رمقی برای نوشتن ندارم
در این دنیای پر از پوچی
چه کسی صدای من را می شنود؟
خنده دار است
شکر کردن در عین داشتن و نداشتن !
خسته شدم از این حرف های تکراری !
نمی توانم به نتیجه درستی برسم ,
پر از تردیدم ! و او هم می داند این تردید را
صدا می زند , برای چه سر برگردانم ؟
بگذار زمان بگذرد ,
و پیر شده ام با این گذر زمان
و هنوز هم در این نزدیکی هاست
و سکوت او همه جا را پر کرده
خیلی وقت است افکارم به هم ریخته ,
سردرگم شده ام و شاید بوده ام
کوله بارم از ابهامات سنگین شده
و دیگر دنبال دلیل نمی گردم
و لبخند سردی نثارش می کنم
تا تلخی اش را بیشتر حس کنم
برای که مهم است ؟
به اطرافت نگاه کن !
پر از دروغ پر از ریا و من هم
خنده دار است
اعتراف های من , خنده دار است
برای که ؟ برای چه؟