najme74
عضو جدید
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز>>><<<هر کسی برحسب فکر گمانی داردمنم گفت شیر اوژن و گردگیر / که گاهی کمند افکنم گاه تیر
هم اکنون تو را همچو کاموس گرد / بدیده همی خاک باید سپرد
بدو گفت چنگش که نام تو چیست / نژادت کدامست و نام تو چیست
بدان تا بدانم که روز نبرد / کرا ریختم خون چو برخاست گرد