چرا باید با یک شخص خاص ازدواج و سال ها با او زندگی کنیم

[ali.k]

سوالی هست که ذهن من رو درگیر کرده
یک دختر چه ویژگی هایی باید داشته باشه که یک پسر حاضر باشه با اون ازدواج و سال ها زندگی کنه و هوس زن دیگه ای هم نکنه و علاوه بر اینکه تحملش کنه بهش علاقه هم داشته باشه و همینطور در مورد آقایون هم، یک پسر باید چه ویژگی هایی داشته باشه که یک دختر حاضر باشه باهاش ازدواج و زیر یک سقف با تمام مشکلات و شرایط سخت زندگی اون پسر رو تحمل و بهش علاقه داشته باشه؟

امیدوارم منظورم رو بد برداشت نکنید، من هرچی فکر میکنم واقعا دلیل منطقی برای زندگی مشترک پیدا نمیکنم، یعنی واقعا نمیدونم چرا باید با یک دختر ازدواج کنم، ظاهر و زیبایی و روابط زناشویی مسائلی هستند که به مرور عادی میشن، دنبال ی ویژگی بارز هستم ولی نمیدونم چی!!!

 

[♥@SH!M♥]

هرکس لایق همراهی و همدلی همیشگی در همه ی شرایط زندگی بعنی شادی و غم ها نیست...هیچ کسم وجود نداره ک بخاد بگه من نیازی به چنین شخصی توو زندگیم ندارم!!
شریک زندگی داشتن یعنی همین همراهی و همدلی همیشگی در هر شرایطی .اینک یکی هست که همیشه بود و نبودت،غم و شادیت براش مهمه...شاید بگین ی دوست میتونه این ویژگی ها را داشته باشه ولی از ی طرف خوبم میدونیم ی دوست هیچ وقت توو همه شرایطی کنارت نیست شایدم بگین خانواده که هستن ولی بنظرم این تفاوت نسلی ک بین ما و پدرومادرمون وجود داره هیچ وقت اون خلا احساسی رو پر نمیکنه.

 

[ali.k]

هرکس لایق همراهی و همدلی همیشگی در همه ی شرایط زندگی بعنی شادی و غم ها نیست...هیچ کسم وجود نداره ک بخاد بگه من نیازی به چنین شخصی توو زندگیم ندارم!!
شریک زندگی داشتن یعنی همین همراهی و همدلی همیشگی در هر شرایطی .اینک یکی هست که همیشه بود و نبودت،غم و شادیت براش مهمه...شاید بگین ی دوست میتونه این ویژگی ها را داشته باشه ولی از ی طرف خوبم میدونیم ی دوست هیچ وقت توو همه شرایطی کنارت نیست شایدم بگین خانواده که هستن ولی بنظرم این تفاوت نسلی ک بین ما و پدرومادرمون وجود داره هیچ وقت اون خلا احساسی رو پر نمیکنه.

حرف شما درسته ولی وقتی به اطرافم نگاه میکنم و مردهایی رو میبینم که به بهانه های مختلف از خونه فراری هستن، پیش خودم میگم اگر قرار هست بعد از ازدواج زن و مرد همدیگه رو تحمل کنن چرا ازدواج میکنن، تنها باشن بهتره، اگر به هم صحبت نیاز دارن میتونن دوستانی پیدا کنن و اگر نیاز جنسی دارن خیلی کم هزینه تر میتونن تامینش کنن، بنظرم باید جاذبه ای باشه تا مرد بعد از سال ها زندگی مشترک برای رفتن به خونه شوق داشته باشه و زن منتظر حضور همسرش باشه
من دنبال این جاذبه هستم

 

[old eng]

سلام
سوال خوبی پرسیدین افرین
به نظرم وجود شخصی که ادم بتونه باهاش زندگی کنه واقعا لازمه
و اینکه دیگران میگن اتفاقا زود ازدواج کن بعدا از سرت میوفته و تا ابد تنها میمونی به نظر من بی اساسه
ادم هرچقدر که جلوتر میره بیشتر نیاز به حضور چنین شخصی پیدا میکنه و این هرگز کمرنگ نمیشه که
اینکه شما میگین چرا از نظر من پاسخش همینه یک نیاز
این نیاز صرفا مسائلی که خودتونم گفتین بعدا عادی میشه نیست
اون پیوند قلبی و عمیق و اون اعتماد دوطرفست اون کشش دو طرفست اون ویژگی های منحصربه فرد اون دونفر هست که تا سالهای سال کنار هم نگهشون میداره
من بعضا میبینم حالا خیلی خاصم نیستم دونفر ولی صرفا بعد از پذیرش برخی ایتم ها قول میدن که تا ابد کنار هم باشن در هر شرایطی و زیبایی ازدواج در همین وفای به عهد و ماندگاری و پایداریشه به شرط صداقت
من گاهی به بعضی زوج ها نگاه میکنم کیف میکنم

برعکسشم هست یعنی به قول شما انگار دارن تحمل میکنن همدیگه رو
ازون ویژگی های منحصر به فردی که میشه گفت کمتر میشه دیگه پیدا کرد انسانیت انصاف چشم پاک بودن و زلال بودن و صادق بودن هستش و همون در یک کلام انسان بودن دیگ
و ازدواج اون پیوند هست اون هم از نوع دائمیش و هوس مدل دیگه ای هم نمیکنه به شرطی که انسان باشه چون از ویژگی های یک انسان وفای به عهد و احترام قائل شدن برای یکی از مقدس ترین چیزها روی زمین اون هم قلب و احساسات دیگرانه. کسی که خلاف این عمل کنه اصلا نمیدونه پیوند قلبی ازدواج یعنی چی کلا. و با بچه بازی وارد رابطه ای شده که نباید.
همین که شما حس میکنی این خلا بزرگ با این اتفاق قراره پر بشه واقعا دلیله دیگه نیست؟
این پیوند قلبی و اعتماد خالصانه طولانی مدت رو به هیچ عنوان نمیشه در دوست یافت. یاد گرفتم من که واقعا ازدواج میتونه تعریفش یک دوستی ناب و بدون زیر و رو کشیدن و در کمال صداقت باشه اون هم برای همیشه.
خیلی طولانی شد. و بعضا تکرار کردم.

 

[consl]

مشکل اینه تنوع طلبی شما بالاست

 

[دختر معمار]

برخورد با همچین سوالی در دوره وانفسای ما اصلا برام عجیب نبود ...
من میخوام جواب سوال شما رو با سوال از خودتون بپرسم ، فرض کنید که مدام در رابطه با آدمهای مختلف باشین این چه جاذبه ای داره براتون ؟ هر روز یه آدم جدید یه عقیده جدید یه فرهنگ جدید یه سر و کله زدن جدید .
ایمان داشته باشید هیچ وقت در ازدواج صحیح چهره و روابط تکراری و سرد نمیشه بلکه روز به روز زیباتر و عمیق تر میشه . و زیباترین اتفاق همون اعتماد و همدلی و حس دوست داشتن عمیقه که بالاتر از خیلی نیازهای دیگه است که در هیچ رابطه ی دیگه خارج از ازدواج شکل نمیگیره . البته همه اینها به طرفین ازدواج بستگی داره اگر قرار باشه زن از خونه فراری باشه و مرد از خونه فراری دنبال هیچ جاذبه ای در ازدواج نمی توان بود .

 

[ros21]

به نظر منم اصلا کار درستی نیست هر چند وقت با یکی باشی ... این روی ادم تاثیر بدی میزاره.
خدا یکی عشق هم یکی .

 

[Tik TAAk]

آدم اگه یکیو داشته باشه که باهم خوشبخت و سعادت مند بشن
اگه عاشق واقعی باشی هیچوقت به عشقت خیانت نمیکنی
دیگه به کس دیگه ای نیاز پیدا نمیکنه اینایی که هر روز با یکی هستن معنی عشق و خوشبختی رو درک نمیکنن زندگی که بچه بازی نیس وقت و انرژی و عمرت و هر روز پای یکی بذاری برای همینم هست که آمار طلاق رفته بالا

 

[دختر معمار]

آدم اگه یکیو داشته باشه که باهم خوشبخت و سعادت مند بشن
اگه عاشق واقعی باشی هیچوقت به عشقت خیانت نمیکنی
دیگه به کس دیگه ای نیاز پیدا نمیکنه اینایی که هر روز با یکی هستن معنی عشق و خوشبختی رو درک نمیکنن زندگی که بچه بازی نیس وقت و انرژی و عمرت و هر روز پای یکی بذاری برای همینم هست که آمار طلاق رفته بالا

آفرین به شما ... حقیقت همینه که آدمها باید ببینند خودشان چی دارند که وابسته روحی و عاطفی با شخص دیگری پیدا کنند نه اینکه دنبال این باشند که دیگری چه ویژگی خاصی میتونه داشته باشه که من تا همیشه دلبسته اش بشم . و اگر هر دو دنبال عشقی واقعی و پایه گذار آن و نگهدار آن باشند هرگز هیچ دلیلی برای خیانت وجود نخواهد داشت . این رو از زندگیهای شیرین زوج های مسن زیادی دیدم که هر روز دلبستگی شون بهم بیشتر از دیروزه .
و ای کاش ما جوون ترها آگاه تر باشیم تا شیرین های عمیق زندگی رو تباه لذت های موقت نکنیم .

 

[Tik TAAk]

عشق واقعی مثه آبشار نیاگارا همیشه در جریانه

اصل زندگی مشترک شناخت و اعتماد متقابل هست که منجر به وجود اومدن عشق میشه وقتی زندگی عاشقانه نباشه باید فاتحه ش رو خوند ... برای همین با ازدواج های سنتی زیاد موافق نیستم چون ممکنه برای خاطر دیگران به ازدواج راضی بشیم مگه در مواقع خاص )  خب ما موظف نیستیم آرزوهای دیگران و بر آورده کنیم فقط برا اینکه به دیگران بگیم چشم از طرف دیگه عشق های امروزی بیشتر بچه بازیه بنظرم به قول قدیمیا عشق آدمو کور میکنه طرف تا وارد زندگی میشه بعد میفهمه اشتباه کرده. به موازات افزایش سن عقل هم بیشتر رشد میکنه. شما هرگز نمیتونی برای زندگی که بابت ساختنش زحمت کشیدی با دستای خودت خراب کنی

 

[ali.k]

مشکل اینه تنوع طلبی شما بالاست

میدونستم بعضی از دوستان منظور من رو بد متوجه میشن، اتفاقا آدم تنوع طلبی نیستم و بدلیل اصولی که تو زندگیم دارم دنبال کسی نبودم،البته وقتشم نداشتم، الان هم که به اصرار خانواده بطور جدی به موضوع ازدواج فکر کردم سوالاتی تو ذهنم پیش اومده که تا به جواب نرسم نمیتونم اقدام کنم

برخورد با همچین سوالی در دوره وانفسای ما اصلا برام عجیب نبود ...
من میخوام جواب سوال شما رو با سوال از خودتون بپرسم ، فرض کنید که مدام در رابطه با آدمهای مختلف باشین این چه جاذبه ای داره براتون ؟ هر روز یه آدم جدید یه عقیده جدید یه فرهنگ جدید یه سر و کله زدن جدید .
ایمان داشته باشید هیچ وقت در ازدواج صحیح چهره و روابط تکراری و سرد نمیشه بلکه روز به روز زیباتر و عمیق تر میشه . و زیباترین اتفاق همون اعتماد و همدلی و حس دوست داشتن عمیقه که بالاتر از خیلی نیازهای دیگه است که در هیچ رابطه ی دیگه خارج از ازدواج شکل نمیگیره . البته همه اینها به طرفین ازدواج بستگی داره اگر قرار باشه زن از خونه فراری باشه و مرد از خونه فراری دنبال هیچ جاذبه ای در ازدواج نمی توان بود .

اگر متن پستی که گذاشتم رو کامل بخونید، متوجه میشید که گفتم چرا یک دختر باید من رو به عنوان همسرش و شریک زندگیش با اخلاق های بدم و با تمام مشکلاتی و سختی های زندگی تحمل کنه و بهم علاقه داشته باشه، من چه ویژگی باید داشته باشم که همسرم وقتی میرم خونه منتظر من باشه.

به نظر منم اصلا کار درستی نیست هر چند وقت با یکی باشی ... این روی ادم تاثیر بدی میزاره.
خدا یکی عشق هم یکی .

این عشقی که میگید چجوری بوجود میاد، چه اتفاقی باید بیفته، ذهن من درگیر واژه عشقه

 

[ali.k]

سلام
سوال خوبی پرسیدین افرین
به نظرم وجود شخصی که ادم بتونه باهاش زندگی کنه واقعا لازمه
و اینکه دیگران میگن اتفاقا زود ازدواج کن بعدا از سرت میوفته و تا ابد تنها میمونی به نظر من بی اساسه
ادم هرچقدر که جلوتر میره بیشتر نیاز به حضور چنین شخصی پیدا میکنه و این هرگز کمرنگ نمیشه که
اینکه شما میگین چرا از نظر من پاسخش همینه یک نیاز
این نیاز صرفا مسائلی که خودتونم گفتین بعدا عادی میشه نیست
اون پیوند قلبی و عمیق و اون اعتماد دوطرفست اون کشش دو طرفست اون ویژگی های منحصربه فرد اون دونفر هست که تا سالهای سال کنار هم نگهشون میداره
من بعضا میبینم حالا خیلی خاصم نیستم دونفر ولی صرفا بعد از پذیرش برخی ایتم ها قول میدن که تا ابد کنار هم باشن در هر شرایطی و زیبایی ازدواج در همین وفای به عهد و ماندگاری و پایداریشه به شرط صداقت
من گاهی به بعضی زوج ها نگاه میکنم کیف میکنم

برعکسشم هست یعنی به قول شما انگار دارن تحمل میکنن همدیگه رو
ازون ویژگی های منحصر به فردی که میشه گفت کمتر میشه دیگه پیدا کرد انسانیت انصاف چشم پاک بودن و زلال بودن و صادق بودن هستش و همون در یک کلام انسان بودن دیگ
و ازدواج اون پیوند هست اون هم از نوع دائمیش و هوس مدل دیگه ای هم نمیکنه به شرطی که انسان باشه چون از ویژگی های یک انسان وفای به عهد و احترام قائل شدن برای یکی از مقدس ترین چیزها روی زمین اون هم قلب و احساسات دیگرانه. کسی که خلاف این عمل کنه اصلا نمیدونه پیوند قلبی ازدواج یعنی چی کلا. و با بچه بازی وارد رابطه ای شده که نباید.
همین که شما حس میکنی این خلا بزرگ با این اتفاق قراره پر بشه واقعا دلیله دیگه نیست؟
این پیوند قلبی و اعتماد خالصانه طولانی مدت رو به هیچ عنوان نمیشه در دوست یافت. یاد گرفتم من که واقعا ازدواج میتونه تعریفش یک دوستی ناب و بدون زیر و رو کشیدن و در کمال صداقت باشه اون هم برای همیشه.
خیلی طولانی شد. و بعضا تکرار کردم.

حرف شما درسته و ویژگی های اخلاقی که گفتید تقریبا بین همه مشترک هستش، ولی من نگران این هستم که بعد چند سال همسرم برای من تکراری بشه و یا من برای اون تکراری بشم، و تنها دلیل زندگیمون بچه و یا عادت کردن بهم و یا حرف مردم باشه، من این مدل زندگی رو نمیخوام ولی نمیدونم واقعا باید تو وجود یک دختر دنبال چه ویژگی بارزی باشم و یا من چه ویژگی باید داشته باشم و عاشق شدن یعنی چی؟

 

[ali.k]

آدم اگه یکیو داشته باشه که باهم خوشبخت و سعادت مند بشن
اگه عاشق واقعی باشی هیچوقت به عشقت خیانت نمیکنی
دیگه به کس دیگه ای نیاز پیدا نمیکنه اینایی که هر روز با یکی هستن معنی عشق و خوشبختی رو درک نمیکنن زندگی که بچه بازی نیس وقت و انرژی و عمرت و هر روز پای یکی بذاری برای همینم هست که آمار طلاق رفته بالا

خب این نیاز چی باید باشه که آدم عاشق یک نفر بشه؟

 

[sarasanaz]

به نظرم برا ازدواج حتما نباید از ظاهر کسی خوشم بیاد و عاشق بشم ، اکثر عشق و عاشقی های الان فقط بر حسب ظاهره آدما ایجاد میشه ... به نظرم مهم ترین چیز اخلاق خوبه
من به عنوان یک خانم به سختی از کسی خوشم میاد .... بیشتر مجذوب محکم صحبت کردن و لحن زیبای افراد میشم ، چون به چنین افراد بیشتر میتونم تکیه کنم و اعتماد داشته باشم .
بنظرم مهمترین چیزی که باعث میشه افراد به ازدواج فکر کنن رسیدن به آرامش و مستقل شدن و رسیدن به جایگاه اجتماعیه!

 

[old eng]

حرف شما درسته و ویژگی های اخلاقی که گفتید تقریبا بین همه مشترک هستش، ولی من نگران این هستم که بعد چند سال همسرم برای من تکراری بشه و یا من برای اون تکراری بشم، و تنها دلیل زندگیمون بچه و یا عادت کردن بهم و یا حرف مردم باشه، من این مدل زندگی رو نمیخوام ولی نمیدونم واقعا باید تو وجود یک دختر دنبال چه ویژگی بارزی باشم و یا من چه ویژگی باید داشته باشم و عاشق شدن یعنی چی؟

تکراری نمیشه آخه
مثلا شده تا ا لان به این حس برسین که دوست صمیمیتون تکراری شده و باید چنجش کنید
نه اصلا و ابدا
تازه وقتی بی معرفتی میکنه یا به هردلیلی دیگه نمیتونه با شما همراه باشه چقدر شکنجست تنهایی و یا یافتن فرد جدید
چرا؟
چون اعتماد داشتی بهش چون اون محرم رازت بوده چون خیلی چیزارو میدونه و از یه جا به بعد از خودت بهت نزدیکتره... و این مدل رابطه نه تنها به مرور زمان تکراری نمیشه بلکه مثه تنه درخت قوی و قوی تر میشه
راستش رو بخواید تعریف هر کس از عشق یه چیزه
به نظر من عشق یهویی نیست اینکه یکی رو ببینی بعد بگی وای دیگه من نمیتونم بدون اون و از این بچه بازیا
عشق واقعی به نظرم از شناخت میاد و بعد یه نقطه هست که شما تمام قلبتون رو دودستی تقدیم میکنین و "تصمیم میگیرین که عاشق بشین" حالا که اسم اون چیز و اون کس رو میذارین عشق دیگه تالاپ و تولوپ قلبه که راه میوفته
مثلا اینکه میگم چیز من مخالفم و تجربه کردم عشق میتونه حتی به یه رشته باشه مثلا من عاشق زبان انگلیسی و عربی ام. یعنی واقعا یکی سلیس انگلیسی صحبت میکنم از شوق گاهی نفسم بند میاد. خیلی لذت میبرم. یا مثلا کشاورزی. خلاصه که اول شناخت بعد تصمیم و بعد...
به نظر من بارز ترین ویژگی هرشخص اینه که خودش باشه. بهترین خودش باشه. بعد دیگه تصمیم رو بسپارید به سمت مقابل. تازه اگه گفت نه به قول یکی بگین پیش خودتون که ببین کجا نون بد داده که من نصیبش نشدم:دی شوخی میکنم. این نمیشه که مثلا چون آقایون خانوم با فلان مدل شغل یا پوشش یا هرچی دیگه رو دوست دارن من مثل چی تقلید بکنم که چی بشه طرف مقابلم خوشش بیاد؟ بعد تا کی میتونم برای خوش آمدش هی اینکارو اونکارو بکنم. پس خودم چی؟کسایی رو دیدم که اینکارو کردن و چقدر زیاد بعدا به مشکل خوردن. بله آدم بعضی شرایط رو قبول میکنه طرف مقابلشم همینطور. ولی اگه بخواای خودتو هماهنگ کنی با خوشامد دیگران که هیچی دیگه مثه آفتاب پرست میشی و چقد زشت میشه زندگی اصلا.میدونید چرا؟ چون سخت ترین کار زندگی کردن با شخصیه که هنوز نمیدونه با خودش چند چنده.
بعد مشکل شما اینه که فکر میکنین باید ویژگی خاصی داشته باشید. حالا از نظر خودم خاص ترین ویژگی الان داشتن صداقت و مرام و معرفته و مردونگی. که ناراحت نشینا ولی کم کم دیگه انگار اسمی از اینها هست و گوهر نایابه اگه کسی همه شو باهم داشته باشه.
شما خودتون باشید.

 

[Sahar Gh]

حرف شما درسته و ویژگی های اخلاقی که گفتید تقریبا بین همه مشترک هستش، ولی من نگران این هستم که بعد چند سال همسرم برای من تکراری بشه و یا من برای اون تکراری بشم، و تنها دلیل زندگیمون بچه و یا عادت کردن بهم و یا حرف مردم باشه، من این مدل زندگی رو نمیخوام ولی نمیدونم واقعا باید تو وجود یک دختر دنبال چه ویژگی بارزی باشم و یا من چه ویژگی باید داشته باشم و عاشق شدن یعنی چی؟

من خوندم همه صحبت ها و حرفارو .به نظر من شما باید دنبال چیزهایی بگردید که زندگی مشترک و روزو شب گذراندن با یک زن رو از تجرد و زندگی فعلی و هر نوع زندگی دیگه ای جدا می کنه و بعد ببینید ارزشش رو داره یا نداره! و آیا اون آدمی رو که می خواید می تونید پیدا کنید یا نه.
حالا اینا چیا می تونن باشن مثلا!
یکسری علاقه مندی های مشترک می تونه باشه که باعث میشه شما و طرفتون ساعت ها در موردش صحبت کنید و خسته نشید .توی این ساعت ها شما درواقع دارید با هم خاطره می سازید.
یکسری علایق خاص طرف مقابلتون هست که شما وجود اون علایق در طرف مقابلتون رو جذاب می بینید و ممکنه ساعت ها پای صحبتش بنشینید و خسته نشید ، شما دارید با هم خاطره می سازید
یکسری علایق در شما هست که نیاز به ابراز و صحبت و بحث در موردشون دارید و می بینید که طرف مقابلتون با هیجان و ذوق گوش میده و لذت می بره، شما دارید با هم خاطره می سازید.
یکسری مسائل هست که شما دوست دارید ولی ایشون علاقه ای ندارند ،اما شنونده ی خوبی هست و پای صحبت شما می شینه!(این شنونده ی خوب بودنش باعث شده بیشتر دوسش داشته باشم، شما طرفی رو دارید که همدل هست، به حرفاتون گوش میده بدون قضاوت اولیه و از نظر شما حرف زدن باهاش شما رو آروم می کنه)
زندگی خود رو با بقیه مقایسه نکردن، تو سختی ها و مشکلات چقدر جنم داریدو ... / تا حدی میشه اینارو قبل ازدواج هم متوجه شد. باید ببینین راجع بهشون طرفتون چقدر انعطاف پذیر هست اگر شما واکنش نشون میدید راجع به یک مسئله بد (البته منطقی)آیا سعی میکنه کمی هماهنگ تر بشه یا نه؟وشما هم به همین ترتیب. خط قرمزهاتون مشخص باشه ..
و خیلی چیزهای دیگه که مجال تایپ نیست ، اما همین خاطره سازی ها و برخوردهای کم کم و برداشت مثبت ازونا باعث می شه که بفهمین همیشه خواهان خنده هاشین ، دوس ندارین ناراحتیشو ببینین، تلاش می کنید خوشبختش کنید و اگر یه جاهایی نمیشه اون درکتون میکنه. (شما باید از همسرتون آرامش بگیرید و درکتون کنه تا حدی که معقوله و شما هم همینطور، اینا مهمتریناشن ازنظر من)

اما این که میگید نگران تکراری شدن همسرتون هستید! این ازنظر من میشه بیشتر بعد فیزیکی. مطمئن باشید اون بالایی ها رو که گفتم تکراری شدنی نیست، روحیه، در قلب آدم نفوذ می کنه. اما این خطر همه ی زندگی هارو تهدید می کنه حتی عاشقانه ترین هاش. شما دوتا باید به دنبال تازه کردن عشق توی زندگیتون باشد. خیلی ایده ها میشه داد برای تکراری نشدن (البته مشکل از لحاظ روانی بحثش جداست ممکنه ذاتا تنوع طلب باشند اونا باید درمان بشن). ریشه زندگی رو همون پیوند روحی و قلبی که شما با هم بستید اگر اون باشه هر دو تلاش خواهید کرد زندگیتون رو نگه دارید و عشق رو تازه کنید. اینجوریه که تلاش خواهید کرد در کنار هم زندگی کنید چون کنارش آرامش می گیرید.
یه چیز دیگه ام هست میشه اینطوری گفت که من، خودمو، کنار اون بیشتر دوس دارم! اینو شاید خیلیا تجربه کرده باشن که طرف حال و هوایی داره که یه خودِ باحال از خودمون میسازه.یه جوری که بیشتر دوسش داریم . واین دقیقا هاله ی اون شخص خاص هست

 

[ali.k]

تکراری نمیشه آخه
مثلا شده تا ا لان به این حس برسین که دوست صمیمیتون تکراری شده و باید چنجش کنید
نه اصلا و ابدا
تازه وقتی بی معرفتی میکنه یا به هردلیلی دیگه نمیتونه با شما همراه باشه چقدر شکنجست تنهایی و یا یافتن فرد جدید
چرا؟
چون اعتماد داشتی بهش چون اون محرم رازت بوده چون خیلی چیزارو میدونه و از یه جا به بعد از خودت بهت نزدیکتره... و این مدل رابطه نه تنها به مرور زمان تکراری نمیشه بلکه مثه تنه درخت قوی و قوی تر میشه
راستش رو بخواید تعریف هر کس از عشق یه چیزه
به نظر من عشق یهویی نیست اینکه یکی رو ببینی بعد بگی وای دیگه من نمیتونم بدون اون و از این بچه بازیا
عشق واقعی به نظرم از شناخت میاد و بعد یه نقطه هست که شما تمام قلبتون رو دودستی تقدیم میکنین و "تصمیم میگیرین که عاشق بشین" حالا که اسم اون چیز و اون کس رو میذارین عشق دیگه تالاپ و تولوپ قلبه که راه میوفته
مثلا اینکه میگم چیز من مخالفم و تجربه کردم عشق میتونه حتی به یه رشته باشه مثلا من عاشق زبان انگلیسی و عربی ام. یعنی واقعا یکی سلیس انگلیسی صحبت میکنم از شوق گاهی نفسم بند میاد. خیلی لذت میبرم. یا مثلا کشاورزی. خلاصه که اول شناخت بعد تصمیم و بعد...
به نظر من بارز ترین ویژگی هرشخص اینه که خودش باشه. بهترین خودش باشه. بعد دیگه تصمیم رو بسپارید به سمت مقابل. تازه اگه گفت نه به قول یکی بگین پیش خودتون که ببین کجا نون بد داده که من نصیبش نشدم:دی شوخی میکنم. این نمیشه که مثلا چون آقایون خانوم با فلان مدل شغل یا پوشش یا هرچی دیگه رو دوست دارن من مثل چی تقلید بکنم که چی بشه طرف مقابلم خوشش بیاد؟ بعد تا کی میتونم برای خوش آمدش هی اینکارو اونکارو بکنم. پس خودم چی؟کسایی رو دیدم که اینکارو کردن و چقدر زیاد بعدا به مشکل خوردن. بله آدم بعضی شرایط رو قبول میکنه طرف مقابلشم همینطور. ولی اگه بخواای خودتو هماهنگ کنی با خوشامد دیگران که هیچی دیگه مثه آفتاب پرست میشی و چقد زشت میشه زندگی اصلا.میدونید چرا؟ چون سخت ترین کار زندگی کردن با شخصیه که هنوز نمیدونه با خودش چند چنده.
بعد مشکل شما اینه که فکر میکنین باید ویژگی خاصی داشته باشید. حالا از نظر خودم خاص ترین ویژگی الان داشتن صداقت و مرام و معرفته و مردونگی. که ناراحت نشینا ولی کم کم دیگه انگار اسمی از اینها هست و گوهر نایابه اگه کسی همه شو باهم داشته باشه.
شما خودتون باشید.

بله یک دوست صمیمی هیچوقت برای آدم تکراری نمیشه، ولی معمولا دوستی های پایدار طی زمان چندساله بوجود میاد، من نوعی که به روش سنتی از دختر خانمی خواستگاری میکنم چجوری باید به این شناخت برسم، یا اگر بخوام با دختر خانمی به قصد ازدواج آشنا بشم و ارتباط داشته باشم، بعد از مدتی متوجه بشیم به درد هم نمیخوریم و دوباره با کس دیگه ای ارتباط برقرار کنم، همون قضیه تنوع طلبی پیش بیاد که دوستان اشاره کردن.

من خوندم همه صحبت ها و حرفارو .به نظر من شما باید دنبال چیزهایی بگردید که زندگی مشترک و روزو شب گذراندن با یک زن رو از تجرد و زندگی فعلی و هر نوع زندگی دیگه ای جدا می کنه و بعد ببینید ارزشش رو داره یا نداره! و آیا اون آدمی رو که می خواید می تونید پیدا کنید یا نه.
حالا اینا چیا می تونن باشن مثلا!
یکسری علاقه مندی های مشترک می تونه باشه که باعث میشه شما و طرفتون ساعت ها در موردش صحبت کنید و خسته نشید .توی این ساعت ها شما درواقع دارید با هم خاطره می سازید.
یکسری علایق خاص طرف مقابلتون هست که شما وجود اون علایق در طرف مقابلتون رو جذاب می بینید و ممکنه ساعت ها پای صحبتش بنشینید و خسته نشید ، شما دارید با هم خاطره می سازید
یکسری علایق در شما هست که نیاز به ابراز و صحبت و بحث در موردشون دارید و می بینید که طرف مقابلتون با هیجان و ذوق گوش میده و لذت می بره، شما دارید با هم خاطره می سازید.
یکسری مسائل هست که شما دوست دارید ولی ایشون علاقه ای ندارند ،اما شنونده ی خوبی هست و پای صحبت شما می شینه!(این شنونده ی خوب بودنش باعث شده بیشتر دوسش داشته باشم، شما طرفی رو دارید که همدل هست، به حرفاتون گوش میده بدون قضاوت اولیه و از نظر شما حرف زدن باهاش شما رو آروم می کنه)
زندگی خود رو با بقیه مقایسه نکردن، تو سختی ها و مشکلات چقدر جنم داریدو ... / تا حدی میشه اینارو قبل ازدواج هم متوجه شد. باید ببینین راجع بهشون طرفتون چقدر انعطاف پذیر هست اگر شما واکنش نشون میدید راجع به یک مسئله بد (البته منطقی)آیا سعی میکنه کمی هماهنگ تر بشه یا نه؟وشما هم به همین ترتیب. خط قرمزهاتون مشخص باشه ..
و خیلی چیزهای دیگه که مجال تایپ نیست ، اما همین خاطره سازی ها و برخوردهای کم کم و برداشت مثبت ازونا باعث می شه که بفهمین همیشه خواهان خنده هاشین ، دوس ندارین ناراحتیشو ببینین، تلاش می کنید خوشبختش کنید و اگر یه جاهایی نمیشه اون درکتون میکنه. (شما باید از همسرتون آرامش بگیرید و درکتون کنه تا حدی که معقوله و شما هم همینطور، اینا مهمتریناشن ازنظر من)

اما این که میگید نگران تکراری شدن همسرتون هستید! این ازنظر من میشه بیشتر بعد فیزیکی. مطمئن باشید اون بالایی ها رو که گفتم تکراری شدنی نیست، روحیه، در قلب آدم نفوذ می کنه. اما این خطر همه ی زندگی هارو تهدید می کنه حتی عاشقانه ترین هاش. شما دوتا باید به دنبال تازه کردن عشق توی زندگیتون باشد. خیلی ایده ها میشه داد برای تکراری نشدن (البته مشکل از لحاظ روانی بحثش جداست ممکنه ذاتا تنوع طلب باشند اونا باید درمان بشن). ریشه زندگی رو همون پیوند روحی و قلبی که شما با هم بستید اگر اون باشه هر دو تلاش خواهید کرد زندگیتون رو نگه دارید و عشق رو تازه کنید. اینجوریه که تلاش خواهید کرد در کنار هم زندگی کنید چون کنارش آرامش می گیرید.
یه چیز دیگه ام هست میشه اینطوری گفت که من، خودمو، کنار اون بیشتر دوس دارم! اینو شاید خیلیا تجربه کرده باشن که طرف حال و هوایی داره که یه خودِ باحال از خودمون میسازه.یه جوری که بیشتر دوسش داریم . واین دقیقا هاله ی اون شخص خاص هست

مطالبی که شما فرمودید همه به مرور زمان مشخص میشه و بنظرم تو یکی دو جلسه آشنایی و صحبت متوجه نمیشیم.
در مورد پاراگراف آخر صحبتاتون شاید پسری آرام و سربه زیر یا اصطلاحا درونگرا با دختر خانمی ازدواج کنه که بسیار پر انرژی و برونگراست، اوایل زندگی این آقا از زندگیش راضی هستش و از اکتیو بودن همسر ابراز خرسندی میکنه ولی چون ذاتا درونگراست بعد چند سال زندگی مشترک تازه متوجه میشن که به درد هم نمیخوردن، هیچکدوم از این آقا و خانم مشکلی ندارن ولی تفاوت زیادی باهم داشتن که اول متوجه اون نشدن

 

[ali.k]

به نظرم برا ازدواج حتما نباید از ظاهر کسی خوشم بیاد و عاشق بشم ، اکثر عشق و عاشقی های الان فقط بر حسب ظاهره آدما ایجاد میشه ... به نظرم مهم ترین چیز اخلاق خوبه
من به عنوان یک خانم به سختی از کسی خوشم میاد .... بیشتر مجذوب محکم صحبت کردن و لحن زیبای افراد میشم ، چون به چنین افراد بیشتر میتونم تکیه کنم و اعتماد داشته باشم .
بنظرم مهمترین چیزی که باعث میشه افراد به ازدواج فکر کنن رسیدن به آرامش و مستقل شدن و رسیدن به جایگاه اجتماعیه!

به عنوان یک زن به چندتا از ویژگی هایی که مد نظر خودتون هست اشاره کردید که فکر میکنم بین خیلی از خانم ها مشترک باشه

 

[ali.k]

از خانم هایی که تو این تاپیک به ویژگی هایی که مدنظرشون هست اشاره کردن تشکر میکنم و امیدوارم آقایونی که این پست ها رو خوندن (مخصوصا خودم) بیشتر دقت کنند و سعی کنند این ویژگی هارو تو خودشون تقویت کنن

از همه دوستان هم بابت نظراتشون سپاس گزارم.

 

[Sahar Gh]

مطالبی که شما فرمودید همه به مرور زمان مشخص میشه و بنظرم تو یکی دو جلسه آشنایی و صحبت متوجه نمیشیم.
در مورد پاراگراف آخر صحبتاتون شاید پسری آرام و سربه زیر یا اصطلاحا درونگرا با دختر خانمی ازدواج کنه که بسیار پر انرژی و برونگراست، اوایل زندگی این آقا از زندگیش راضی هستش و از اکتیو بودن همسر ابراز خرسندی میکنه ولی چون ذاتا درونگراست بعد چند سال زندگی مشترک تازه متوجه میشن که به درد هم نمیخوردن، هیچکدوم از این آقا و خانم مشکلی ندارن ولی تفاوت زیادی باهم داشتن که اول متوجه اون نشدن

به این هایی که شما بیان کردید میگن"ازدواج کور" قرار هم نیست کسی با یکی دو جلسه آشنایی بره پای سفره عقد!!!
دکتر هلاکویی میگن حداقل 6 ماه آشنایی و 500 بار رو در رو صحبت با شخص مورد نظر. فکر می کنم زمان خوبیه برای شناخت.
آقایی که درونگراست و خانومی که برونگراست مگر تازه می فهمن اینارو؟ چرا نباید اول اینو متوجه بشن؟ این به تنهایی مشکل نیست .میزانش هست که مسئله سازه.مشاوره رو واسه چی گذاشتن... سنتی ازدواج کردن تو این دوره زمونه احتمال شکستش خیلی بالاتر هست. شما و ایشون عاقل و بالغ با خونواده ها هم شرط می کنید که باید شناخت پیدا کنید از هم. حالا هر طور صلاح و عرف فرهنگ خونوادگی شماست. یه بازه ای رو می زارید برای این کار.اگر ملاک هاتون رو در طرف مقابل هر دو دیدید بسم الله وگرنه ام که هیچی .ازدواج هدف نیست. قراره یه چیزایی رو بهتر کنه نه قوز بالاقوز.

 

[Tik TAAk]

خب این نیاز چی باید باشه که آدم عاشق یک نفر بشه؟

من فک میکنم سحر خانم خیلی خوب منظور و هدف منو توضیح دادن

خیلی با جزییات و دقیق چون نظر من با نظرات ایشون منطبق هست

 

[ali.k]

به این هایی که شما بیان کردید میگن"ازدواج کور" قرار هم نیست کسی با یکی دو جلسه آشنایی بره پای سفره عقد!!!
دکتر هلاکویی میگن حداقل 6 ماه آشنایی و 500 بار رو در رو صحبت با شخص مورد نظر. فکر می کنم زمان خوبیه برای شناخت.
آقایی که درونگراست و خانومی که برونگراست مگر تازه می فهمن اینارو؟ چرا نباید اول اینو متوجه بشن؟ این به تنهایی مشکل نیست .میزانش هست که مسئله سازه.مشاوره رو واسه چی گذاشتن... سنتی ازدواج کردن تو این دوره زمونه احتمال شکستش خیلی بالاتر هست. شما و ایشون عاقل و بالغ با خونواده ها هم شرط می کنید که باید شناخت پیدا کنید از هم. حالا هر طور صلاح و عرف فرهنگ خونوادگی شماست. یه بازه ای رو می زارید برای این کار.اگر ملاک هاتون رو در طرف مقابل هر دو دیدید بسم الله وگرنه ام که هیچی .ازدواج هدف نیست. قراره یه چیزایی رو بهتر کنه نه قوز بالاقوز.

سپاس از توضیحات شما، فقط چرا اینقدر با عصانیت ، حرف های شما درسته ولی خانواده ای رو و یا دختر خانمی رو سراغ دارید همچین شرایطی رو قبول کنه!!!
با صحبت های شما ازدواج سنتی رو باید بی خیال بشم (اینجوری موردهایی که مادرم پیدا کردن همه رد شدن)، راضی کردن مادرم هم برای رفتن به خواستگاری موردهایی که احیانا من معرفی کنم راضی نخواهد شد.
فکر کنم به تجرد خودم ادامه بدم بهتر باشه
بازم سپاس گزارم از شما

 

[Tik TAAk]

من یک نصیحیت به شما بکنم دوست عزیزم نمیدونم از من بزرگترید یا نه

اما بعنوان ی دوست میخام بگم که " سعی نکن آرزوهای دیگران رو براورده کنی "

تو پست قبلی هم اشاره کردم ؛ نه فقط تو ازدواج بلکه توی همه امور زندگی

کاری که خودت دوس داری و بهش علاقه داری و فک میکنی درسته انجام بده

اینطوری چند سال دیگه بدهکار خودت نخواهی بود مسلما وقتی پدر مادر یا هرکس دیگه ای موفقیت تو ببینن خوشحال خواهند شد

 

[Sahar Gh]

من فک میکنم سحر خانم خیلی خوب منظور و هدف منو توضیح دادن

خیلی با جزییات و دقیق چون نظر من با نظرات ایشون منطبق هست

ممنونم

سپاس از توضیحات شما، فقط چرا اینقدر با عصانیت ، حرف های شما درسته ولی خانواده ای رو و یا دختر خانمی رو سراغ دارید همچین شرایطی رو قبول کنه!!!
با صحبت های شما ازدواج سنتی رو باید بی خیال بشم (اینجوری موردهایی که مادرم پیدا کردن همه رد شدن)، راضی کردن مادرم هم برای رفتن به خواستگاری موردهایی که احیانا من معرفی کنم راضی نخواهد شد.
فکر کنم به تجرد خودم ادامه بدم بهتر باشه
بازم سپاس گزارم از شما

عصبانی بود؟! نمی دونم والا ))))
چه شرایطی ؟ این که صحبت کنید مدتی؟ معلومه که هست ...نمی دونم کجایید شما اما من اتفاقا دارم اینطوری بیشتر می بینم تا برعکسش. اما خب میره تو مسیری که خونواده ها هم راضی باشن و الا صحبت و آشنایی چه اشکالی داره!
نه نگران نباشید ازدواج سنتی رو که کلا نمیشه نفی کرد.اتفاقا برای جرقه اول شاید خوب باشه ..مهم اون ادامه دادنس که سنتی وار ادامه پیدا نکنه.وگرنه چه بسا دخترایی ام که مامانتون انتخاب می کنه شاید خوب باشن! اما به شرط آشنایی نسبتا مدت دار. اونایی ام که مامانتون راضی نمیشن دیگه این هنر شمارو میرسونه که مادر گرام رو چطور راضی کنید
موفق باشین
ببخشید اگه تند بود پست قبلی.

 

[ros21]

به نظر من عشق فقط یکبار اتفاق می افته ... وقتی عاشق شدی متوجه میشی که بدون اون نمیتونی زندگی کنی، کسی که تمام مدت تو ذهنته

 

[yaldayi]

هیچ بایدی برای انسان وجود نداره... اگرم بوجود اومده خودش خاسته... خودکرده راهم تدبیر نیس!

 

[حميدرن]

سوالی هست که ذهن من رو درگیر کرده
یک دختر چه ویژگی هایی باید داشته باشه که یک پسر حاضر باشه با اون ازدواج و سال ها زندگی کنه و هوس زن دیگه ای هم نکنه و علاوه بر اینکه تحملش کنه بهش علاقه هم داشته باشه و همینطور در مورد آقایون هم، یک پسر باید چه ویژگی هایی داشته باشه که یک دختر حاضر باشه باهاش ازدواج و زیر یک سقف با تمام مشکلات و شرایط سخت زندگی اون پسر رو تحمل و بهش علاقه داشته باشه؟

امیدوارم منظورم رو بد برداشت نکنید، من هرچی فکر میکنم واقعا دلیل منطقی برای زندگی مشترک پیدا نمیکنم، یعنی واقعا نمیدونم چرا باید با یک دختر ازدواج کنم، ظاهر و زیبایی و روابط زناشویی مسائلی هستند که به مرور عادی میشن، دنبال ی ویژگی بارز هستم ولی نمیدونم چی!!!

ازدواج به نظر من یه موضوع خیلی ساده ای ولی در عین حال خیلی مهم هست . به نظر من علت اصلی ازدواج تشکیل خانواده هست که نمک عشق و ادویه جذابیت و اینطور چیزها باعث پخته شدنش می شود.
و اما جواب سوال شما بیشتر بر می گرده به علت اصلی که همون تشکیل خانواده است. حالا شما این سوال رو از خودتون بپرسید که روابط پدر و مادر و فرزندی به چه دردی می خوره که ما باید اون رو برای سالها تحمل کنیم و یا مثلا فرزند ما بزرگ شده ولی ما بچه کوچیک دوست داریم.
پس جواب شما این می تونه باشه که آیا احتیاج به تشکیل خانواده رو حس می کنی یا نه ؟ که شما یا می گویی بله احتیاج به تشکیل خانواده دارم که موضوع حل هست؟
یا می گویی اصلا احتیاج به تشکل خانواده ندارم. که اونوقت یک نفر باید برای شما توضیح بدهد که اصولا خانواده به چه درد آدم می خورد؟ حالا اون دسته از افراد هم که ازدواج نمی کنند و به خانواده ای که درونش متولد شده اند تا آخر عمر می خواهند اکتفا کنند باید آینده خودشون و خانواده شون را دقیق ببیند. و فقط یک توصیه اینکه نه فقط من که خیلی ها معتقدندکه وقتی تحصیلاتت تموم شد و افتادی تو یک شغلی هر سال مثل یک روز برات می گذرد.
این مطالبی که من گفتم وجه منطقی ازدواج از نظر بحث جامعه و تامین آتیه هست. بحث عشق وعاشقی و ... هم هست که برای شما هم گویا اتفاق نیافتاده هست. در کل به نظر من ازدواج خوب و لازم هست. ولی به شدت لازم هست که طرفین شناخت خوبی از جنسیت مخالفش داشته باشد که در این صورت هیچ وقت هوس ازدواج مجدد و یا تنوع طلبی به انها دست نخواهد داد.
موفق باشید

 

[ali.k]

من یک نصیحیت به شما بکنم دوست عزیزم نمیدونم از من بزرگترید یا نه

اما بعنوان ی دوست میخام بگم که " سعی نکن آرزوهای دیگران رو براورده کنی "

تو پست قبلی هم اشاره کردم ؛ نه فقط تو ازدواج بلکه توی همه امور زندگی

کاری که خودت دوس داری و بهش علاقه داری و فک میکنی درسته انجام بده

اینطوری چند سال دیگه بدهکار خودت نخواهی بود مسلما وقتی پدر مادر یا هرکس دیگه ای موفقیت تو ببینن خوشحال خواهند شد

ممنون از نصحیتتون، ولی نمیشه تو روی خانواده هم ایستاد، یک خط قرمزهایی هست که حتی اگر به نفع خودت باشه، ولی خانواده ات ناراحت بشن باید ازش بگذری.

ممنونم


عصبانی بود؟! نمی دونم والا ))))
چه شرایطی ؟ این که صحبت کنید مدتی؟ معلومه که هست ...نمی دونم کجایید شما اما من اتفاقا دارم اینطوری بیشتر می بینم تا برعکسش. اما خب میره تو مسیری که خونواده ها هم راضی باشن و الا صحبت و آشنایی چه اشکالی داره!
نه نگران نباشید ازدواج سنتی رو که کلا نمیشه نفی کرد.اتفاقا برای جرقه اول شاید خوب باشه ..مهم اون ادامه دادنس که سنتی وار ادامه پیدا نکنه.وگرنه چه بسا دخترایی ام که مامانتون انتخاب می کنه شاید خوب باشن! اما به شرط آشنایی نسبتا مدت دار. اونایی ام که مامانتون راضی نمیشن دیگه این هنر شمارو میرسونه که مادر گرام رو چطور راضی کنید
موفق باشین
ببخشید اگه تند بود پست قبلی.

خواهش میکنم، من نمیگم انتخاب های مادرم بد هستند ولی هیچ شناختی از خودشون و خانواده شون ندارم و این موضوع من رو دچار تردید کرده.

به نظر من عشق فقط یکبار اتفاق می افته ... وقتی عاشق شدی متوجه میشی که بدون اون نمیتونی زندگی کنی، کسی که تمام مدت تو ذهنته

لایک

هیچ بایدی برای انسان وجود نداره... اگرم بوجود اومده خودش خاسته... خودکرده راهم تدبیر نیس!

سپاس

ازدواج به نظر من یه موضوع خیلی ساده ای ولی در عین حال خیلی مهم هست . به نظر من علت اصلی ازدواج تشکیل خانواده هست که نمک عشق و ادویه جذابیت و اینطور چیزها باعث پخته شدنش می شود.
و اما جواب سوال شما بیشتر بر می گرده به علت اصلی که همون تشکیل خانواده است. حالا شما این سوال رو از خودتون بپرسید که روابط پدر و مادر و فرزندی به چه دردی می خوره که ما باید اون رو برای سالها تحمل کنیم و یا مثلا فرزند ما بزرگ شده ولی ما بچه کوچیک دوست داریم.
پس جواب شما این می تونه باشه که آیا احتیاج به تشکیل خانواده رو حس می کنی یا نه ؟ که شما یا می گویی بله احتیاج به تشکیل خانواده دارم که موضوع حل هست؟
یا می گویی اصلا احتیاج به تشکل خانواده ندارم. که اونوقت یک نفر باید برای شما توضیح بدهد که اصولا خانواده به چه درد آدم می خورد؟ حالا اون دسته از افراد هم که ازدواج نمی کنند و به خانواده ای که درونش متولد شده اند تا آخر عمر می خواهند اکتفا کنند باید آینده خودشون و خانواده شون را دقیق ببیند. و فقط یک توصیه اینکه نه فقط من که خیلی ها معتقدندکه وقتی تحصیلاتت تموم شد و افتادی تو یک شغلی هر سال مثل یک روز برات می گذرد.
این مطالبی که من گفتم وجه منطقی ازدواج از نظر بحث جامعه و تامین آتیه هست. بحث عشق وعاشقی و ... هم هست که برای شما هم گویا اتفاق نیافتاده هست. در کل به نظر من ازدواج خوب و لازم هست. ولی به شدت لازم هست که طرفین شناخت خوبی از جنسیت مخالفش داشته باشد که در این صورت هیچ وقت هوس ازدواج مجدد و یا تنوع طلبی به انها دست نخواهد داد.
موفق باشید

ی وقتایی واقعا نمیدونم دنبال چی هستم، خودمم سردرگم هستم

 

[سیّد]

عشق تو زندگی مشترک خود به خود ایجاد میشه

 

[نازنین فاطیما]

خوب شما بگید که آیا سرانجامی هست برای کسی که
با یک شخص خاص زندگی نمیکنه بلکه دلش روآزاد گذاشته که هرسمتی خواست بره نه بر اساس عقل ومنطق بلکه بر اساس آنچه که اون اسمشوگذاشته عشق ومدام این به اصطلاح عشقش عوض میشه با کوچکترین ناراحتی .؟نمیگم عشق ودوست داشتن بده به هیچ عنوان بلکه میگم تعابیر امروزی ازعشق سرابه سرابه سرابه.راه عشق رو داریم اشتباه میریم که سردر میاریم ازطلاق های عاطفی و.......
خوب اگه عشق عشق باشه که نتیجش نباید بشه این
نتیجش بایدبشه همون زندگی صادقانه وعاطفی وزیبا ...سالیان سال در کنار هم
نتیجش باید بشه اعتمادوآرامش و........................
نتیجش باید بشه......................................................