مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
داغ داريم نه داغي كه بر آن اخم كنيم

مرگمان باد كه شكواييه از زخم كنيم



- حامد عسکری


من سرم بر شانه ات ؟...یا تو سرت بر شانه ام؟...
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است ...؟



حامد عسکری
 

Coronaa

کاربر فعال
تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست

تا تو بوی زلف ها را می فرستی با نسیم
سعی من در سربه زیری ، بی گمان بی فایده است

تیر از جایی که فکرش را نمی کردم رسید
دوری از آن دلبر ابرو کمان ، بی فایده است


- کاظم بهمنی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود، از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
 

Coronaa

کاربر فعال
تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود، از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

هی نامه به خط ثلث و تحریر نده
به اینکه چرا نیامدم گیرنده

بس کن پدرم قضیه را فهمیده
پشت تلفن صدا تو تغییر نده


- حامد عسکری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هی نامه به خط ثلث و تحریر نده
به اینکه چرا نیامدم گیرنده

بس کن پدرم قضیه را فهمیده
پشت تلفن صدا تو تغییر نده


- حامد عسکری


هر شبِ عمرم به یادت اشک می‌ریزم ولی

بعدِ حافظ خوانیِ شب‌های یلدا بیشتر

حامد عسکری
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن
حافظ
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاک نهاد

بهتر آن است که با مردم بد ننشینی
 

Coronaa

کاربر فعال
نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاک نهاد

بهتر آن است که با مردم بد ننشینی

یک شهر عاشقت شده ، بانو چه کرده ای؟
مردم برای چشم تو جنجال ... بگذریم

دلتنگ آسمان تو هستم مرا ببخش!
شاهینم و شکسته پر و بال ... بگذریم


- حامد عسکری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یک شهر عاشقت شده ، بانو چه کرده ای؟
مردم برای چشم تو جنجال ... بگذریم

دلتنگ آسمان تو هستم مرا ببخش!
شاهینم و شکسته پر و بال ... بگذریم


- حامد عسکری


مشتاقی و صبور از حد گذشت یارا

گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

(سعدی)
 

Coronaa

کاربر فعال
مشتاقی و صبور از حد گذشت یارا

گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

(سعدی)

از بس که رفتی زیر دین روسری ها
در وصف تو ماندند٬ حامد عسکری ها!

محجوبی ات رفته به دختر های حوزه
ناز و ادایت هم به دختر بندری ها!

- حامد عسکری
 

gold-fish

عضو
از بس که رفتی زیر دین روسری ها
در وصف تو ماندند٬ حامد عسکری ها!

محجوبی ات رفته به دختر های حوزه
ناز و ادایت هم به دختر بندری ها!

- حامد عسکری

از هر طرف نرفته به بن بست می رسیم
نفرین به روزگار من و روزگار تو ...
 

puyan khan

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من یه اعترافی کنم این تاپیک خیلی دوست میدارم وقتایی که بیکارم وقتایی که کار دارم وقتایی که بیحوصله ام وقتایی که حوصله دارم خخخخ میام این تاپیک شعرا میخونم دم همتون گرم
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
میل دیدار تو در من چه اثرها دارد
گرچه دیدار تو صد
شرط و اگرها دارد

من زدستان تو گر دانه ای
جو بستانم
دانم آن گوهر بیتا چه
ثمرها دارد
:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند

پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند


ناموس عشق و رونق عشاق می‌برند

عیب جوان و سرزنش پیر می‌کنند


حافظ
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در کار مشکل میکند
در بحر منزل میکند
جان قصه دل میکند
کو عاشق دلداده ای
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یه ذره وفا را به دو عالم نفروشیم

هر چند در این عصر خریدار ندارد
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم رمیده شد و غافلم من درویش
که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش

چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم
که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش

خیال حوصله بحر می‌پزد هیهات
چه‌هاست در سر این قطره محال اندیش

بنازم آن مژه شوخ عافیت کش را
که موج می‌زندش آب نوش بر سر نیش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شاعرش بودم وُ او شعر نمی فهمیده
اشک شب هایم وُ لبخندِ رقیبم شاهد


آی مردم!به خدا عشق به غیر از غم نیست
این که جز درد نشد هیچ نصیبم شاهد


دوستش دارم و هرقدر بگویم بس نیست
دوستش دارم و این حال عجیبم شاهد

#طاهره ابازری
 

ever green 1

کاربر فعال
شاعرش بودم وُ او شعر نمی فهمیده
اشک شب هایم وُ لبخندِ رقیبم شاهد


آی مردم!به خدا عشق به غیر از غم نیست
این که جز درد نشد هیچ نصیبم شاهد


دوستش دارم و هرقدر بگویم بس نیست
دوستش دارم و این حال عجیبم شاهد

#طاهره ابازری
دارد از این شب تاریک دلم میگذرد
به خیابان بسپارید مرا هم ببرد

به خیابان بسپارید به میدان که رسید
کمی آذوقه ی معمولی انسان بخرد

مثلا یک سبد احساس، کمی نان شرف
شربت معرفت و سبزی ایمان و خرد

سر میدان نگذارید هوایی بشود
نگذارید که نان پرده ی ایمان بدرد

نگذارید دلم چشم چرانی بکند
وحشیانه علف هرز خیابان بچرد
...

بر نمیگردم از این جاده، دلم میداند
مگر آن روز که خواب از سر انسان بپرد
شاهین رهنما
 

puyan khan

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دارد از این شب تاریک دلم میگذرد
به خیابان بسپارید مرا هم ببرد

به خیابان بسپارید به میدان که رسید
کمی آذوقه ی معمولی انسان بخرد

مثلا یک سبد احساس، کمی نان شرف
شربت معرفت و سبزی ایمان و خرد

سر میدان نگذارید هوایی بشود
نگذارید که نان پرده ی ایمان بدرد

نگذارید دلم چشم چرانی بکند
وحشیانه علف هرز خیابان بچرد
...

بر نمیگردم از این جاده، دلم میداند
مگر آن روز که خواب از سر انسان بپرد
شاهین رهنما
دوران شکوه بـــاغ از خاطرمان رفتــه‌ ست

امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم

دردا کــه هدر دادیم آن ذات گرامی را

تیغیم و نمی‌ بریم، ابریم و نمی‌ باریم

ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب

گفتند کــه بیدارید؟ گفتیم کـه بیداریم

من راه تــو را بسته، تـــو راه مرا بسته

امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
حسین منزوی
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت

خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت

پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن

که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت

حافظ
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست

راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش


#حافظ
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست

راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش


#حافظ
شیرین دهنی که از لبش جان میریخت
کفرش ز سر زلف پریشان میریخت

گر شیخ به کفر زلف او ره می‌برد
خاک ره او بر سر ایمان می‌ریخت
 

puyan khan

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شیرین دهنی که از لبش جان میریخت
کفرش ز سر زلف پریشان میریخت

گر شیخ به کفر زلف او ره می‌برد
خاک ره او بر سر ایمان می‌ریخت
تو را من چشم در راهم شباهنگام



که می گیرند در شاخ تلاجن * سایه ها رنگ سیاهی



وزان دلخستگانت راست اندهی فراهم



تو را من چشم در راهم.



شباهنگام ، در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند



در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام



گرم یادآوری یا نه ، من از یادت نمی کاهم



تو را من چشم در راهم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا