نگارم!
نه شعری دارم...نه متنی...و نه حرفی!
یک نگاه با چشمانی اشکبار...
یه دل شکسته...و یک شاخه گل
دیگر هیچ!
نو حضورت را, راه نفوذ در قلبت را, از من دریغ کرده ای...
پس همه چیز را از تندیس شکسته هستی ام بخوان...
نه تاب نوشتن ندارم... نه گلایه ای و نه فرصت دوباره ای...
غروب لحظه هایم فرا رسیده است
باید بروم ... باید بروم...
تا بینهایت تنهایی!
آنجا که من هستم و عکس تو و یک سکوت بارانی
البته! با نگاهی که مدت هاست آرزویش را دارم...
دیگر هیچ!
نازنین فاطمه جمشیدی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
نامه ھای عاشقانه ی نیما | ادبیات | 4 | ||
معرفی کامل ۹ تا از قدیمی ترین لغت نامه های ایران و جهان | ادبیات | 0 | ||
دل نامه یا نامه دل | ادبیات | 9509 | ||
نامه | ادبیات | 0 | ||
معرفي نامه دوستان ادبياتي .... | ادبیات | 41 |