مشاعرۀ سنّتی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

یار هر چند که رعنا و سهی*قد باشد
گر به عاشق نکویی بکند بد باشد

مقصد اهل نظر خاک در توست، بلی
چون تو مقصود شوی کوی تو مقصد باشد
 

R.N.Z

عضو جدید
کاربر ممتاز

یار هر چند که رعنا و سهی*قد باشد
گر به عاشق نکویی بکند بد باشد

مقصد اهل نظر خاک در توست، بلی
چون تو مقصود شوی کوی تو مقصد باشد

در بوستان حریفان مانند لاله و گل
هریک گرفته جامی بر یاد روی یاری
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم

ویران شود این شهر که میخانه ندارد
 
آخرین ویرایش:

toghrol1

کاربر بیش فعال
دریای شور انگیز چشمان تو زیباست/آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست

Never gone, never far
هرگز نرفتی،هرگز دور نیستی
In my heart is where you are
درون قلب منه جایی که هستی
Always close, everyday
همیشه نزدیکی،هرروز
Every step along the way
هرقدم درمیان راه
 
آخرین ویرایش:

Mahdy.T

عضو جدید
تو را که عشق نداری تو را رواست بخسب
برو که عشق و غم او نصیب ماست بخسب
ز آفتاب غم یار ذره ذره شدیم
تو را که این هوس اندر جگر نخاست بخسب
 

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را که عشق نداری تو را رواست بخسب
برو که عشق و غم او نصیب ماست بخسب
ز آفتاب غم یار ذره ذره شدیم
تو را که این هوس اندر جگر نخاست بخسـب
بـزرگی سراسر به گفتار نیست

دوصد گفته چوننیم کردار نیسـت

:gol:

 

Mahdy.T

عضو جدید
تو را من چشم در راهم شباهنگام

که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندهی فراهم

تو را من چشم در راهم.

 

toghrol1

کاربر بیش فعال
محبت آتشی در جانم افروخت/که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم بریدی/که خیاط اجل می بایدش دوخت

از تولد تا مرگ لرزانیم چونان برگ...بگذار بگذرد این روئیا...
 

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را من چشم در راهم شباهنگام

که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندهی فراهم

تو را من چشم در راهـم.

مـگوی آن سخن کاندران سودنیست
کزین آتشت بهره جز دود نیسـت

محبت آتشی در جانم افروخت/که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم بریدی/که خیاط اجل می بایدش دوخت

از تولد تا مرگ لرزانیم چونان برگ...بگذار بگذرد این روئیا...
تـو وطوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوسـت


:gol:
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم رهایم کرد و رفت
 

R.N.Z

عضو جدید
کاربر ممتاز
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب/تا من به رغم شمع سر و جان فشانمت
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم :دی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا