مشاعره با شعر سعدی

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما با توأیم و با تو نه ایم این چه حالت است ........................ در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم

مــشــتــاقــی و صــبــوری از حــد گـذشـت یـارا

گــر تــو شــکــیــب داری طــاقـت نـمـانـد مـا را

 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
مــشــتــاقــی و صــبــوری از حــد گـذشـت یـارا

گــر تــو شــکــیــب داری طــاقـت نـمـانـد مـا را

آنان که شمردند مرا عاقل و هشیار ............................. گو تا بنویسند گواهی به جنونم
 

arc eng

عضو جدید
معلمت همه شوخی و دلبری آموخت
جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت

غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم
که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت

تامل در آیینه ی دل کنی
صفایی به تدریج حاصل کنی

مگر بویی از عشق مستت کند
طلبکار عهد الستت کند
 

Sahar Bavaghar

عضو جدید
تو هرچه بپوشی به تو زیبا گردد
گر خام بود اطلس و دیبا گردد

مندیش که هرکه یک نظر روی تو دید
دیگر همه عمر از تو شکیبا گردد

دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت.....................ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت
 

Similar threads

بالا