مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب دلم هواي كمي خواب كرده است
اما خيال تو مرا بي تاب كرده است

شايد نمي شود خيال تو را زخاطر ربود
انگار ذهن من، نبـود ِ تـو را ، باب كرده است

 

bid-majnoon

عضو جدید
امشب دلم هواي كمي خواب كرده است
اما خيال تو مرا بي تاب كرده است

شايد نمي شود خيال تو را زخاطر ربود
انگار ذهن من، نبـود ِ تـو را ، باب كرده است




تمام آنچه ندارم نهاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
 

bid-majnoon

عضو جدید
همه دم با توام و از دل من بی خبری
غافلی از من و از خاطر من می گذری

مست از
عطر خوش موی پریشان توام
آتش عشق تو افکنده به جانم شرری



یک عمر زبان این و آنم
ملا بنویس دیگرانم
گفتند بگو فراز، گفتم
گفتند فرود، باز گفتم
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
یک عمر زبان این و آنم
ملا بنویس دیگرانم
گفتند بگو فراز، گفتم
گفتند فرود، باز گفتم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم؟!
 

plant_biology

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مشکل از سبک عراقی و خراسانی نیست
همه با قافیه عشق مصیبت دارند...
دل اگر از من گريزد واي من!
غم اگر از دل گريزد واي دل!
ما زرسوايي بلند اوازه ايم!
نامور شد هر كه شد رسواي دل!
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
دل اگر از من گريزد واي من!
غم اگر از دل گريزد واي دل!
ما زرسوايي بلند اوازه ايم!
نامور شد هر كه شد رسواي دل!

لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
نباید هیچ می گفتم! نباید هیچ می پرسید!
خودش از گریه ام فهمید مدتهاست... مدتهاست...
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم ؟
شب از هجوم خیالت ، نمی برد خوابم

تو چیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته ، روی گردابم!
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم ؟
شب از هجوم خیالت ، نمی برد خوابم

تو چیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته ، روی گردابم!
من دهان باز نكردم كه نرنجي از من
مثل زخمى كه لبش باز به لبخند نشد
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

ما را رها کنید در این رنج بی حساب
با قلب پاره پاره و با سـینه ای کباب

عمری گذشت در غم هجران روی دوست
مرغم درون آتش و ماهـــی بــــــرون آب
 

bid-majnoon

عضو جدید
ما را رها کنید در این رنج بی حساب
با قلب پاره پاره و با سـینه ای کباب

عمری گذشت در غم هجران روی دوست
مرغم درون آتش و ماهـــی بــــــرون آب


باور نمی کنم که مرا جا گذاشتی
اینجا مرا به حال خودم وا گذاشتی
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
باور نمی کنم که مرا جا گذاشتی
اینجا مرا به حال خودم وا گذاشتی
یک چشمم اشك بود یک چشمم خون
آن لحظه جنون بود و جنون بود و جنون
گفتم که تمام عشق و دنیای منی
با خنده و طعنه گفت "خیلی ممنون"
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا