رسوا تویی که خواهرتو میدی دست یکی واسه چند ساعت........
رسوا تویی که ناموس برات مهم نیست و ازدواج موقت که همون زنا هستش رو میپذیری و برای یه هوس زود گذر این کارو انجام میدی......
درسته ما به اسم مسلمانیم من یکی خودم نه نماز میخونم نه هیچی کسیم که نماز نخونه مسلمان نیست ولی منطق کاری به دین و مذهب نداره......
اگه قبول دینت رو نداری پس نیا این جا و دیگه نظر نده.
ما با احکاممون میایم اینجا و نظر میدیم شمای کم عقل و بی خرد چرا اسم خواهر رو میارید.....
اول فکر کن بعد هر غلطی میخوای بکنی بعد بکن و حرفای کثیفت رو استفراغ کن......
مگه ازدواج همش رابطه جنسی هستش...معلومه که شما فقط هیکل بزرگ کردین و عقلتون رشد نکرده.
اگه قبول دینت رو نداری و حرفای دیگران به کتد نمیرن لااقل برو در مورد ارتباط و ازدواج کشورهای غربی تحقیق کن.
این کار رو میتونی بکنی که...
بری بمیری بهتره......
گفتم شما واقعا کم عقل هستین درست حدث زدم.
اصلا چرا اسم کاربریت عشقولانه است ...اصلا مفهومش رو بلدی!!!شما از عشق فقط رابطه جنسی رو میفهمین!!!! شما اصلا لیاقت ندارین یه حرف بد بهتون بزنم.چون......ولش کن
ا
یرانی میدونی مفهومش یعنی چی:البته برایه شماها فقط :
ایرانی یعنی دزد.....
ایرانی یعنی مسلمان ولی از کافر بدترند(منافقین)....
ایرانی یعنی کم عقل و ظاهر بین و سطحی نگر.....
ایرانی یعنی خیانت کار....
ایرانی یعنی سوء استفاده کننده.....
ایرانی یعنی فقط لذت بردن از حوس ها......
و......
و......
شما مرتد هستین:
«ارتداد» در اصطلاح یعنى «حالت جدید اعتقادى و تحول عقیدتى است که با انکار یکى از اصول سه گانه دین اسلام «توحید، نبوت، معاد) و یا نفى اصلى از اصول ضرورى دین که انکار آن به انکار اصول سه گانه منتهى شود به شخص مسلمان رخ مىدهد. (2)
مفهوم اصطلاحى ارتداد به صور گوناگونى در قرآن تکرار شده. گاهى از ارتداد به بازگشت از ایمان به کفر تعبیر شده مثل «ان تطیعوا فریقا من الذین اوتوا الکتاب یردوکم بعد ایمانکم کافرین» آلعمران /100 و نیز «کیف یهدى الله قوما کفروا بعد ایمانهم» (آلعمران /86 و نیز «اکفرتم بعد ایمانکم» (آل عمران / 106)
برخى از دانشمندان شیعه همچون فاضل مقداد (6) معتقد هستند که به موجب آیه یاد شده (مائده / 54) انکار نص در مورد حقانیت على علیه السلام موجب ارتداد استبه دلیل آن که ضمن آیه، پنج مورد از خصوصیات و اوصاف على علیه السلام بیان شده که عبارتند از:
1 - یحبهم و یحبونه، خدا آنها را دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند این جمله قرآن همانند سخن پیامبر صلى الله علیه وآله است که در روز جنگ خیبر درباره على علیه السلام فرمودهاند:
«لاعطین الرایة غدا رجلا و یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله.» (7)
(2) اذلة على المؤمنین: نسبتبه مؤمنین سرافکنده و فروتن هستند.
(3) اعزة على الکافرین: به کافران سرافراز و مقتدرند.
(4) یجاهدون فى سبیل الله: در راه خدا جهاد کنند.
(5) ولایخافون لومة لائم: از نکوهش و ملامت ملامت کنندهاى هراسى ندارند.
به همین دلیل پس از این آیه، «انما ولیکم الله ورسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلوة ویؤتون الزکاة وهم راکعون» (مائده /55) که بىتردید در شان على علیه السلام نازل شده قرار دارد.
در بسیارى از روایات آمده است که آیه 54 سوره مائده در مورد على علیه السلام در فتح خیبر یا مبارزه با ناکثین و قاسطین و مارقین نازل شده و در روایتى آمده هنگامى که درباره این آیه از پیامبر صلى الله علیه وآله سؤال شد پیامبر صلى الله علیه وآله دستخود را بر شانه سلمان زد و فرمود:
«این و یاران او و هموطنان او» یعنى پیامبر صلى الله علیه وآله ایرانیان را به عنوان یاوران اسلام معرفى فرمودند و کوشش ایرانیان را براى پیشرفت اسلام پیشگویى نمودند. سپس پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند: «لوکان الدین معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء فارس» در روایات دیگرى گفته شده است که این جملات درباره یاران حضرت مهدى (عج) نازل شده، که با قدرت تمام در برابر مرتدین از دین حق مىایستند و جهان را پر از عدل و داد مىکنند. (8) این روایات با هم تضادى ندارند و به نظر درستتر، آیه اعم از موارد ذکر شده در روایات و غیر آن است و خطاب آن به همه مؤمنان به پیامبر است و اعلامى است از جانب خداوند در خصوص برخى افراد که پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه وآله مرتد مىشوند و از آنجا که ارتداد به معنى بریدن از اسلام است آیه شامل اهل بصره و غیر آنها مىشود. (9)
در برخى از آیات قرآن درباره مفهوم ارتداد به بازگشتبه عقب یعنى اتخاذ روش جاهلیت تعبیر شده مثل «ان الذین ارتدوا على ادبارهم من بعد ما تبین لهم الهدى الشیطان سول لهم» (محمد /25) یعنى کسانى که بعد از روشن شدن حق بازگشتند و پشت کردند، شیطان اعمال زشت ایشان را در نظرشان زینت داده ... بدیهى است که این تعبیر درباره مفهوم ارتداد با تعابیرى که قبلا بیان شده تفاوتى ندارد; چون بازگشتبه عقب یعنى بازگشتبه جاهلیت و کفر و از سویى در روایت آمده که «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة.» (10)
شرایط ارتداد
همان گونه که در کتب فقهى بیان شده ارتداد با شرطهاى خاصى همچون بلوغ، کمال عقل، اختیار، علم مرتد به مدلول لفظ و قصد داشتن به مدلول لفظى که به کار مىرود بیان شده است. تعدادى ار این شرطها را برخى از مذاهب فقهى اسلامى مردود دانستهاند. از میان شروط یاد شده براى تحقق ارتداد، در میان آیات ارتداد به شرط اختیار تصریح شده که در آیه 106 سوره نحل مشاهده مىشود. فقها براى لزوم این شرط به آیه یاد شده استناد نمودهاند. مفهوم این شرط آن است که اگر فردى از روى اجبار و اکراه از اصول دین و یا ضروریات آن تبرى جوید مرتد تلقى نمىشود. به دلیل آیه «من کفر بالله من بعد ایمانه الا من اکره وقلبه مطمئن بالایمان ولکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله ولهم عذاب عظیم» (نحل / 106) یعنى کسانى که بعد از ایمان کافر شوند بجز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالى که قلبشان آرام و با ایمان است آرى آنها که سینه خود را براى پذیرش کفر گشودهاند غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظیمى در انتظارشان است.
به نظر برخى از مفسران شان نزول این آیه برخى از مسلمین هستند که در دست مشرکان گرفتار بودند و از سوى مشرکان مجبور به ترک اسلام و اظهار سخنان کفر و شرک شده بودند (از جمله عمار و پدرش یاسر و مادرش سمیه) مىباشند. به موجب این شان نزول عمار زیر فشار مشرکان از اسلام بیزارى مىجوید و مسلمین پس از اطلاع از کار عمار حکم به کفر عمار مىکنند و پیامبر صلى الله علیه وآله درباره عمار مىفرمایند: «عمار از فرق سر تا پا مملو از ایمان است و ایمان با گوشت و خون وى آمیخته. پس از چندى عمار گریه کنان نزد رسول خدا صلى الله علیه وآله مىآید و اظهار ندامت مىکند و پیامبر صلى الله علیه وآله با دست مبارکشان اشکهاى عمار را پاک مىکنند و به عمار مىفرمایند: «اگر باز تو را تحت فشار قرار دادند آنچه مىخواهند بگو» و در این هنگام این آیه نازل مىشود. (11)
در این آیه مرتدان به دو دسته تقسیم شدهاند: (12)
(1) آنهایى که در دست دشمنان گرفتار شده و زیر فشار و شکنجه از اسلام بیزارى جویند ولى قلبشان از ایمان مالامال باشد مورد عفو واقع خواهند شد. این کار را تقیه گویند که در روایات معصومینعلیهمالسلام به آن تشویق شده.
(2) افرادى که دل خود را به روى کفر و بى ایمانى مىگشایند و عقیده خود را کنار مىگذارند گرفتار غضب خدا و عذاب عظیم وى مىشوند.
به نظر مرحوم فاضل مقداد (13) یکى از نکات متضاد از این آیه آن است که بیزارى جستن از ائمهعلیهمالسلام حرام وتقیه در آن مباح است ولى اگر فردى که به زور وادار به برائت جستن از ائمهعلیهمالسلام شده سختى و فشار وارده را تحمل نماید و صبر کند و از ائمهعلیهمالسلام بیزارى و برائت نجوید بهتر است. دلیل بهتر بودن عدم تبرى و بیزارى جستن از ائمهعلیهمالسلام در چنین حالتى سخن علىعلیه السلام است که فرمودهاند: «اما السب فسبونى فان لى زکاة و لکم نجاة و اما البرائة فلا تتبروا منى فانى ولدت على الفطرة و سبقت الى الایمان و الهجرة.» (14)
آثار ارتداد
در قرآن مجید براى ارتداد آثار سوئى بیان شده است از جمله حبط (بر باد رفتن) اعمال و زیان در آخرت. به عبارت بهتر در اصطلاح علم کلام، ارتداد از میان رفتن ثواب اعمال پیشین استبر اثر گناهان بعدى چنانچه در آیه 5 سوره مائده آمده: «ومن یکفر بالایمان فقد حبط عمله و هو فى الآخرة من الخاسرین» (15) یعنى اگر به حکم نازل شده از سوى خداوند (در خصوص حلیت طعام اهل کتاب و زنان آنها بر شما) معترض باشید و آن را انکار کنید اعمال خوبتان بر باد خواهد رفت و در آخرت زیانکار خواهید بود.
همچنین در آیه 217 سوره بقره گفته شده که اعمال مرتدانى که با حال کفر مىمیرند در دنیا و آخرت حبط مىشود. آیه به این صورت است «ومن یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر حبطت اعمالهم فى الدنیا والآخرة واولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» یعنى کسى که از آیین خود برگردد و در حال کفر بمیرد تمام اعمال نیک (گذشته) وى در دنیا و آخرت بر باد مىرود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.
از جمله آثار سوء ارتداد که در قرآن به آن اشاره شده غضب و خشم و عذاب دردناک خداوند است چون فرد مرتد غضب و عذاب خداوند را براى خود تدارک مىبیند چنانچه در پایان آیه 106 سوره نحل آمده: «ولکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله» همانگونه که گذشتبه موجب این آیه مرتدان به دو دسته تقسیم مىشوند و مرتدانى که با میل و رغبت عقیده خود را کنار مىگذارند گرفتار غضب خداوند و عذاب عظیم وى مىشوند. این معنى در آیه «فاما الذین اسودت وجوههم اکفرتم بعد ایمانکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون» آلعمران /106 نیز به چشم مىخورد، زیرا به موجب این آیه، به آنان که پس از ایمان کافر و مرتد شدند گفته مىشود که به دلیل کفرتان بچشید عذاب خداوند را. و از سویى این آیه درباره ارتداد سخن مىگوید; چه آن که مرحوم علامه طباطبایى (16) در ذیل تفسیر این آیه به نقل از انس بن مالک از ابوهریره، از پیامبر صلى الله علیه وآله روایت نمودهاند که «یرد على یوم القیامة رهط من اصحابى او قال من امتى فیحلؤن على الحوض فاقول: یا رب اصحابى فیقول لاعلم بما احدثوا بعدک ارتدوا على اعقابهم القهقرى فیحلؤن.
از جمله آثار سوء دیگر ارتداد آن است که اعمال زشت افراد مرتد توسط شیطان برایشان زینت داده مىشود و آنها توسط شیطان فریفته مىشوند چنانچه خداوند فرموده: «ان الذین ارتدوا على ادبارهم من بعد ما تبین لهم الهدى الشیطان سول لهم» محمد /25 یعنى کسانى که بعد از روشن شدن حق بازگشتند و پشت کردند، شیطان اعمال زشت ایشان را در نظرشان زینت داده و آنها را به آرزوهاى دور و دراز فریفته است.
اثر سوء دیگر ارتداد که در قرآن به آن اشاره شده کمک نکردن خداوند به هدایت افراد مرتد است چنانچه فرموده است: «کیف یهدى الله قوما کفروا بعد ایمانهم وشهدوا ان الرسول حق» آل عمران / 86 یعنى چگونه خداوند هدایت مىکند قومى را که پس از ایمان آوردن خویش کفر ورزیدند و گواهى دادند که پیامبرصلى الله علیه وآله حق است اینان در بازگشت از اسلام ظالم و ستمکار هستند و خداوند هرگز ستمگران را هدایت نمىکند. استفهامى که به وسیله کیف انجام شده افاده استبعاد و انکار مىکند، یعنى هدایت مرتدان را محال و غیر ممکن مىنمایاند. وجود صفت ارتداد در افراد مرتد سبب آن است که خداوند ایشان را هدایت نکند. این که در آیه گفته شده که خداوند مرتدان را هدایت نمىکند منافات ندارد با این که اگر توبه کنند و از ارتداد خویش بازگردند خدا ایشان را هدایت نماید. (17)
اثر سوء دیگر ارتداد که در قرآن به آن تصریح شده توجه لعنتخدا و ملائکه و همه مردم به مرتدان است، چنانچه خداوند فرموده: «اولئک جزاؤهم ان علیهم لعنة الله والملائکة والناس اجمعین × خالدین فیها لایخفف عنهم العذاب ولاهم ینظرون × الا الذین تابوا» آلعمران /87-89 یعنى کیفر مرتدان آن است که لعنتخداوند و ملائکه و همه مردم شامل ایشان مىشود و آنها همواره در این لعن مىمانند و مجازاتشان تخفیف نمىیابد و به آنها مهلت داده نمىشود مگر کسانى که پس از آن توبه کنند.
اولئک در آغاز آیه اشاره دارد به «قوما کفروا بعد ایمانهم...» که در آیه قبل (آل عمران / 86) به آن اشاره شد.
لعنتخداوند به معنى آن است که خداوند ایشان را از رحمت و سعادت دور مىسازد و لعنت مردم و لعنت ملائکه بر چنین افرادى به معنى آن است که آنها از خداوند درخواست مىکنند که خداوند مرتدان را از رحمت و سعادت دور مىسازد. (18)