مشاعرۀ سنّتی

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در حبس مرنج با چنین آهن ها
صالح بی تو چگونه باشم تنها

گه خون گریم به مرگ تو دامنها
گه پاره کنم ز درد پیراهنها

[FONT=&quot]ای رفته ز دل رفته ز بر ،رفته ز خاطر[/FONT]
[FONT=&quot]بر من منگر تاب نگاه تو ندارم[/FONT]
[FONT=&quot]بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه[/FONT]
[FONT=&quot]در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم[/FONT]
 

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا مهر سيه چشمان ز سر بيرون نخواهد شد
قضای آسمان است اين و ديگرگون نخواهد شد..
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا مهر سيه چشمان ز سر بيرون نخواهد شد
قضای آسمان است اين و ديگرگون نخواهد شد..

[FONT=&quot]در غم عشق نبودیّ و محبت کردی[/FONT]
[FONT=&quot]این هم از لطف شما بود و نمی‌دانستیم[/FONT]
[FONT=&quot]من نکردم گله از عهد و وفاداری تو [/FONT]
[FONT=&quot]عهد ما عهد جفا بود و نمی‌دانستیم[/FONT]
 

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز
در غم عشق نبودیّ و محبت کردی
این هم از لطف شما بود و نمی‌دانستیم
من نکردم گله از عهد و وفاداری تو
عهد ما عهد جفا بود و نمی‌دانستیم

ماهی که قدش به سرو می ماند راست

آیینه به دست و روی خود می آراست

دستارچه ای پیشکشش کردم گفت

وصلم طلبی زهی خیالی که توراست
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ماهی که قدش به سرو می ماند راست

آیینه به دست و روی خود می آراست

دستارچه ای پیشکشش کردم گفت

وصلم طلبی زهی خیالی که توراست

[FONT=&quot]ترسم که اشک در غم ما پرده در شود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]وین راز سر به مهر به عالم ثمر شود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
توحید تو خواند به سحر مرغ سحر خوان
تسبیح تو گوید به چمن بلبل گویا
[FONT=&quot]از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد[/FONT]
[FONT=&quot]غمهای زمانه را فراموشم کرد[/FONT]
[FONT=&quot]یک سیـــنه سخن به درگهت آوردم[/FONT]
[FONT=&quot]چشمان سخنگوی تو خاموشم کرد[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ره کعبه از هر بیابان که پرسم
دهد خار صحرا جوابم خدایا

شبتون بخیر..
[FONT=&quot] امشب از دست دلم سخت شکایت دارم[/FONT]
[FONT=&quot] که چرا نیستی و من به تو عادت دارم[/FONT]
[FONT=&quot]غم تو شب به شب از کوی دلم میگذرد[/FONT]
[FONT=&quot]بی جهت نیست که با غصه رفاقت دارم[/FONT]
شب خوش
 

soroor_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب از دست دلم سخت شکایت دارم
که چرا نیستی و من به تو عادت دارم
غم تو شب به شب از کوی دلم میگذرد
بی جهت نیست که با غصه رفاقت دارم
شب خوش

میرسد روزی که شرط عاشقی دلدادگیست
آن زمان هردل فقط یکبار عاشق میشود
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میرسد روزی که شرط عاشقی دلدادگیست
آن زمان هردل فقط یکبار عاشق میشود
[FONT=&quot]ديدگان تو در قاب اندوه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]سرد و خاموش[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]خفته بودند[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]زودتر از تو ناگفته ها را[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]با زبان نگه گفته بودند[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از من و هرچه در من نهان بود[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
 

soroor_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
ديدگان تو در قاب اندوه
سرد و خاموش
خفته بودند
زودتر از تو ناگفته ها را
با زبان نگه گفته بودند
از من و هرچه در من نهان بود

دراین سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمیزند
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
[FONT=&quot]یاد تو یاد عشق نخستین است[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]یاد تو آن خزان دل انگیزیست[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]کو را هزار جلوه ی رنگین است[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
شبتون خوش
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترا که هرچه مراد است درجهان داری
چه غم زحال ضعیفان ناتوان داری

یا روی به کنج خلوت آور شب و روز
یا آتش عشق بر کن و خانه بسوز

مستوری و عاشقی به هم ناید راست
گر پرده نخواهی که درد، دیده بدوز
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد


دانی که چرا بر دهنم راز آمد
مرغ دلم از درون به پرواز آمد؟

از من نه عجب که هاون رویین‌تن
از یار جفا دید و به آواز آمد
 

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز

دانی که چرا بر دهنم راز آمد
مرغ دلم از درون به پرواز آمد؟

از من نه عجب که هاون رویین‌تن
از یار جفا دید و به آواز آمد
دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود

[FONT=&quot]ديده از ديدار خوبان برگرفتن مشكل است[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]هر كه ما را اين نصيحت مي كند بي حاصل است[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]گر به صد منزل فراق افتد ميان ما و دوست[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]هم چنانش در ميان جان شيرين منزل است[/FONT]
 

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ديده از ديدار خوبان برگرفتن مشكل است
هر كه ما را اين نصيحت مي كند بي حاصل است
گر به صد منزل فراق افتد ميان ما و دوست
هم چنانش در ميان جان شيرين منزل است
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا