مشاعرۀ سنّتی

[BISEI]

تآ مـــن بدیدم روی تو ای ماهُ شمـع روشنـــم
هـــر جــآ نشینــم خرمــم هر جــآ روم در گلشنــم
....
​

 

[N O X]

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با‌ ما کردی
تو بِمان و دِگران ،وای به حالِ دِگران

 

[BISEI]

نیاوردم از خانه چیزی نخستــ
تو دادی همه چیز من چیز توستــ
....
​

 

[N O X]

تـا کـه از طـارم مـیـخـانـه نـشـان خـواهد بود
طــاق ابـروی تـوام قـبـلـه جـان خـواهـد بـود

 

[BISEI]

دیوار گوش دارد آهسته‌تر سخن گو


ای عقل بام بررو ای دل بگیر در را
....



​

 

[N O X]

ای بـرده دلـم بـه غمزه ،جـان نیـز ببـر
بـردی دل و جان ، نـام و نشـان نیـز ببـر

 

[BISEI]

روز اول کــه سر زلفـــ تو دیدم گفتـــم
کــه پریشــآنی این سلســله را آخـــر نیستـــــ
....
​

 

[N O X]

تا تو حریف من شدی ای مه دلستان من
همچو چراغ می جهد نور دل از دهان من

 

[BISEI]

نتـــرســم که با دیگــری خـــو کنــــی
تو بآ مــن چـــه کــردی کــه بآ او کنـــی ؟
...
​

 

[N O X]

یار با ماست چه حاجت كه زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

 

[BISEI]

ســـآقیا بر خیز و در ده جـــآم را
خـــآکـــ بر ســـر کــن غم ایام را
....

عــاشق این بشــرم
​

 

[N O X]

ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی
از کار خود افتادی در کار دگر رفتی

 

[BISEI]

[SUP][/SUP]یآر مفــروش به دنیـــآ کــ بسی ســود نکــرد
آنکـــه یوسفــــ به زرِ نآســره بفروختـــه بــود
...[SUP][/SUP]
​

 

[N O X]

دل نیست هر آن دل که دلارام ندارد
بی روی دلارام ، دل آرام ندارد

 

[BISEI]

دنیـــآ همــه هیچُ اهــل دنیـــآ همــه هیچ
ای هیـــچ برآی هیـــچ بر خویــش مپیــچ
...
​

 

[*zahedan]

چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم
چای می نوشم ولی از اشـک، فنجـان پُر شده ست

 

[Gelveh]

چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم
چای می نوشم ولی از اشـک، فنجـان پُر شده ست

[FONT=&quot]تو هیچ وقت پس از صبر من نمی ایی[/FONT]
[FONT=&quot]در انتظار چه خالیست جای چشمانت[/FONT]

 

[BISEI]

تـــو اگــر سختـــــ به مــن میگیـــری
بآخبـــر بآش کــه پژمردن مـــن آســـآن نیســــــتــــ
....

​

 

[*zahedan]

تو را با غير مي بينم و صدايم درنمي آيد ...
دلم مي سوزد و کاري زدستم بر نمي آيد ...

 

[N O X]

دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم
محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم

 

[₪آمیتریس₪]

دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم
محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم

من پشیمان نیستم ، اما نمی دانم هنوز
دل چرا در بازی نیرنگ ها یکرنگ بود

 

[N O X]

دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

 

[₪آمیتریس₪]

دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

ما اهلی عشقیم چه بهتر که بمیریم
جایی که در آن شرط حیات است توحش

 

[lilium.y]

شرمی‌ست در نگاه من اما هراس نه​

کم‌صحبتم میان شما، کم حواس نه!​

چیزی شنیده‌ام که مهم نیست رفتنت​

درخواست می‌کنم نروی، التماس نه!​

 

[BISEI]

هرکه رفت از دیده داغی بر دل ما تازه‌کرد


در زمین نرم نقش پا نمایان می‌شود
......




​

 

[lilium.y]

دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای
عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟

 

[BISEI]

یک دو نفس خیال باز، رشتهٔ شوق‌ کن دراز


تا ابد از ازل بتاز ملک خداست زندگی
....




​

 

[lilium.y]

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب​

کز هر زبان که می شنویم نا مکرر است
​

 

[Gelveh]

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب​

کز هر زبان که می شنویم نا مکرر است
​

[FONT=&quot]تو همانی که دلم لک زده لبخندش را[/FONT]
[FONT=&quot]او که هرگز نتوان یافت همانندش را[/FONT]

 

[*zahedan]

از لحظه هاي قلب تو پرواز ميكنم
اين عقده هاي كهنه ي خود، باز ميكنم
از عشق ساده ي خود هم گذشته ام
داري خيال مي كني ام ، ناز مي كنم
دلتنگي و شاعري و عشق بي دليل
هر روز به شعر تو آغاز ميكنم
گاهي صداي شعر مرا گوش مي كني
دارم صداي عشق تو را ساز مي كنم
......خوبم ، ! دگر تفــال حافــظ نمي زنم
دائـــم كتاب چشم تورا ، باز مي كنم