نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاک نهاد
بهتر آن است که با مردم بد ننشینی
یک شهر عاشقت شده ، بانو چه کرده ای؟
مردم برای چشم تو جنجال ... بگذریم
دلتنگ آسمان تو هستم مرا ببخش!
شاهینم و شکسته پر و بال ... بگذریم
- حامد عسکری
مشتاقی و صبور از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را
(سعدی)
از بس که رفتی زیر دین روسری ها
در وصف تو ماندند٬ حامد عسکری ها!
محجوبی ات رفته به دختر های حوزه
ناز و ادایت هم به دختر بندری ها!
- حامد عسکری
از هر طرف نرفته به بن بست می رسیم
نفرین به روزگار من و روزگار تو ...
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
میل دیدار تو در من چه اثرها دارد
گرچه دیدار تو صد شرط و اگرها دارد
من زدستان تو گر دانه ای جو بستانم
دانم آن گوهر بیتا چه ثمرها دارد
در من هزار خاطره آتش گرفته است
حالم از این هوای مشوش گرفته است
دارد از این شب تاریک دلم میگذردشاعرش بودم وُ او شعر نمی فهمیده
اشک شب هایم وُ لبخندِ رقیبم شاهد
آی مردم!به خدا عشق به غیر از غم نیست
این که جز درد نشد هیچ نصیبم شاهد
دوستش دارم و هرقدر بگویم بس نیست
دوستش دارم و این حال عجیبم شاهد
#طاهره ابازری
دوران شکوه بـــاغ از خاطرمان رفتــه ستدارد از این شب تاریک دلم میگذرد
به خیابان بسپارید مرا هم ببرد
به خیابان بسپارید به میدان که رسید
کمی آذوقه ی معمولی انسان بخرد
مثلا یک سبد احساس، کمی نان شرف
شربت معرفت و سبزی ایمان و خرد
سر میدان نگذارید هوایی بشود
نگذارید که نان پرده ی ایمان بدرد
نگذارید دلم چشم چرانی بکند
وحشیانه علف هرز خیابان بچرد
...
بر نمیگردم از این جاده، دلم میداند
مگر آن روز که خواب از سر انسان بپرد
شاهین رهنما
شیرین دهنی که از لبش جان میریختتکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
#حافظ
تو را من چشم در راهم شباهنگامشیرین دهنی که از لبش جان میریخت
کفرش ز سر زلف پریشان میریخت
گر شیخ به کفر زلف او ره میبرد
خاک ره او بر سر ایمان میریخت
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |