مشاعرۀ سنّتی

Coronaa

کاربر فعال
یاران وفادار جفــا را نپسندند
خوبان جفا کار وفا رانشناسند

آنها که ندارندنم چشم وغم دل
خاصیت این آب وهوارانشناسند

دست و پا بسته و رنجور به چاه افتادن
به از این است که در دام نگاه افتادن

سیب شیرین لبت باشد و آدم نخورد؟
تو بهشتی و چه بیم از به گناه افتادن

حامد عسکری
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دست و پا بسته و رنجور به چاه افتادن
به از این است که در دام نگاه افتادن

سیب شیرین لبت باشد و آدم نخورد؟
تو بهشتی و چه بیم از به گناه افتادن

حامد عسکری

نه شکوفه ای نه برگی ثمر درخت جان شد
که بجز فسوس حسرت به سرای باغبان شد

زتطاول زمستان و ز پایکوب مستان
عجب است گر به بستان اثری ز گل عیان شد
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیدی دلا که یار نیامد؟
گرد آمد و سوار نیامد

بگداخت شمع و سوخت سراپای
و آن صبح زرنگار نیامد

دل را و شوق را و توان را
غم خورد و غمگسار نیامد

آن کاخ ها ز پایه فرو ریخت
و آن کرده‌ها به کار نیامد

سوزد دلم به رنج و شکیبت
ای باغبان، بهار نیامد

بشکفت پس شکوفه و پژمرد
اما، گلی به بار نیامد

خوشید چشم چشمه و دیگر
آبی به جویبار نیامد

ای شیر پیر بسته به زنجیر
کزبندت ایچ عار نیامد

سودت حصار و پیک نجاتی
سوی تو و آن حصار نیامد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دیدی دلا که یار نیامد؟
گرد آمد و سوار نیامد

بگداخت شمع و سوخت سراپای
و آن صبح زرنگار نیامد

دل را و شوق را و توان را
غم خورد و غمگسار نیامد

آن کاخ ها ز پایه فرو ریخت
و آن کرده‌ها به کار نیامد

سوزد دلم به رنج و شکیبت
ای باغبان، بهار نیامد

بشکفت پس شکوفه و پژمرد
اما، گلی به بار نیامد

خوشید چشم چشمه و دیگر
آبی به جویبار نیامد

ای شیر پیر بسته به زنجیر
کزبندت ایچ عار نیامد

سودت حصار و پیک نجاتی
سوی تو و آن حصار نیامد
در آسمان نه عجب گربه گفته حافظ

سرود زهره به رقص اورد مسیحارا
 

Coronaa

کاربر فعال
دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی

عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی

سعدی

ياد دادند به ما نخل كمر تا نكنيم

آنچه داريم ز بيگانه تمنا نكنيم


آسمان هست، غزل هست، كبوتر داريم

بايد اين چادر ماتم زده را برداريم ...


- حامد عسکری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ياد دادند به ما نخل كمر تا نكنيم

آنچه داريم ز بيگانه تمنا نكنيم


آسمان هست، غزل هست، كبوتر داريم

بايد اين چادر ماتم زده را برداريم ...


- حامد عسکری


مرا صد بار از خود برانی دوستت دارم


به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم


چه سود از مهر ورزیدن چه حاصل از وفا کردن


مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم
 

Coronaa

کاربر فعال
مرا صد بار از خود برانی دوستت دارم


به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم


چه سود از مهر ورزیدن چه حاصل از وفا کردن


مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم

مرگ بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است

توی قرآن خوانده ام... یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است

- حامد عسکری
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرگ بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است

توی قرآن خوانده ام... یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است

- حامد عسکری

تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست
 

Coronaa

کاربر فعال
تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست

تنِ تردِ همه چلچله ها در خاك و

پاي هر گور چهل نخل تناور داريم

مشتي از خاك تو را باد كه پاشيد به شهر

پشت هر حنجره يك ايرج ديگر داريم ...


- حامد عسکری
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنِ تردِ همه چلچله ها در خاك و

پاي هر گور چهل نخل تناور داريم

مشتي از خاك تو را باد كه پاشيد به شهر

پشت هر حنجره يك ايرج ديگر داريم ...


- حامد عسکری

ما چشمه نوریم بتابیم و بخندیم

ما زنده عشقیم نمردیم و نمیریم

هم صحبت ما باش که چون اشک سحرگاه

روشندل و صاحب اثر و پاک ضمیریم
 

Coronaa

کاربر فعال
ما چشمه نوریم بتابیم و بخندیم

ما زنده عشقیم نمردیم و نمیریم

هم صحبت ما باش که چون اشک سحرگاه

روشندل و صاحب اثر و پاک ضمیریم

ماه‌رویی دل من برده و ترسم این است
سرمه بر چشم کِشد، زیره به کرمان ببرد


- حامد عسکری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ماه‌رویی دل من برده و ترسم این است
سرمه بر چشم کِشد، زیره به کرمان ببرد


- حامد عسکری


درد را با جان پذیراییم و با غم‌ها خوشیم
قالی کرمان که باشی می‌خوری پا بیشتر

حامد عسکری
 

Coronaa

کاربر فعال
درد را با جان پذیراییم و با غم‌ها خوشیم
قالی کرمان که باشی می‌خوری پا بیشتر

حامد عسکری
[h=6]رودم، اگر چه بی‌تو به دریا نمی‌رسم[/h] [h=6]کوهم، اگر چه مردنی و استخوانی‌ام[/h] [h=6]من از شکوه روسری‌ات کم نمی‌کنم![/h] [h=6]من، این منِ غبار، چرا می‌تکانی‌ام؟[/h] [h=6] بگذار روی دوش تو باشد یکی دو روز[/h] [h=6]این سر، که سرشکستۀ نامهربانی‌ام[/h]
- حامد عسکری
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما را رها کنید در این رنج بی حساب

با قلب پاره پاره و با سـینه ای کباب

عمری گذشت در غم هجران روی دوست
مرغم درون آتش و ماهـــی بــــــرون آب
 

Coronaa

کاربر فعال
ما را رها کنید در این رنج بی حساب

با قلب پاره پاره و با سـینه ای کباب

عمری گذشت در غم هجران روی دوست
مرغم درون آتش و ماهـــی بــــــرون آب

با دلی پاک، دلی مثل پر قو سخت است
سر و کارت به خط و چشم سیاه افتادن

من همان مهره ی سرباز سفیدم که ازل
قسمتم کرده به سر در پی شاه افتادن


- حامد عسکری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
با دلی پاک، دلی مثل پر قو سخت است
سر و کارت به خط و چشم سیاه افتادن

من همان مهره ی سرباز سفیدم که ازل
قسمتم کرده به سر در پی شاه افتادن


- حامد عسکری

نه... نه نمی شود، فریاد زد: برقص...

در خنده ی فـروغ، در اشک شاملو...

توی کلاهِ خود، لاتین نوشته بود

"Your hair is black, Your eyes are blue"

« - : خاتون تو رو خدا،سر به سرم نذار

این جا هـــوا پسه، اینجـــا نگـو نگـو»

حامد عسکری
 

Coronaa

کاربر فعال
نه... نه نمی شود، فریاد زد: برقص...

در خنده ی فـروغ، در اشک شاملو...

توی کلاهِ خود، لاتین نوشته بود

"Your hair is black, Your eyes are blue"

« - : خاتون تو رو خدا،سر به سرم نذار

این جا هـــوا پسه، اینجـــا نگـو نگـو»

حامد عسکری
[h=6]و ذوالفنون شب چشم تو را سه تار زد[/h] [h=6]به روی جامه دران با کلید سُل لا سی [/h] [h=6]دعا دعای همان روزگار کودکی است[/h] [h=6]"خدا تُنَد ته دُباله تو مال من باسی"[/h]
- حامد عسکری
 

Coronaa

کاربر فعال
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سرکشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
[h=6]رد شو که شهر گل بدهد زیر ردِّ پات[/h] [h=6]اردیبهشت هدیه بده ضمن ِهر عبور[/h] [h=6]آواره ی نجـابت چشمان شرجی ات[/h] [h=6]توریستهای نقشه به دست بلوند و بور[/h] [h=6]هـرگاه حین گپ زدنت خنده می کنی[/h] [h=6]انگار ذوالفنون زده از اصفهان به شور[/h]
- حامد عسکری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[h=6]رد شو که شهر گل بدهد زیر ردِّ پات[/h] [h=6]اردیبهشت هدیه بده ضمن ِهر عبور[/h] [h=6]آواره ی نجـابت چشمان شرجی ات[/h] [h=6]توریستهای نقشه به دست بلوند و بور[/h] [h=6]هـرگاه حین گپ زدنت خنده می کنی[/h] [h=6]انگار ذوالفنون زده از اصفهان به شور[/h]
- حامد عسکری

رفته‌ای اما گذشتِ عمر تأثیری نداشت

من که دلتنگ توام امروز، فردا بیشتر



زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ‌تر

بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر

حامد عسکری
 

Coronaa

کاربر فعال
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

داغ داريم نه داغـی كه بر آن اخم كنيم
مرگمان باد اگر شكوه ای از زخم كنيم

مرد آن است كه از نسل سياوش باشد
"عاشقی شيوه‌ی رندان بلا كش باشد "

- حامد عسکری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
داغ داريم نه داغـی كه بر آن اخم كنيم
مرگمان باد اگر شكوه ای از زخم كنيم

مرد آن است كه از نسل سياوش باشد
"عاشقی شيوه‌ی رندان بلا كش باشد "

- حامد عسکری

دام تزوير كه گسترديم بهر صيد خلق
كرد مارا پايبند و خود شديم آخر شكار

پروين اعتصامي
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا