!!! نغمــــــه هــــــای درد !!!

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز با یاد تو هم پیمان شدم

راوی افسانه ی جانان شدم

قطره اشکی آمد و پیدا شدی

در میان قابِ دیده جا شدی

دفتر ِ دلتنگی من باز شد

دردِ دل با چشم یار آغاز شد

دستِ تو آمد قلم را کوک کرد

خنده ات بارِ غمم را پوک کرد

با تو گفتم از غمِ شبهای تار

از نگاهِ مانده بر در بیقرار

گفتمت اینجا کسی آزاده نیست

این تحمل های مبهم ساده نیست

بی تو فردا را نمی خواهم، بمان!

جز صدایت را نمی فهمم، بخوان!

در دل من هر چه هست سودای توست

این به خون غلتیده دل، شیدای توست

بی تو با دنیا غریبی می کنم

با خیالت دل فریبی می کنم

بی تو من با هر رقیبی دشمنم

حلقه ی زنجیر تو بر گردنم...

ماهِ من! من حرف دارم گوش کن

آتش این سینه را خاموش کن

حرفی از رفتن نگو انصاف نیست

قلبِ من سیمرغ کوه قاف نیست

تا سحر اشک و خیالِ زلفِ یار

گم شدن در نرگسِ مستِ نگار...

مرحبا ای اشک! با من یار باش

همچو باران نه ! بیا خونبار باش

وعده گاهِ دیدنِ جانان تویی

گرچه از دردی ولی درمان تویی
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا همه همسایه ها می دانند

من هر غروب

غروب هر پنجشنبه تا شب التماس

به جستجوی عکس کوچکی از تو بالای کارنامه سال آخرت

هر گنجه و پشت و روی خانه را

در خواب خاطره می گردم

پس نشانی تو را کی در هراس گمشدن از دست داده ام ؟
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين را بدان که من دوستت دارم و دوستت ندارم
چرا که زندگانی را دو چهره است،

کلام، بالی ست از سکوت،
و آتش را نيمه ای ست از سرما.



دوستت دارم برای آنکه دوست داشتنت را آغاز کنم،
تا بی کرانگی را از سر گيرم،
و هرگز از دوست داشتنت باز نايستم:
چنين است که من هنوز دوستت نمی دارم.


دوستت دارم و دوستت ندارم آن چنان که گويي
کليدهای نيک بختی و سرنوشتی نامعلوم،
در دست های من باشد.



برای آنکه دوستت بدارم، عشقم را دو زندگاني هست،
چنين است که دوستت دارم در آن دم که دوستت ندارم
و دوستت ندارم به آن هنگام که دوستت دارم.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دلم تنگ می شود
برای تو

برای هرآنچه که تکانم می دهد
تـــــا تــامل خـــویش
بـــــــرای خاطراتمان
چیزهایی که تو، توهم می خوانیشان

دلــم کــه تنـــگ می شــود

پای لحظه های خالی از تو
بــساط اشک پهن می کــنم
گوش خیالم را به گذشته می چسبانم
صدایت را از امواج پراکندهی زمان جمع می کنم
پژواک صدایت بر دیوار ذهن می کوبد
پر از آواز می شوم از تو
مگرغیر از این است
که توهم هم وجود دارد؟

باشد ...
به خودم دروغ نمی گویم!
اما به حقیقت دقایق پریشان عاشقی سوگند
دلم برای این توهم تنگ می شود.....................
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز



امشب باز هم مثل هميشه آسمون دلم بارونيه
ولي اين دفعه با بقيه دفعه ها فرق داره چون ....
چون.....چون تو ديگه نيستي،
نيستي که بهم آرامش بدي , به حرفام گوش بدي
تو رفتي با يک جمله من ،
رفتي ولي نميدونستي با رفتنت به سرم چي مياري
بارها صدايم را به باد سپردم تا به تو بگويد که چقدر دوستت دارم ولي سر باز زد
به باران دادم تا با قطره هايش به تو بفهماند که دوستت دارم ولي اين کار را نکرد
ديگر خسته شدم
به هر چه سپردم از اين کار امتناع کرد
رفتنت خيلي ساده بود و ساده تر از اون آب شدن من بود
قطره قطره وجودم ميچکه و انتظار برگشتت رو مي کشه ولي هر روز من بيشتر آب ميشمو تو نميايي
نيستي که ببيني چقدر شکست خورده ام
چقدر از نبودنت رنج ميکشم
چه روزهايي رو سپري مي کنم
نميدونم اين سختي براي منه يا تو هم زجر ميکشي
بهترين جمله اي که ميتونم بگو و دوست دارم داد بزنم و بهت بگم اينه که من هنوزم
هنوز هم
اره.....هنوزم دوست دارم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سایه دلشکستگی پیر شدم

غم خوردم و با غمت نمک گیر شدم

تا امدم اشنای قلبت باشم
گفتی که من از غریبه ها سیر شدم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]گاهی دلتنگ میشم برای همه خاطرهای ریز و درشت[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]گاهی از حس غریبی سرشار میشم[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]گاهی من پر میشم از بغض میرسم به خلوت گریه[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]ولی باز تو رو دارم عزیز دلم[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]من تو رو دارم نفسم که بی تو زندگی حتی یه لحظه میخوام نباشه[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]نبودنت پیشم حتی یه لحظه نفس هامو به شماره میندازه[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]هیچوقت فکر نکن من میتونم جایی باشم که تو نباشی[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]چون واسه من چیزی جز عذاب نداره اینو باور کن[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]بدون تو به کدوم سفر برم که خوش باشم[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]وقتی همه دلخوشیم تویی[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]وقتی پناه و تکیه گاهم تویی[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]اوج خوشبختی من اروم گرفتن تو اغوش گرمته اینو بارها گفتم[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]اگه از حس دلتنگی گفتم واسه اینه که هیچ کسی را جز تو واسه شنیدن حرفام محرم نمیدونم[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]اخه همه دارو ندارم تویی[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]واست گفتم چون دلدارمی و باید رسم امانتو به جا بیارم و از حال و روزش با خبرت کنم[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]هر چند میدونم نگفته هم از دلم خبر داری[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]پس گفتم واسه نوازش دستات[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]واسه دوست داشتن دوست داشتنت[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]واسه حس خواستنت[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
[SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0][SIZE=-0]که همه لذت من تو وجود تو خلاصه شده و بس[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]​
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم تنگ است
دلم گرفته است،دلم به اندازه ی غروب،به اندازه ی تک درختی در کویر گرفته است ...
دلم به اندازه ی بغض پرنده ای که می پرد و در ملکوت دور افق گم می شود ...
به اندازه ی جامی سرشار از سرخی و سیاهی مرگ ...
نمی دانم بوی شوقی که از نفس های غمناک این شب به جان می رسد از کرانه های
وصال توست یا از نرگس های مستی که بر کنار جاده انتظار روییده اند؟
دلم برای سکوت شب همیشه تنگ است..
دلم می خواهد دفتر دلتنگیم را باز کنم و از شب سرد و ساکتم،حرفها بگویم .
دلم می خواهد همه بدانند که اهنگ عبور را با تمام وجود احساس می کنم و
اشک های بدرقه گر عزیزم را سرازیر می کنم .
چه بگویم از هزاران امید سبزی که در خانه ی دلم ویران می شوند ؟؟
چه بگویم از شب های منحوسی که سپید خاموش را فریاد می زنند ؟؟!!
بال هایم می سوزند،بال های بی عروجم.بال هایی که در قفس مانده اند و
از پشت میله ها فغان سر می دهند . چه کنم ؟؟
میان کوچه های شب منم همپا... منم تصویر تنهایی... منم دلتنگ شب ..
دلم برای سکوت شب همیشه تنگ است ...و اینها بهانه ایست
دلم بیش از همه برای تو تنگ است ....
مرا به یاد بیاور. مرا از یاد مبر. که انعکاس صدایم درون شب جاری است ...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشبــ کـ آمدۓ در ـخوابـم

یادتـ نرود ـبوسه ـهاۓ گرمتــ را برایم

تـُهفه بیاورۓ

اصلا این بـار کـ بیایۓ

دیگـر یک لحظه ـهم

دستــ هایتـ را رـهـا نمۓ کنم

این بار مۓ برمت جایۓ

کـ خدا هم دستش بـ ِهمان نـرسد

آنـ وقتـ تـ ُ همیشه در ـکنارم خواهۓ مــاند

بدون وا ـهمه اۓ از رفتنتــ ...

فقط من و « تــ ُ »

فقط بگذار یک بــار دیگر رویاۓ

بــا تـُ بودنم را حس کنـم

فقط یک بــار . . .
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن

را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه گذاشتن سدی در برابر رودی است که از چشمانت جاری است.
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته شده .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن ها

تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که
مجبوری آخرش را با جدائی به سرانجام رسانی .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه یخ بستن وجود آدم ها و بستن چشمها است.
…… دستانم گرمی دستانت را می خواهد پس دستانم را به تو میدهم
قلبم تپش قلبت را می خواهد پس قلبم را به تو میدهم
چشمانم نگاه زیبایت را می خواهد پس نگاهم از آن توست
عشقم تمامی لحظات تو را می خواهند وبرای با تو بودن دلتنگی میکنند
دل من همانند آسمان ابری از دوری تو ابری است
درخشش چشمانم همانند خورشید درخشان انتظار چشمانت را می کشند
پس بدان اگر پروانه سوختن شمع را فراموش کند من هرگزفراموشت نخواهم کرد.
عاشـــــــقـــــــــانـــ ــــه دوســــــتت خواهــــــــــم داشـــــــــــت
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن که می بینی آسمان نیست...پس به آن بالا ها نگاه نکن.

آسمان همینجا روی زمین است...پس خیلی دور هم نرو...

می دانم که برای تو سخت است که پیدایش کنی پس خودت را خسته نکن راحتت کنم آسمان اینجاست...پشت پلکهای باران زده ی من...و حالا این تو نیستی که نگاهش می کنی...این آسمان است که نو را از چشم من می بیند پس مطمئن باش آن نوهم آبی رنگی که آ« بالاها می بینی آسمان نیست...آسمانی که یک روز آبی باشد یک روز خاکستری ...یک روز ابری و یک روز آفتابی که آسمان نیست.
آسمانی که نه به ستاره اش وفا می کند و نه به خورشید و ماه آسمانی که کبوتر و باز را با هم جای دهد که آسمان نیست
من آسمانی را که باریدنش بهانه ای باشد برای این که من و تو زیر سقف یک چتر با هم بودن را تمرین کنیم نمی خواهم قبول ندارم...
پس به آ« بالاها نگاه نکن...روبه روی من با ایست و برای لحظه ای چشمان مهربانت را به چشمانم هدیه کن تا چشم هایم به تو بگویند...
آسمان دل من است که همیشه یک دست است...نه آبی نه خاکستری نه...
بلکه به رنگ عشق ... رنگ تو...
و حالا تنها یک چیز را از یاد مبر... از یاد مبر...
که چتر من باز باشد یا بسته...
آسمان دلم بی تو همیشه ابریست
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهربانم ای خوب! یاد قلبت باشد...یک نفر هست که اینجا بین آدمهایی که همه سرد و غریبند به تو تک و تنها به تو می اندیشد و دلش از دوری تو دل گیر است

مهربانم...ای خوب! یاد قلبت باشد...یک نفر هست که چشمش به رهت دوخته بر در مانده و شب و روز دعایش این است:

زیر این سقف بلند... هر کجا هستی...به سلامت باشی و دلت همواره محو شادی و تبسم باشد.

مهربانم ای خوب!

یک نفر است که با تو... تک و تنها با تو پر اندیشه و شعر است و شعور... پر احساس و خیال است و سرور

مهربانم این بار یاد قلبت باشد!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

ﺍﯾﻦ
ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ

ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ
ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﯼ

ﺍﯾﻦ
ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯿﺪﻫﻢ
...
ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺫﻫﻦ ﺗﻮ
ﻋﺒﻮﺭ ﮐﻨﺪ

......ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻧﯿﺴﺖ

...ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺯ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﺍﺳﺖ



 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای تو می نویسم که بودنت بهار و نبودنت خزانی سرد است

تویی که تصور حضورت سینه بی رنگ کاغذم را نقش سرخ عشق می زند

در کویر قلبم از تو برای تو می نویسم

ای کاش در طلوع چشمان تو زندگی می کرد

م تا مثل باران هر صبح برایت شعری می سرودم
آن گاه زمان را در گوشه ای جا می گذاشتم و به شوق تو اشک می شدم

و بر صورت مه آلودت می لغزیدم
ای کاش باد بودم و همه عصر را در عبور می گذراندم

تا شاید جاده ای دور هنوز بوی خوب پیراهنت

را وقتی از آن می گذشتی در خود داشته باش

که مرهمی شود برای دلتنگی هایم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


دوستت دارم تا هميشه ... تا ابد ... دوستت دارم


تا جنون ... تاديوانگي ... دوستت دارم تا گريه ...


تا بهانه ... دوستت دارم تا خاطره ... تا مهرباني


دوستت دارم تا نوازش ... تا بوسه ... دوستت دارم


تا انتظار ... تا تحمل ... دوستت دارم تا زخم ...


تا ضربه ... دوستت دارم تا شکستن ... تا عذاب ...


دوستت دارم تا


اميد ... تا خيال ... دوستت دارم تا دوباره ...


تا ديدار ... دوستت دارم تا عشق ...


که برتر و بدتر از آن نمي شناسم ...



 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
این روزا اسمون مثله روزای اخر پاییز میمونه.


بزودی برف میادو ما دیگه هیچ وقت همدیگرو نمیبینیم.


دورو ورت شلوغ بوووود اینو از چشات می خوندم.


عشقو عاشقی دروغ بود ولی باز به پات می موندم.


تورو با غریبه دیدم خیلی ساده دل بریدی.


من که مرده ام اینجا اما تو به ارزوت رسیدی.


دوباره دلم گرفته تورو باز بهونه کرده.


دل من اشکاتو پاک کن اون دیگه بر نمیگرده.


نمی فهمه درد مارو اون که از عاشقی سیر.

دل من اشکاتو پاک کن نزار غصه جون بگیره
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای که میپرسی نشان عشق چیست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی مهر بی چون و چرا
عشق یعنی کوشش بی ادعا
عشق یعنی مهر بی اما اگر
عشق یعنی رفتن با پای سر
عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست
عشق یعنی جان من قربان اوست
عشق یعنی خواندن از چشمان او
حرف های دل بدون گفتگو
عشق یعنی دشت گلکاری شده
در کویری چشمه ای جاری شده
یک شقایق در میان دشت خار
باور امکان با یک گل بهار
در خزانی برگ ریز و زرد و سخت
عشق"تاب اخرین برگ درخت
عشق یعنی روح را اراستن
بی شمار افتادن و برخاستن
عشق یعنی زشتیه ی زیبا شده
عشق یعنی گنگی گویا شده
عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی
عشق"رنج مهربانی داشتن
زخم درک اسمانی داشتن
عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش
زیر لب با خود ترنم داشتن
بر لب غمگین تبسم کاشتن
عشق"ازادی"رهایی"ایمنی
عشق"زیبایی"زلالی"روشنی
عشق یعنی تنگ بی ماهی شده
عشق یعنی ماهی راهی شده
عشق یعنی ارام و رام
عشق صیادی بدون تیر و دام
عشق یعنی مرغ های خوش نفس
بردن انها به بیرون از قفس
عشق یعنی برگ روی ساقه ها
عشق یعنی گل به روی شاخه ها
آسمانی آبی دور از غبار
چشمک یک اختر دنباله دار
عشق یعنی از بدی ها اجتناب
بردن پروانه از لای کتاب
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
ای توانا ناتوان عشق باش
پهلوانا پهلوان عشق باش
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی

تو را با لهجه گل های نیلوفری صدا کردم

تمام شب برای با طراوت بودن باغ قشنگ آرزوهایت

دعا کردم

پس از یک جستجوی نقره ای در کوچهای آبی احساس

تورا از بین گلهایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جداکردم

و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گتی

دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی

و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم

تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم

همین بود آخرین حرفت

و من بعد از عبور سرد و غمگینت، حریم چشمهایم را

به روی اشکی ازجنس غروب ساکت خورشید وا کردم

نمی دانم چرا؟شاید خطا کردم!

ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه بارید

بعد از رفتتنت یک قلب رویایی ترک برداشت

و گنجشکی که هر روز از کناره پنجره

با مهربانی دانه برمیداشت

تمام بال هایش در اندوه غربت شد

و بعد از رفتن تو آسمان، چشم های خیس باران بود

و بعد از رفتنت انگار کسی حس کرد من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت

کسی حس کرد من بی تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد

وبعد از رفتنت دریاچه بغضی کرد

کسی فهمید تو نام مرا از یاد خواهی برد

و من با آنکه می دانم تو هرگز یاد من را با عبور خود نخواهی برد

هنوز آشفته ی چشمان زیبای توام، برگرد

ببین سرنوشت انتظار من چه خواهد شد

و بعد از این همه طوفان و وهم و پرسش و تردید

کسی از پشت قاب پنجره آرام و زیبا گفت:

تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو در راه عشق و آن خطا کردم

و من در حالی ما بین اشک و حسرت و تردید

کنارانتظاری که بدون پاسخ و سردست

و من در اوج پائیزی ترین ویرانی یک دل

میان قصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر

نمی دانم چرا؟

شاید به رسم عادت پروانگی

برای شادی و خوشبتی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.....
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
می نویسم،می نویسم از تو


می نویسم تا تن کاغذ من جا دارد


با تو از حادثه ها خواهم گفت


گریه این گریه اگر بگذارد


گریه این گریه اگر بگذارد


با تو از روز ازل خواهم گفت


فتح معراج ازل کافی نیست


با تو از اوج غزل خواهم گفت


می نویسم،همه ی هق هق تنهایی را


تا تو از هیچ،به آرامش دریا برسی


تا تو در همهمه همراه سکوتی باشی


به حریم خلوت عشق تو تنها برسی


مینویسم،می نویسم از تو


...تا تن کاغذ من جا دارد


می نویسم همه ی با تو نبودن ها را


تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببری


تا تو تکیه گاه امن خستگی ها باشی


تا مرا باز به دیدار خود من ببری


...می نویسم،می نویسم از تو
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
بي تو در دنيا يي ماندم كه پر از دلواپسي هاست


بوي خاك خاطراتش بدتر از اين بي كسي هاست

بي تو بوي خاك گرفته حس خوب زنده بودن

بي تو هر آنچه كه دارم پره از گريه و فرياد

قصه ي اين بي كسي است سايه هاي رفته بربا د

تو نيستي و بر جاي مانده توي قلبم فقط يك نام

كه تو هستي و مي دوني بنام عاشق گمنام

گرچه تو نيستي ببيني منو با اين پاي خسته

من يه ديوار و تو يه سايه بين پل هاي شكشته

بي تو هر آنچه كه دارم پره از گريه و فرياد

قصه ي اين بي كسي است سايه هاي بر با د
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتی به تو وفا دارم خیالت تخت...
و آنقدر گفتی که من تختی شدم
برای
عشق بازی تو با دیگران....
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلتنگی
دلتنگی
دلتنگی
دایه ی مهربان تر از مادر شده
آغوش گشوده بلعیده مرا
درست از ساعتی که رفتی
نخواهمش کی را باید ببینم؟!


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
از سحر تا به سحر مژده ی دیدار تو بود
چه کند این دل من هر شبه بیدار تو بود
گوشه چشمی به دل غمزده ام کافی بود
که بگویم دل من یکسره بیمار تو بود
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهي آرزو مي کنم...

کاش هرگز نمي ديدمت تا امروز غم نديدنت را

بخورم!!!

کاش لبخندهايت آنقدر زيبا نبودند که امروز آرزوي

ديدن يک لحظه

فقط يک لحظه از لبخندهاي عاشقانه ات را داشته

باشم!

کاش چشمان معصومت به چشمانم خيره نمي شد

تا امروز

چشمان من به ياد آن لحظه بهانه گيرند و اشک

بريزند!

کاش حرف هاي دلم را بهت نگفته بودم تا امروز با

خود نگويم

" آخه او که ميدونست چقدر دوستش دارم!!!!"
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا از عشق امروزمان چیزی برای فردا کنار بگذار.
نگاهی ،
یادی ،
تصویری ،
خاطره ای
برای هنگامی که فراموش خواهیم کرد
روزی چقدر عاشق بودیم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدانی با دلم چه کردی ، تو مرا عاشق خودت کردی ...

نمیدانی در دلم چه غوغایی است ، دلم لحظه به لحظه با تو است....

شب ها را به عشق تو میخوابم تا سحر با یادت بیدار شوم ...

اگر یاد تو نبود ، حال من از تنهایی گرفته بود ،

اگر تو نبودی ، دلم به چه کسی خوش بود!

دلم به تو خوش است ، که تو هستی و دلم در پی تو است ....

این روزها کار من بی تابیست ،

دلم به رنگ آسمانیست که در گذشته همیشه ابری بود ،

اینک دلم به رنگ آبی آسمانیست!

اگر تو نبودی ، بیخیال این زندگی میشدم ، با عشق بیگانه میشدم ،

با تنهایی هم آشیانه میشدم ، هر شب با اشکهایم همنشین میشدم ...

اگر تو نبودی دلم به چه کسی خوش بود ،

حالا تو هستی و تنها دلم به بودنت خوش است!

هیچکس نمیتواند جای تو را در قلبم بگیرد،

گرچه دلهای بیگانه در پی دل من هستند ،

اما هیچکس نمیتواند جز تو ، قلب مرا در اختیار بگیرد...

با من باش ، مرا دوست داشته باش ، من بازیچه نیستم ،

به عشق وفادار باش...

قلب من مال تو است ، دلم درگیر دل تو است ،

نامت برای همیشه در قلبم حک شده است!

تو با من چه کردی ، دلم را با حضورت گرم گرم کردی ،

نامت را همراه با عشق در دفتر دلم تا ابد ثبت کردی
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


قبول نیست !

این بارتو چشم بگذار من فراموشت می کنم

فقط تا صد بشمار،

آهسته آهسته

راستی ، ...

من بازی را خوب نمی دانم،

خودم را باید پنهان کنم یا گذشته را ؟

تورافراموش کنم یا خاطره را ؟

این بازی کی تمام می شود؟؟؟
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
پشت شیشه برف می بارد
پشت شیشه برف می بارد
در سکوت سینه ام دستی
دانه ی اندوه می کارد

مو سپید آخر شدی ای برف
تا سرانجامم چنین دیدی
در دلم باریدی ..... ای افسوس
بر سر گورم نباریدی!...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو که رفتی نفسم گرفته بی تو
از نگاهم مهــربونی رفته بی تو
تــوی این شبهای دلگیر
چه جوری بی تو بمونم
چه جـــوری سایه مرگُ
از تــو خـــاطرم بـــرونم
با نم اشــــک تـــو اینجا
غزل غـــم مـی نویسم
زخمـــیه تـــن تـــرانه م
گریه داره چشم خیسم
خاطـــــراتـــم پــاره پاره
آرزوهــــام نیـمـه کــاره
شوقی تو سینه نمونده
نفـس افتاد به شـــماره
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو که رفتی نفسم گرفته بی تو ، از نگاهم مهــربونی رفته بی تو

تـــوی ایـــــن شبهـــــای دلگیـــر ، چــــه جــــوری بی تــو بمونم

چـــــه جــــــوری ســــایه مــرگُ ، از تـــــو خـــــــــاطرم بـــرونم

بــــــا نـــــــــم اشــــک تــــــو اینجــــا ، غــــزل غـــم مـی نویسم

زخمـــیه تـــــــن تـــــــرانه م ، گـــــــــریه داره چشــــم خیســـــم

خاطـــــــــراتـــم پــــــاره پــــاره ، آرزوهـــــــــام نیـمـــــه کــاره

شـــــوقی تـــــو سینـــــــه نمــــونده ، نفـس افتـــاد بــه شـــماره


 

Similar threads

بالا