مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دیریست کان سرودِ خدایی را
در گوش من به مهر نمی خوانی
دانم که باز تشنه خون هستی
اما ، بس است این همه قربانی
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرکه پاازحد خودبرتر نهد
سردهد بربادوتن برسر نهد

در آرزوي محبت ،اميد دل ، به تو بستم
چه آرزو ؟ چه محبت ؟ كدام دل ؟ چه اميدي
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ناکرده گناه درجهان کیست بگو
وان کس که گنه نکردچون زیست بگو

وای ازین دل که نی هرگز بکامم

وای ازین دل که آزارد مدامم

وای ازین دل که چون مرغان وحشی

نچیده دانه اندازد بدامم

باباطاهر
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وای ازین دل که نی هرگز بکامم

وای ازین دل که آزارد مدامم

وای ازین دل که چون مرغان وحشی


نچیده دانه اندازد بدامم

باباطاهر

ما چو ناییم و نوا در ما ز توست
ما چو کوهیم و صدا در ما ز توست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ما چو ناییم و نوا در ما ز توست
ما چو کوهیم و صدا در ما ز توست

تا دست ارادت به تو داده‌ست دلم
دامان طرب ز کف نهاده‌ست دلم
ره یافته در زلف دل آویز کجت
القصه به راه کج فتاده‌ست دلم
فروغی بسطامی
 

یورال

عضو جدید
تا دست ارادت به تو داده‌ست دلم

دامان طرب ز کف نهاده‌ست دلم

ره یافته در زلف دل آویز کجت
القصه به راه کج فتاده‌ست دلم

فروغی بسطامی
من از دلبستگی‌های تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت‌سوزِ خود عاشق‌تر از مایی

رهی عزیز
 

_fahimam_

عضو جدید
من از دلبستگی‌های تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت‌سوزِ خود عاشق‌تر از مایی

رهی عزیز

یک پنجره برای دیدن
 یک پنجره برای شنیدن 
یک پنجره که مثل حلقهٔ چاهی
در انتهای خود به قلب زمین می‌رسد
و باز می‌شود بسوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ
یک پنجره که دست‌های کوچک تنهایی را
از بخشش شبانهٔ عطر ستاره‌های کریم سرشار می‌کند.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برای شنیدن
یک پنجره که مثل حلقهٔ چاهی
در انتهای خود به قلب زمین می‌رسد
و باز می‌شود بسوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ
یک پنجره که دست‌های کوچک تنهایی را
از بخشش شبانهٔ عطر ستاره‌های کریم سرشار می‌کند.

دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی
سعدی
 

_fahimam_

عضو جدید
يه شبِ مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو می‌بره
کوچه به کوچه
باغِ انگوری
باغِ آلوچه
دره به دره
صحرا به صحرا
اون جا که شبا
پشتِ بيشه‌ها
یه پری مياد
ترسون و لرزون
پاشو ميذاره
تو آبِ چشمه
شونه‌ می‌کنه
مویِ پریشون
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نبايد بستن اندر چيز و کس دل... که دل برداشتن کاريست مشکل
سعدي
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
لبخند تو را چند صباحی است ندیدم
یک بار دگر خانه ات آباد، بگو سیب...


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
باران که در لطافت طبعش خلاف نيست
در باغ لاله رويد و در شوره زار خس
سعدي
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یارب به کمند عشق پا بستم کن
از دامن غیر خودتهی دستم کن
یکباره زاندیشه عقلم برهان
وزباده صاف عشق سر مستم کن
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ني ، حريف هر كه از ياري بريد پرده هايش پرده هاي ما دريد

در دایره وجود موجود علیست
اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست
گرخانه اعتقاد ویران نشدی
من فاش بگفتمی که معبود علیست
 

ros21

عضو جدید
در دایره وجود موجود علیست
اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست
گرخانه اعتقاد ویران نشدی
من فاش بگفتمی که معبود علیست

تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود، از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا