معماری با مصالحی از جنس دل

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم
می آید
می ماند
و به تنهاییم پایان میدهد!
آمد
رفت
و به زندگی ام پایان داد…
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اسمش عشق است…
نه علاقه…
نه عادت…!
حماقت محض است…
دلتنگ کسی باشی…
که دلش با تو نیست…!
 
  • Like
واکنش ها: .6.

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم
اگر برای ِ تو تنگ می شود
ببخش !
روزم این گونه، قشنگ می شود …
 
  • Like
واکنش ها: .6.

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگی را چگونه هجی کنم تا درک کنی ؟
چهار ستون بدنم
زیر سنگینی اش
تا خورده است …
 
  • Like
واکنش ها: .6.

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش می توانستم راحت حرف بزنم …
چیزی بگویم از دلتنگی …
میان آدم های که در این اتاق مجازی جمع شدند …
فقط می گویم منم دلتنگم
 
  • Like
واکنش ها: .6.

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی چه دلتنگ میشویم
برای یک مواظب خودت باش
برای یک هستم
برای یک نوازش
برای یک آغوش …
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم برای یک نفر تنگ است…
نه میدانم نامش چیست…
و نه میدانم چه می کند…
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم…
رنگ موهایش را نمی دانم…
لبخندش را هم…
فقط میدانم که باید باشد و نیست…
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.
سوهان می کشم قصه ی دلتنگی هایم را،
تا هموار سازم جاده های آمدنت را …
 

bojol

عضو جدید
خواهر کوچکم از من پرسید: پنج وارونه چه معنا دارد؟ ...
من به
او خندیدم,
گفت: روی دیوارو درختــــــــان دیدم,

باز هم خندیدم

گفت: دیروز
خودم دیدم که مهران پسر همسایه
پنج وارونه به مینو می داد.

آنقدر خنده برم داشت که طفلک
ترسید,
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم:

بعد ها وقتی سقف کوتاه
دلت لرزید

بی گمان می فهمی
پنج وارونه چه معنا دارد...؟

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺗﻮ ﻏﻠﻂ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺩﻝ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺒﺮﯼ،
ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺁﯾﻨﻪ ﺭﺍ ﻏﺮﻕ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﺑﺒﺮﯼ،
ﻣﺮﺩﻩ ﺷﻮﺭ ﻣﻦ ِ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ،
ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻏﻮﺍ ﺑﺒﺮﯼ،
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﺍﺩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﮐﻪ ﮐﻨﯽ ﻣﺠﻨﻮﻧﻢ؟
ﺑﻪ ﭼﻪ ﺣﻘﯽ مثلا ﺷﻬﺮﺕ ﻟﯿﻼ ﺑﺒﺮﯼ؟
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍصلا ﭼﻪ ﮐﻪ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ﻭ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺑﻠﻨﺪ؟
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﺷﺐ ﯾﻠﺪﺍ ﺑﺒﺮﯼ؟
ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺗﻮﯼ ﺳﺮﻡ ﭘﯿﮏ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺎﺩﺕ!
ﺁﻩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﺮﺍﺑﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮﯼ!
ﮐﺒﮏ ﮐﻮﻫﯽ ﺧﺮﺍﻣﺎﻥ ! ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺖ ﺑﺘﻤﺮﮒ!
ﻫﯽ ﻧﺨﻮﺍﻩ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺻﯿﺎﺩ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺑﺒﺮﯼ،
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ِ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ!
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﻠﮏ ﻧﺒﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺎ ﺑﺒﺮﯼ!
ﻟﻌﻨﺘﯽ ! ﻋﻤﺮ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﺁﻭﺭﺩﻡ؟
ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺒﺮﯼ؟
ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ، ﻭﺭﺩﺍﺭ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ .... ﺷﻮ!
ﺑﻪ ﺩﺭﮎ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺒﺮﯼ ﯾﺎ ﺑﺒﺮﯼ!!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همیشه حسرت لحظه هایی را میخوریم که
نیامده و میترسیم از اینکه نیامده ها با ما چه میکنند.
میترسیم دلمان برای گذشته هایی تنگ شده که از آنها گریزان بودیم
و اکنون چقدر دلتنگ تمام خوب و بدی های گذشته ایم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنهایی چه حس بدی است
کــــــاش...
پاره ای ابر میشدم
دلم مهربانی می بارید
کاش نگاهم شرار نور میشد
اشتی میدادش
و
که دوست داشتن چه کلام کاملی است
و
مـــــن...
چقدر دلم تنگ دوست داشتن است!
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش می دانستم بعد از مرگم اولین اشک از چشمان چه کسی جاری می شود ، و آخرین سیاه پوش که مرا فراموش می سپارد چه کسی خواهد بود تا قبل از مرگم جانم را فدایش کنم.
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در میان گونه گونه مرگ ها

تلخ تر مرگی ست، مرگ برگ ها

زان که در هنگامه ی اوج و هبوط

تلخی مرگ ست با شرم سقوط

وز دگر سو٬ خوش ترین مرگ جهان٬

-زانچه بینی٬ آشکارا و نهان-

رو به بالا و ز پستی ها رها

خوش ترین مرگی ست، مرگ شعله ها ...
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به گیله مرد میگم : دوره زمونه ی بدی شده ، تا زنده ای هیشکی قدر تو رو نمی دونه ... آدم باید بمیره تا عزیز بشه ...

با لبخند میگه : غصه نخور ، یک روز ما هم عزیز میشیم ...
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید

ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود ؟

زنده را تا زنده است قدرش بدان

ورنه بر روی مزارش کوزه گل چیدن چه سود ؟
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ديشب تو فكرت بودم كه يه قطره اشك از چشمام جاري شد ........ از اشك پرسيدم چرا اومدي؟؟ گفت آخه تو چشمات كسي هست كه ديگه اونجا جاي من نيست
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلـــــــم مـــــی خــــــواهـــــــد
زنــــــدگــــی ام را موقـــتــــــــ بــدهـــــــم دســــتـــــ یــــک آدم دیــــگــر
بـگــــــــویــــم تــــو بــــازی کـــــن تــا مـــن برگـــردم
نــســــوزیـــهـا..؟!
.
.
.
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در سکوت و با سکوت با تو حرف میزنم ...

که روزهاست گوشها ،

توان اوج موج حرفها ،

برایشان بسان فاجعه ست ...
 

(رها)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خواســــتم از "بـــ " بــــــسم اللهتا "نــــون " پایان را بی تــــو طی کنـــماما نشـــــد...به " دال " که رسیـــــدم دلتنگی مجالم ندادبه "فــــ" که رسیـــدم فراموشـــی ممکن نبـــوداعترافــــ می کنــــم...بی تــــون می شود...!(سمانه جعفر زاده)
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما همان آدمهایی هستیم که به راحتی دیگران را ترک میکنیم
اما وقتی کسی ترکمان میکند
جوری که انگار دنیا به آخر رسیده باشد
بغض گلویمان را خفه می کند ...
 
بالا