من صَبورم...
صَبورِ...
صبورِ...
صبور...
اما دلتنگی های من چه میدانند که صبر چیست!!!

من صَبورم...
صَبورِ...
صبورِ...
صبور...
اما دلتنگی های من چه میدانند که صبر چیست!!!
همیشه در سختی ها به خودم می گفتم
” این نیز بگذرد ..”
هنوز هم می گویم ..
اما حال می دانم آنچه می گذرد عمرِ من است ، نه سختی ها
بهونه برای گریه زیاد هست !
اما
امان از گریه های بی بهونه . . . !
دلـــــــم تــــــنــــــگ شـــــــــده
برای عکس هایی که پاره کردم و سوزانـدمشان...
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم...
حـتـی برای آدمهای حسودی که دورو برم می چرخیدند و خـیـلـی دیـــرشناختمشان...!
برای بـی خـیـالــی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش...
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم...
و برای خودم که حالا دیگـر خیلی عوض شده ام!