یه وقتایی،
یه حرفایی،
چنان آتیشت میزنه
که دوست داری فریاد بزنی،
ولی نمیتونی!
دوست داری اشک بریزی،
ولی نمیتونی!
حتی دیگه نفس کشیدنم برات سخت میشه!
تمام وجودت میشه بغضی که نمیترکه،
به این میگن
“درد بی درمون”.
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شاید میان این همه نامردی[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]باید شیطان را ستود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]که دروغ نگفت[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]جهنم را به جان خرید اما[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تظاهر به دوست داشتن آدم نکرد...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آدمی که منتظر است [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هیچ نشانه ای ندارد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هیچ نشانه خاصی!!![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فقط با هر صدایی بر می گردد....[/FONT]
دلـــــــتَنـــــگت می شوم...
چــــــشمانم را روی هـــــم می گــــذارم
بـــــــلکه یادت را فـــــراموش
کنم...
تــــــو بگو دلــــــکم
مگر می شـــــــود
یـــــک عــــــمری را فراموشکــــــرد؟!
امروز ...
كسي كه عطر تو را زده بود
در خيابان از كنار من گذشت !
و اين يعني :
دل تنگ که باشی هیچ کس تحمل بودن با تو را ندارد
و من هر روز در تنهایی به ستاره های اسمان مینگرم
شاید خدا بیاید و مرا در آغوش بکشد
شاید اینگونه دل تنگی کم شود *نقل از یک نفر*
اين روزها زل مي زنم توي چشمانم خودم را بهانه مي كنم براي خنديدن قدم مي زنم پا به پاي خودم و دستم مي گيرد دست ديگرم را تا گم نشوم ميان اين همه تنهايي.......