toghrol1
کاربر بیش فعال
دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست/گر دردمند عشق بنالد غریب نیستنعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد
حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست/گر دردمند عشق بنالد غریب نیستنعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد
حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیاردردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست/گر دردمند عشق بنالد غریب نیست
دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست/گر دردمند عشق بنالد غریب نیست
![]()
تب این درد تنهایی ، مرا در بر گرفته
کجایی ماه عالم ، غمم از سر گرفته
![]()
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس............. که دراز است ره مفصد و من نوسفرم
ماه من نیست در این قافله، راهش ندهید![]()
مرو که درد مرا با نگاهت چاره کني
بخند تا که شب را پر از ستاره کني
تبسم تو دلم را ستاره باران کرد
رسم به ماه اگر خنده دوباره کني
![]()
ماه من نیست در این قافله، راهش ندهید
کاروان بار نبندد شب اگر ماهش نیست
ماهم از آه دل سوختگان بی خبر است
مگر آئینه ی شوق و دل آگاهش نیست
تا همسفرم عشق است در جاده تنهایی................ از دست نخواهم داد دامان شکیبایی
ماه من نیست در این قافله، راهش ندهید
کاروان بار نبندد شب اگر ماهش نیست
ماهم از آه دل سوختگان بی خبر است
مگر آئینه ی شوق و دل آگاهش نیست
نگارار دل همی خواهد که عشقت را نهان دارد/ولیکن اشک را نطق است و رنگ رو زبان داردتا تو شدي دلبر من ، صبر برفت از برمن
داده به باد،غم تو ، آتش و خاكستر من
![]()
نگارار دل همی خواهد که عشقت را نهان دارد/ولیکن اشک را نطق است و رنگ رو زبان دارد
در این دنیا تو دریایی و کشتی/که یک لحظه به جائی در نگشتیدر این دنیای وانفسا که مردانش عصا از کور میدزدند............. من از دیوانگیهایم محبت جستجو کردم
در این دنیا تو دریایی و کشتی/که یک لحظه به جائی در نگشتی
یار پهلوی رقیب است و من از رشک هلاک
غیر از این فایده ای نیست ز پهلوی رقیب
چون هلالی اگر از پای افتادم چه عجب؟
چه کنم نیست مرا قوت بازوی رقیب
بـربساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست
یاسخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش
![]()
وهم تا کی شمرد سال و مه فرصت کار/شیشه ساعت موهوم حباب است اینجاشاه نشين چشم من تكيه گه خيال توست
جاي دعاست شاه من بي تو مباد جاي تو
ای عشق چه دردی تو که درمانت نیست؟
ای جان به چه زنده ای که جانانت نیست؟
دل آشفته ما را سر مویی دریاب/ای سر موی تو سرکوب ختن ها تنهاتوسنی کردم ندانستم همی ................. کز کشیدن سخت تر گردد کمند
دل آشفته ما را سر مویی دریاب/ای سر موی تو سرکوب ختن ها تنها
ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما | // | ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما |
امشب کمند زلف تو را تاب دیگری است
ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما // ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
امشب کمند زلف تو را تاب دیگری است
ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما // ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
//
ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
مرگ تسکین ندهد منتظر وصل تو را/پای تا سر ز کفن چشم سفید است اینجاآنچه ما در حلقه داغ محبت دیده ایم ............... نی سکندر دید در آینه نی در جام جم
مرگ تسکین ندهد منتظر وصل تو را/پای تا سر ز کفن چشم سفید است اینجا
از غم دوست در این میکده فریاد کشم//دادرس نیست که در هجر رُخش داد کشم
در غمت ای گل وحشیِ من ای خسرو من//جور مجنون ببرم ، تیشة فرهاد کشم
میتراود مهتاب
میدرخشد شبتاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفتهی چند
خواب در چشم ترم میشکند.
من کجا هجر کجا ای فلک بی انصاف؟از غم دوست در این میکده فریاد کشم//دادرس نیست که در هجر رُخش داد کشم
در غمت ای گل وحشیِ من ای خسرو من//جور مجنون ببرم ، تیشة فرهاد کشم![]()
من کجا هجر کجا ای فلک بی انصاف؟
به همین داغی بسوزی که مرا سوخته ای
داد و بیداد که در محفل ما، رندی نیست//که بَرش شکوه برم ، داد ز بیداد کشمما را بجز خیالت، فکری دگر نباشد // در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |