مشاعرۀ سنّتی

plant_biology

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امشب ز گریه در جگرم نَم نمانده بود
خون وام كرده از همه اعضا، گریستم:D
مرا غرض زنماز ان بود كه پنهاني
حديث درد فراق تو باز بگذارم
وگرنه اين چه نمازي بود كه من با تو
نشسته روي به محراب و دل به بازارم!!
 

یورال

عضو جدید
مرا غرض زنماز ان بود كه پنهاني
حديث درد فراق تو باز بگذارم
وگرنه اين چه نمازي بود كه من با تو
نشسته روي به محراب و دل به بازارم!!

من از دلدادگی ترسی ندارم گو ببر دل را
که از فرجام آتش‌بازی دلدار می‌ترسم
 

ریحانه سعادت

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از دلدادگی ترسی ندارم گو ببر دل را
که از فرجام آتش‌بازی دلدار می‌ترسم
موی‌ تو

بر روی تو

شامیست بر رخسـار صبح



روی‌تو

در موی‌تو

صبحیست ‌در آغوش‌ شام...
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
درد دندان دارم و دردش نمی داند کسی
داور دادار داند درد دندان مرا




اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند

دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند


به صفای دل رندان صبوحی زدگان

بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند

 

یورال

عضو جدید




اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند

دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند


به صفای دل رندان صبوحی زدگان

بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
رهی بود دیگه؟

زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
سلام بله رهی معیری
در آتشم ، نغمه ی باران کجاست
سوختن این تن را پایان نبود
عشق در قلبم چو آتش رخنه کرد
برای حرمتش لحظه ای نقصان نبود
 

یورال

عضو جدید
سلام بله رهی معیری
در آتشم ، نغمه ی باران کجاست
سوختن این تن را پایان نبود
عشق در قلبم چو آتش رخنه کرد
برای حرمتش لحظه ای نقصان نبود
سپاس:gol:

در چمن هست بسی لاله‌ی سیراب ولی
تُرک مه‌روی من از خانه‌ی خانی دگر است
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
سپاس:gol:

در چمن هست بسی لاله‌ی سیراب ولی
تُرک مه‌روی من از خانه‌ی خانی دگر است
تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق
تا حدیث عاشقی و عشق باشد در جهان
نام من بادا نوشته بر سر دیوان عشق
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلب من در شهر چشمان شما جا مانده است
قدر يک
شب هم شده از او پرستاري كنيد

 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
دنیا تمام شد! تو از من بریده ای
از کنج امن خاطره هایم پریده ای ...
یک روز دور و دیر به این جمله می رسی
هرگز کسی به عاشقی من ندیده ای
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا کی اشارت آید تو ناشنوده آری *** ترسم که عشق گوید کاین خواجه کودن آمد رفتند خوشه چینان وین خوشه چین نشسته *** کز ثقل و از گرانی چون تل خرمن آمد
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
دلا طمع مبر از لطف بی‌نهایت دوست

چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست


به صدق کوش که خورشید زاید از نفست

که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست

 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا