حمیدرضا دشتی
اخراجی موقت
ُسلام شما نیاز به پس گردنی دارید.سلام آقای دشتی
میگم حالا اینقد تو ذوق من نزنید من موقعیتی هست که بتونم مهاجرت کنم کلی هم تحقیق کردم از بستگانی که کشورهای اروپایی هستند که زندگی اونجا می ارزه یا این نفت. ولی تصمیم گرفتم که نفت باشم برادر نکن این کارو یه هو میبین میزارم میرما.
بابا غربت سخته آخه
لامصب غربت یه روز دو روز نیست که. بری هم که رفتی تا همیشه مثل بقیه. دیگه فامیلو فرهنگ و عید نوروزو اینو اونو همه میپره هر چقد هم بگی هست مثل فضای داخل ایران که نیست.
با این حرفها که گفتی فکر میکنم نفت اونقد هم جای خوبی نیست اما ازش خوشم میاد و از اینکه برای همیشه باید دور از خیلی چیزها و شیرینها زندگی کنم برام سخته
زندگی در کنار بستگان خانواده جد و آباد شهر و دهات خود آدم بهتره یا اینکه بره تو آلمان یا هر جا برا خودش کسی بشه خودشو فدا بچه هاش کنه بعدشم 2 نسل بعد اصلا نمی تونن فارسی حرف بزنن به خوبی . ما داشتیم که میگما. اصلا ذوقی برای ایران اومدن ندارن و درست هم بلد نیستند فارسی حرف بزنند. ولی واقعا دارن از زندگیشون لذت میبرن.
اما من فکر میکنم لذت زندگی اینجا خیلی خیلی خیلی بیشتره. بهم میگم برو ما همه میایم بهت سر میزنیم آخه نامردا بغال سر کوجه که نمی یاد بهم تو اون کشور سر بزنه نمی تونه بیاد من دلم برای اونم تنگ میشه برا توپ پلاستیکی برا نمکی برا همه چی!!!!!!
ولی این واقعیت های که از نفت بهم گفتی تنم مور مور شد. عجب بساطی هست این زندگی. میری سخته می مونی سخته