مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اين مهمانسراي سرد و بي روح
دلم پژمـــرده و قلبــم شكسته است
نه مهــر و عاطفت مانده ، نه عشقي
وجودم از جفا كاري شكسته است
دريغ از اين همه احســــــاس ، از عشـــــق
به وقت گفتنش نايم شكستـــه است
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا كى غم آن خورم كه دارم يا نه؟
وين عمر به خوشدلى گذارم يا نه

پر كن قدح باده كه معلومم نيست
كاين دم كه فرو برم برآرم يا نه
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
هـواي ديـده طـوفـانـي، دلـم دريـاي مـحـنت هـــا
گهي
مي بارد اين ابر و گهي مي غرد اين دريــا


 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

دلتنك صدايت شده ام مي داني
با دل بنويسم خط مي خواني
هر شب به خيالت تو بسوزم چون شمع
امشب تو بيا به خواب من مهماني
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
" دلم گرفته " از این ساده تر چه باید گفت ؟
کنار پنجره با چشم تَـر چه باید گفت ؟


 

N O X

عضو جدید
کاربر ممتاز
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوشاست
زان رو سپرده اند به مستی زمام ما
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دل از سخــــن پر آمــــــدُ
امکــآن گفتــــن نیستــــــــ
.....


[FONT=&quot]تاریکم و از طلوع ترسی دارم[/FONT]
[FONT=&quot]مغرورم و از خضوع ترسی دارم[/FONT]
[FONT=&quot]دلگیر غروب جمعه ای هستم که[/FONT]
[FONT=&quot]از شنبه و از شروع ترسی دارم[/FONT]
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا