مشاعرۀ سنّتی

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تهمتن زمین را به مژگان برفت / کمر برمیان بست و چون باد رفت
تمامِ خانه، پیچِ کوچه ها، طولِ خیابان را ...
به یادت کوه ها و دشت ها را و بیابان را ...
برای دیدن چشمت، دلم تنگ است و دنیا تنگ
شبیه برّه ای کوچک که گم کرده ست چوپان را

...
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تا که در بازارِ طعنه هیچ حرفی نشنویم

بی خیالی ، پنبه را کرده فرو در گوشمان
نه آغوشی، نه حتی پاسخِ گرمِ سلامم...، آه
چگونه حس نباید کرد سرمای زمستان را؟!
تو وقتی می رسی که فرصت لب باز کردن نیست
و در خود می کُشم من آرزوهای فراوان را
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نه آغوشی، نه حتی پاسخِ گرمِ سلامم...، آه
چگونه حس نباید کرد سرمای زمستان را؟!
تو وقتی می رسی که فرصت لب باز کردن نیست
و در خود می کُشم من آرزوهای فراوان را

سلام

آمدی ، گل در وجودم زاده شد
برگ برگِ خاطرم ، افتاده شد
کوچ کردی مدتی از بزم عشق
باز قلبت ، راهی این جاده شد
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام

آمدی ، گل در وجودم زاده شد
برگ برگِ خاطرم ، افتاده شد
کوچ کردی مدتی از بزم عشق
باز قلبت ، راهی این جاده شد
سلام : )

دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی
که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی
تو فقط آمده بودی که دل از من ببری؟
بروی، دور شوی، قصه و رویا بشوی؟
انقلابی شده در سینه ی من، فتنه ی توست
سبزیِ چشم تو باعث شده رسوا بشوی

...
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام : )

دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی
که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی
تو فقط آمده بودی که دل از من ببری؟
بروی، دور شوی، قصه و رویا بشوی؟
انقلابی شده در سینه ی من، فتنه ی توست
سبزیِ چشم تو باعث شده رسوا بشوی

...



یك روز كه زیبا غزلی در نظر افتاد
ما را هم از عشّاق سرودن به سر افتاد

اما ز بد اقبالی و ناشی گری ما
با بانوی منزل جدلی سخت درافتاد:surprised:
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یك روز كه زیبا غزلی در نظر افتاد
ما را هم از عشّاق سرودن به سر افتاد

اما ز بد اقبالی و ناشی گری ما
با بانوی منزل جدلی سخت درافتاد:surprised:
:D
دل نیست آنچه جز به هوای تو می تپد
مجموعه ایست از رگ و اینجور چیـزها

چون عاشقم و عشق بسان گدازه داغ
پس دست می زنم بـــه تمامی جیزها!
...
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
:D
دل نیست آنچه جز به هوای تو می تپد
مجموعه ایست از رگ و اینجور چیـزها

چون عاشقم و عشق بسان گدازه داغ
پس دست می زنم بـــه تمامی جیزها!
...
الهی ! اشک چشمی، سوز آهی
فروزان خاطــری، روشن نگاهــــی
زهرسو بسته شـــــد درهای امید
کلیدی ، رخنه ئی ، راهی پناهی
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
الهی ! اشک چشمی، سوز آهی
فروزان خاطــری، روشن نگاهــــی
زهرسو بسته شـــــد درهای امید
کلیدی ، رخنه ئی ، راهی پناهی

یک شب برایش تا سحر “گلپونه ها” خواندم
تنها به لبخندی مرا دیوانه می دانست

فردای آن شب رفت فهمیدم که معنای
من مانده ام تنهای تنها” را نمی دانست!
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یک شب برایش تا سحر “گلپونه ها” خواندم
تنها به لبخندی مرا دیوانه می دانست

فردای آن شب رفت فهمیدم که معنای
من مانده ام تنهای تنها” را نمی دانست!

تاريخ يك كتاب قديمي ست كه در آن
از زخم هاي كهنه ي من ياد مي شود

 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلا خو کن ب تنهایی.. ک از تن ها بلا خیزد..
سعادت آن کسی دارد ک از تن ها بپرهیزد.............

داغ داريم نه داغـی كه بر آن اخم كنيم

مرگمان باد اگر شكوه ای از زخم كنيم
مرد آن است كه از نسل سياوش باشد

"عاشقی شيوه‌ی رندان بلا كش باشد "
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز

داغ داريم نه داغـی كه بر آن اخم كنيم

مرگمان باد اگر شكوه ای از زخم كنيم
مرد آن است كه از نسل سياوش باشد

"عاشقی شيوه‌ی رندان بلا كش باشد "
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود

دل از مهر وصفا پر بود، بی رنگ و ریا بودیم
صفا و مهر رفت و آمده جور و جفا امشب
تنم از ترس می‌لرزد چرا، چون بی‌کَس و تنها
دلم ازغصه پرخون شد، زدست بی وفا امشب

 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل از مهر وصفا پر بود، بی رنگ و ریا بودیم
صفا و مهر رفت و آمده جور و جفا امشب
تنم از ترس می‌لرزد چرا، چون بی‌کَس و تنها
دلم ازغصه پرخون شد، زدست بی وفا امشب


به رستم بر آنگه ببارید تیر / تهمتن بدو گفت برخیره خیر
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یکی در کمان راند و بفشارد ران / نظاره به گردش سپاهی گران
نگاه کن به غزالان اهلی چشمم
دو مست رام که در فکرشان رمیدن نیست

بگیر از لب داغم دو بیت بوسه ناب
همیشه شعر سرودن که واژه چیدن نیست

...
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نگاه کن به غزالان اهلی چشمم
دو مست رام که در فکرشان رمیدن نیست

بگیر از لب داغم دو بیت بوسه ناب
همیشه شعر سرودن که واژه چیدن نیست

...

تو بردی پی جاودان را ز جای / تو بودی بدین نیکیم رهنمای
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقا ما هر چه منتظر بودیم ی دونه "ک" برا ما بیفته نشد
هر چی "م" و "ت" بود تو خاورمیانه افتاد رو ما!!!
بذار پس خودم این بیتو که دوسش دارم بگم دلم خنک بشه:

که گفتت برو دست رستم ببند؟ / نبندد مرا دست چرخ بلند

اوفففففففففففف
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
اقا ما هر چه منتظر بودیم ی دونه "ک" برا ما بیفته نشد
هر چی "م" و "ت" بود تو خاورمیانه افتاد رو ما!!!
بذار پس خودم این بیتو که دوسش دارم بگم دلم خنک بشه:

که گفتت برو دست رستم ببند؟ / نبندد مرا دست چرخ بلند

اوفففففففففففف

دوش دیوانه شدم عشق مرا دیدو بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیـــــــــچ مگو



شما تو اون تاپیک که حروفو خودمون انتخاب میکنیم شرکت کنید اینجوری آرزو ب دل نمونید!
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا