یورال
عضو جدید
تو صاحب خرمني و من گدايي خوشه چين
اما به انعام تو شايستن نه حد هر گدا...
امشب ز گریه در جگرم نَم نمانده بود
خون وام كرده از همه اعضا، گریستم

تو صاحب خرمني و من گدايي خوشه چين
اما به انعام تو شايستن نه حد هر گدا...
مرا غرض زنماز ان بود كه پنهانيامشب ز گریه در جگرم نَم نمانده بود
خون وام كرده از همه اعضا، گریستم![]()
مرا غرض زنماز ان بود كه پنهاني
حديث درد فراق تو باز بگذارم
وگرنه اين چه نمازي بود كه من با تو
نشسته روي به محراب و دل به بازارم!!
موی تومن از دلدادگی ترسی ندارم گو ببر دل را
که از فرجام آتشبازی دلدار میترسم
ما درون سينه هوايي نهفته ايم!موی تو
بر روی تو
شامیست بر رخسـار صبح
رویتو
در مویتو
صبحیست در آغوش شام...
ما درون سينه هوايي نهفته ايم!
بر باد اگر رود دل ما زان هوا رود!
درد دندان دارم و دردش نمی داند کسی
داور دادار داند درد دندان مرا
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
به صفای دل رندان صبوحی زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند
ياد باد ان كه چو اغاز سخن مي كرديدیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
ياد باد ان كه چو اغاز سخن مي كردي
با تو صد زمزمه زير زبان بود مرا!!
آرزومُرد وجوانی رفت وعشق ازدل گریختغم نمی گردد جدا ازجان مسکینم هنوز
سلام بله رهی معیریرهی بود دیگه؟
زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
سپاسسلام بله رهی معیری
در آتشم ، نغمه ی باران کجاست
سوختن این تن را پایان نبود
عشق در قلبم چو آتش رخنه کرد
برای حرمتش لحظه ای نقصان نبود
سپاس
در چمن هست بسی لالهی سیراب ولی
تُرک مهروی من از خانهی خانی دگر است
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |