مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست/گر دردمند عشق بنالد غریب نیست



تب این درد
تنهایی ، مرا در بر گرفته

کجایی ماه عالم ، غمم از سر گرفته

 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس............. که دراز است ره مفصد و من نوسفرم



مرو که درد مرا با نگاهت چاره کني
بخند تا که شب را پر از ستاره کني
تبسم تو دلم را ستاره باران کرد
رسم به ماه اگر خنده دوباره کني


 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مرو که درد مرا با نگاهت چاره کني
بخند تا که شب را پر از ستاره کني
تبسم تو دلم را ستاره باران کرد
رسم به ماه اگر خنده دوباره کني
ماه من نیست در این قافله، راهش ندهید
کاروان بار نبندد شب اگر ماهش نیست
ماهم از آه دل سوختگان بی خبر است
مگر آئینه ی شوق و دل آگاهش نیست
 

S O R M E

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماه من نیست در این قافله، راهش ندهید
کاروان بار نبندد شب اگر ماهش نیست
ماهم از آه دل سوختگان بی خبر است
مگر آئینه ی شوق و دل آگاهش نیست

تا همسفرم عشق است در جاده تنهایی................ از دست نخواهم داد دامان شکیبایی
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماه من نیست در این قافله، راهش ندهید
کاروان بار نبندد شب اگر ماهش نیست
ماهم از آه دل سوختگان بی خبر است
مگر آئینه ی شوق و دل آگاهش نیست

تا تو شدي دلبر من ، صبر برفت از برمن
داده به باد،غم تو ، آتش و خاكستر من

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این دنیا تو دریایی و کشتی/که یک لحظه به جائی در نگشتی

یار پهلوی رقیب است و من از رشک هلاک
غیر از این فایده ای نیست ز پهلوی رقیب

چون هلالی اگر از پای افتادم چه عجب؟
چه کنم نیست مرا قوت بازوی رقیب
 

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

یار پهلوی رقیب است و من از رشک هلاک
غیر از این فایده ای نیست ز پهلوی رقیب

چون هلالی اگر از پای افتادم چه عجب؟
چه کنم نیست مرا قوت بازوی رقیب

بـربساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست

یاسخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش

:gol:
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ای عشق چه دردی تو که درمانت نیست؟
ای جان به چه زنده ای که جانانت نیست؟
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
از غم دوست در این میکده فریاد کشم//دادرس نیست که در هجر رُخش داد کشم

می‌تراود مهتاب

می‌درخشد شبتاب

نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک

غم این خفته‌ی چند


خواب در چشم ترم می‌شکند.
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من کجا هجر کجا ای فلک بی انصاف؟
به همین داغی بسوزی که مرا سوخته ای

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی//عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم

ما را بجز خیالت، فکری دگر نباشد // در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد
داد و بیداد که در محفل ما، رندی نیست//که بَرش شکوه برم ،‌ داد ز بیداد کشم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا