دروغ محض به خدا
من دیگه دوست ندارم
تو یکی از همین روزا میرم و تنهات میزارم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
کوله بار سفرت رفت و نگاهم را برد


نه تو دیگر هستی نه نگاهت



که در ان دلخوشیم سبز شود



سایه می داند که به دنبال نگاهت



همچون ابر سرگردانم



هیچ کس گمشده ام را نشناخت



تابش رایحه ای خبر اورد



کسی در راه است



چشمی از درد و دلم اگاه است



کاش هیچ وفت عشقی متولد نمی شد



که روزی احساس بمیرد
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
انگار قرار نیست با تو بی حساب شوم

سالهاست که رفته ای

اما...

هنوز هم اشکهایم

دارند حسابِ دیدنت را

با چشم هایم صاف می کنند...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دخترک، دختری که ماهی بود
دختر فصل های بارانی
دختر بوسه های زودهنگام
وسطِ استکانِ مهمانی!

ناخنش می شکست با یک بغض
بر جگر می گذاشت دندان را!
ساده لوح بوده یا نبوده چه فرق؟!
مرد او "ترک گفته میدان را"!

با دو تا چشم هم قدم شده است
بوی اسپند روی "لب"خندش!
باز کرده دوباره عشقش را
لا به لای غروب پرونده ش!

پشت این حرف ها چه می بینی؟
حس بکن پا به پای لبخندی!
حس بکن گریه می چکد اما...
متهم به صدای لبخندی!

زنِ ساده، زنِ همیشه ی من
زنِ اشک های پشت در، مانده!
زنِ مردی که دوست می داری ش
زنِ فرزند و.... "مادر"ِ خوانده!

تو که یک دل پر از صفا داری *
تو که مَردی؛ بدون یک اندام!!
چادرت را بپیچ بر عشقت!
چادرت را بپیچ بر فردام!!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا ...!

ازتو دلگیرم...
گفته بودی حق انتخاب داری
پس چرا
انتخابم در کنار دیگریست؟!!؟
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترک کردن ِ آدمها هم آدابی دارد !

اگر آداب ِ ماندن نمیدانید

لااقل

درست ترکشان کنید

تا تَرَک برندارند . . .


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه دنیای عجیبی است

دوست داشتن به مانند کادوی تو خالی شده

که رویش را پر زرق و برق درست کرده اند

و متهم میشوی به باز نکردنش
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
بَـــرگـــرد،،، نــَــرو

بـَــرگـــرد و یـــادگـــاری هـــایَتـــ را بِبَـــر

کـِــه از دیـــدنـــ آنهـــا لَحظـــه بـِـه لَحظـــه

زَجــــر مــی کِشَــمــ
...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
بـه فکر نــوازش دست های منی!

بی آنکــه بدانی ؛

دلـــم است کــه تنهــا مانــده ..

دست هایــم ، دو تاینــد!





 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من …
غصه هایت برای من …
همه بغضها و اشکهایت برای من ..
بخند برایم بخند
آنقدر بلند
تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را…
صدای همیشه خوب بودنت را
دلم برایت تنگ شده
دوستت دارم …





 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
ببخش اگه تو قصه مون

دو رنگ و نامرد نبودم


ببخش که عاشقت بودم

خسته و دل سرد نبودم

ببخش که مثل تو نشد

خيانتو ياد بگيرم

اگر که گفتم به چشات

بزار واسه تو بميرم

ببخش اگه تو گريه هام

دو رنگي و ريا نبود

اگر که دستام مثه تو

با کسي آشنا نبود


ببخش اگه تو عشقمون

کم نمي ذاشتم چيزي رو

ببخش که يادم نمي ره

اون روزاي پاييزي رو

لياقت دستاي تو

بيشتر از اين نبود عزيز

نه نمي خوام گريه کني

براي من اشکي نريز

لياقت چشمای تو

نگاه ِ پاک ِ من نبود
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
به خاطر چیزی که هستم

از من نفرت داشته باشی

بهتره تا به خاطر

چیزی که نیستم

دوستم داشته باشی... . . .

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم
نان را تو ببر
که راهت بلند است و طاقتت کوتاه...
نمک را بگذار برای من
می خواهم
این زخم همیشه تازه بماند.....!

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب در خلوت تنهایی ام آهسته بی تو گریستم...


کاش صدای هق هق گریه ام را باد به تو می رساند…



تا بدانی که بی تو چه میکشم...



کاش قاصدک به تو می گفت که در غیاب تو...



رودی از اشک به راه انداخته ام….



و کاش پرنده ی سوخته بال عاشق از جانب من...



به تو این پیغام را می رساند که:



امید و آرزوهایم بی تو آهسته آهسته...


در حال فرو ریختن است...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تسبیــــح شدم زیـــــــر انگشتـــات ،

دانــــه دانـــــه میــــرانی ام ، تـــــا خـــودتــ را بـــــالا ببـــریــ
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستت که بلرزد اشتباه مينويسی

پايت که بلرزد اشتباه ميروی

دلت که بلرزد وامصيبتا ...

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبی باران,شبی آتش
شبی آیینه و سنگم
شبی از زندگی سیرم
شبی با مرگ میجنگم.
تو آتش میشوی بر خرمن تنهای احساسم
تو را در هر نفس میبویم اما....
باز دلتنگم





 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
شَبهــــا


از خِیــــال تــو خـــوابــم نِمیبـــرد


روزهــــا


از فِکــــر اِجـــاره خـــانـــه.

زنــدگـــیِ سَگــی کـِــه میگـــوینــد یَعنــی هَمیـــن!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
یكی از عجایب عشق است.
انكس كه در اغوشش ارام میگیری همان كسیست
كه دلت را به درد می اورد
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه عمره روح خستم زخميه روزگاره

تواين همه هياهو يه دل خوشي ندارم

دفترخاطراتم گلچين اه ودرده


تودالون بي كسي دلم تنهاميگرده

صداي پاي كسي توخاطرم نمياد


يه شعرناتمومم كه ديگه رفتم ازياد


پنجرهء نگامو روهرنگاهي بستم


قلبم ديگه شكسته باچشم ترنشستم

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا دیگر


نه از حادثه خبری هست


و نه از اعجاز آن چشمهای آشنا


از دلتنگی ها هم که بگذریم


" تنهایی " ...


تنها اتفاق ِ این روز های من است !




 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
لبخندهایم آنقدر کج و کوله شده

که طرح هایم همه خط خورده از آب در می آیند

و تو

اشکهایم را مدام به رخم میکشی!










 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ساده فراموش میکنم !!!...
ساده فراموش میکنم که بوده ای روزی در دلم!
بودنت را تکذیب میکنم !...
نبوده ای !؟؟
اگر بوده ای؟
رویا بود ،بودنت یا کابوس ؟
اگر هم نشانه ای مانده از تو
رویایی بیش نبوده ...
ساده فراموش میکنم ؟!
...!
نبوده ای...













 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی خواهم افتان و خیزان بمیرم


که در کوچه یا در خیابان بمیرم


تبارم به دریا رسیدند من هم


برآنم که مانند توفان بمیرم


من از سخت مردن نمیترسم اما


نگاهم بکن تا که آسان بمیرم


صدایم کن از پشت دیوار شبها


دعا کن که یک شب در اوج مستی بمیرم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم می خواد اسیرت باشم ای دوست


سر کوچه کمینت باشم ای دوست


همون ساعت که از خونه درآیی


خودم فرش زمینت باشم ای دوست


از کوچه قلبم گذر کردی برای چه؟


دل زارم خبر کردی برای چه؟


تو که با من سر یاری نداشتی


دلم را دربدر کردی برای چه؟؟؟؟؟؟
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلم عفو بر گناهم کش، وگرنه من سر بزیر می میرم


ثروت من فقط چشمان توست، کی دگر من فقیر می میرم


دست و پایم به عشوه ای بستی،چه خوش است چون اسیر می میرم

من به گیسوی تو می خورم سوگند، گر بگویی بمیر می میرم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرسه های بی هدف تو کوچه های بی کسی


گریه های نیمه شب تو آغوش دلواپسی


منو شکستندو صداش تو گوش دنیا پیچید


ولی حتی یه رهگذر خواهش دستامو ندید


تویی که توی قلب من یه عمر خونه کرده بودی


سرپناهم نشدی منو سپردی به نابودی


حالا تو این توفان غم، پرنده ای بی بال و پرم


قلبمو پیشت می ذارم اما پاهام مسافرن


اگه می خوای تو هم بیا باهم یه هم سفر باشیم


بریم به شهر رویاها همیشه مال هم باشیم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرنده لب تنگ ماهی نشسته بود . به ماهی نگاه می ­کرد و با تعجب می­ گفت :
سقف قفست شکسته ، چرا پرواز نمی­ کنی !!!؟؟؟
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
زیر چتری که در دستش دارد، روی نیمکت روبروی من نشسته‌ای...


زیر چتری که در دستش دارد، روی نیمکت روبروی من نشسته‌ای.
شاید فقط نور سیگار من از آنجا معلوم باشد. ولی تو آنرا هم نمیبینی.
نیمکتم در تاریکی قرار دارد.
با هم به چیزی گوش میدهید. نمیدانم از آهنگ لذت میبری یا از باران یا از شب یا از او!
اگر جای او بودم در آغوشت میگرفتم تا سردت نشود.
آن ترانه هنوز تمام نشده است.سکوت کرده اید و گوش میکنید.سکوت کرده ایم و نگاه میکنیم، من و سیگارم که حالا خیس شده است و خاموش.
ترانه تمام میشود.صورتش را نگاه می‌کنی و او به خود می‌بالد!
باران شدت گرفته است. دستت را میگیرد و میروید. سیگاری روشن میکنم.
اینجا هنوز تاریک است.
من و سیگار به صدای باران گوش میدهیم.
خیس میشویم.
خاموش میشویم.
تاریک میشویم
 

Similar threads

بالا