هزاران معنی باریک باشد بیت ابرو را
به غیر از مو شکافان کس نفهمد معنی او را
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
هزاران معنی باریک باشد بیت ابرو را
به غیر از مو شکافان کس نفهمد معنی او را
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
تا که از جانب معشوق نباشد کششییا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره بجایی نرسد
آسمان جور امانت نتوانست کشید
قرعه ی فال به نام من دیوانه زدند
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش
شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطفهای بی کران کرد
دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است
تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که می رویی
یا رب آن نو گل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش
شراب بی غش و ساقی دو دام رهند
که زیرکان جهان از کمندشان نرهند
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آرد
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیمه شبی دفع صد بلا بکند
نه بلبل خواهد از بوستان جداییدیدم که نه شرط مهربانیست
گر بانگ بر آرم از جفا من
گر سر برود فدای پایت
دست از تو نمیکنم رها من
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیستنه بلبل خواهد از بوستان جدایی
نه گل دارد خیال بی وفایی
ولیکن چرخش چرخ ستمگر
زند بر هم رسوم آشنایی . . .
تو عهد كرده اي كه كشاني به خون مرایا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
تو عهد كرده اي كه كشاني به خون مرا
من جهد كرده ام كه به عهدت وفا كني
یاران چه غریبانه رفتند ازین خانه
هم سو خته شمع ما هم سوخته پروانه
![]()
هر کجا رفتيم داغي بر دل ما تازه شد
سوخت آخر جنس ما از گرمي بازارها
ممنون از همراهیشب بخیر
از آن زمان که سپردی مرا به تنهایی
هنوز تکیه به دیوار بی کسی دارم
:/گل
من مستم و مدهوشم، شبگرد قدح نوشم
از طايفهي بيخبرانم ، ديوانهي با نام و نشانم
مرا در منزل جانان چه امن و عیش چون هردم
جرس فریاد می دارد که بر بندید محملها
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
تا در طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمرگذشته راکجا دریابم
...من ناله میکنم تو تنها گوش میکنی چرا
این همه خاطره دارم فراموش میکنی چر؟ا
من این همه بی چرا بوده ام عاشقت عزیز
مرا با غصه و غم هم اغوش میکنی چرا؟
![]()
...
اسم خود را حذف کردم از صف اهدای عضو
قلب عاشق ها که دیگر قابل پیوند نیست
ساده مثل عامل تاراج "بانک صادرات"
قلب من را برده ای ، دستم به جایی بند نیست
...
مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنمتو ای تنها تر از تنها به دنبال تو می گردم
توای پیدا و ناپیدا به دنبال تو می گردم
مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
من طبیبا ز تو بر خویش خبردارترم
که مرا سوز فراق است و تویی گویی ک تب است
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |