مشاعرۀ سنّتی

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ز شراب وصل جانان سر من خمار دارد
سر خود گرفته دل هم سر آن ديار دارد
چه کند دگر جهان را چو رسيد جان به جانان
چو رسيد جان به جانان به جهان چه کار دارد : )
داني ز چه غنچه خون كند چهره ز شرم؟
زان روي كه كار او گل انداختن است
 

SHM.IT

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو مپندار كه من شعر به خود می گويم
تا كه هشيارم و بيدار يكی دم نزنم
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تو مپندار كه من شعر به خود می گويم
تا كه هشيارم و بيدار يكی دم نزنم
من مستم و دل خراب جان تشنه و ساغر آب
برخیز و بده شراب بنشین و بزن رباب
ای سام تو بر سحر وی شور تو در شکر
در سنبله‌ات قمر در عقربت آفتاب
 

SHM.IT

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

"مولانا"
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
من مستم و دل خراب جان تشنه و ساغر آب
برخیز و بده شراب بنشین و بزن رباب
ای سام تو بر سحر وی شور تو در شکر
در سنبله‌ات قمر در عقربت آفتاب

بر روی بوم زندگی هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست تقدیر را باور نکن
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

"مولانا"


مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دانم
 

SHM.IT

عضو جدید
کاربر ممتاز
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
"مولانا"
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

تن در غم هجر داده بودم همه شب
و از انده تو فتاده بودم همه شب

سر بر زانو نهاده بودم همه شب
گویی که ز سنگ زاده بودم همه شب
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
تن در غم هجر داده بودم همه شب
و از انده تو فتاده بودم همه شب

سر بر زانو نهاده بودم همه شب
گویی که ز سنگ زاده بودم همه شب



به نسیمی همه ی راه بهم میریزد

کی دل سنگ تو را آه بهم میریزد
سنگ در برکه می اندازم و میپندارم
با همین سنگ زدن ماه بهم میریزد!
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به نسیمی همه ی راه بهم میریزد

کی دل سنگ تو را آه بهم میریزد
سنگ در برکه می اندازم و میپندارم
با همین سنگ زدن ماه بهم میریزد!

دیدم دیدم که هرچه کردم کردم
دیدم دیدم که هرچه کشتم چیدم

از چهره جان غبار تن چون رفتم
دیدم دیدم که پای تا سر دیدم
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
دیدم دیدم که هرچه کردم کردم
دیدم دیدم که هرچه کشتم چیدم

از چهره جان غبار تن چون رفتم
دیدم دیدم که پای تا سر دیدم
من همان دم كه وضو ساختم از چشمه عشق
چار تكبير زدم يكسره بر هر چه كه هست
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
من همان دم كه وضو ساختم از چشمه عشق
چار تكبير زدم يكسره بر هر چه كه هست

تو را من چشم در راهم
شباهنگام
ک می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم....
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
البته شعر باید سنتی باشه تو این تاپیک
اما خب........:دی


تو را من چشم در راهم
شباهنگام
ک می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم....
من اناری را،میکنم دانه
به دل میگویم:
خوب بود این مردم،دانه های دلشان پیدا بود...

میپرد در چشمم،آب انار
اشک میریزم...


 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من همان دم كه وضو ساختم از چشمه عشق
چار تكبير زدم يكسره بر هر چه كه هست

شعر باید سنتی باشه و منم جواب آخرین شعر سنتی رو میدم


تا بود چنین بود و چنین است جهان
از حادثه دهر کرا بود امان

بلقیس اگر به ملک جاویدان رفت
جاوید تو مانی ای سلیمان زمان
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
شعر باید سنتی باشه و منم جواب آخرین شعر سنتی رو میدم


تا بود چنین بود و چنین است جهان
از حادثه دهر کرا بود امان

بلقیس اگر به ملک جاویدان رفت
جاوید تو مانی ای سلیمان زمان


شما کار بسیار خوبی میکنید: )


نگار من ک ب مکتب نرفت و خط ننوشت
ب غمزه مساله آموز صد مدرس شذ
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا