مشاعره با نام کاربر قبلی

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
اتی معلومه تو اصلا کجایی
فقط میای و هی میگی رجایی

خداایی خیلی تو فکرم رجایی
هی میام هی میرم نمیدونم کجایی
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستانمان یکی یکی میروند
اشکانمان دانه دانه می ایند

اه از این رفتن و وای ازین امدن
ایا نمیشود که هردو باهم بمانند
محبت را و رجمتی را از اینجا برده اند انگار
تو گوئی بر دل ما هم بسته زنگار

 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بریز زهرا بنوشیم چایی و قند
هوا سرد است و من هم میروم جنگ
هوا بس ناجوانمردانه گرم است:surprised::cry:
؟اتی توخانه ات در دشت سرد است
بریزم من برایت چایی دبش
که این چایی همیشه دم دست است
 

Similar threads

بالا