ما با توأیم و با تو نه ایم این چه حالت است ........................ در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریمروی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازا که روی در قدمانت بگستریم
ما با توأیم و با تو نه ایم این چه حالت است ........................ در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریمروی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازا که روی در قدمانت بگستریم
ما با توأیم و با تو نه ایم این چه حالت است ........................ در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم
آنان که شمردند مرا عاقل و هشیار ............................. گو تا بنویسند گواهی به جنونممــشــتــاقــی و صــبــوری از حــد گـذشـت یـارا
گــر تــو شــکــیــب داری طــاقـت نـمـانـد مـا را
آنان که شمردند مرا عاقل و هشیار ............................. گو تا بنویسند گواهی به جنونم
بِه از تو مادر گیتی به عمر خود فرزند ........................ نیاورد که همین بود حد زیباییما را همه شب نمیبرد خواب ..................... ای خفته ی روزگار دریاب
بِه از تو مادر گیتی به عمر خود فرزند ........................ نیاورد که همین بود حد زیبایی
یک روز به بندگی قبولم کن ......... روز دگرم ببین که سلطانم
مگو پای عزت بر افلاک نه............. بگو روی اخلاق بر خاک نه
هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست
الحان بلبل از نفس دوستان توست
تو قایم بخود نیستی یک قدم.............ز غیبت مدد میرسد دم به دم
معلمت همه شوخی و دلبری آموخت
جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت
غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم
که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت
دل برقرار نیست که گویم نصیحتی ............................. از راه عقل و معرفتش رهنمون شودتامل در آیینه ی دل کنی
صفایی به تدریج حاصل کنی
مگر بویی از عشق مستت کند
طلبکار عهد الستت کند
دل برقرار نیست که گویم نصیحتی ............................. از راه عقل و معرفتش رهنمون شود
ز اول وفا نمودی چندان که دل ربودی ............................ چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاریدل است ای خردمندد زندان راز............................چو گفتی نیاید به زنجیر باز
ز اول وفا نمودی چندان که دل ربودی ............................ چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری
نخواهم جز به کویت سر نهادن ............................... و گر بالین نباشد آستان هستیکی نام نیکو ببرد از جهان ........................................... یکی رسم بد ماند ازو جاودان
نخواهم جز به کویت سر نهادن ............................... و گر بالین نباشد آستان هست
تو فارغی و عشقت بازیچه می نماید .................................... تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانیتحمل کند هر که را عقل هست.............................نه عقلی که خشمش کند زیر دست
تو فارغی و عشقت بازیچه می نماید .................................... تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی
یا رب از فردوس کی رفت این نسیم ............................. یا رب از جنت که آورد این پیامیا چهره بپوش یا بسوزان
بر روی چو آتشت سپندی
من گر سگکی زان تو باشم چه شود؟یا رب از فردوس کی رفت این نسیم
یا رب از جنت که آورد این پیام
من گر سگکی زان تو باشم چه شود؟
خاری ز گلستان تو باشم چه شود؟
شیران جهان روبه درگاه تواند
گر من سگ دربان تو باشم چه شود؟
در این بحر جز مرد راعی نرفت
گم آن شد که دنبال داعی نرفت
تو هرچه بپوشی به تو زیبا گردد
گر خام بود اطلس و دیبا گردد
مندیش که هرکه یک نظر روی تو دید
دیگر همه عمر از تو شکیبا گردد
تو عاشقان مسلّم ندیده ای سعدی ............................ که تیغ بر کف و سر بنده دار در پیش انددوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت.....................ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت
تو عاشقان مسلّم ندیده ای سعدی ............................ که تیغ بر کف و سر بنده دار در پیش اند
تسلیم تو سعدی نتواند که نباشد ................................. گر سر بنهد ور ننهد دست تو بالاستدل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت..................نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت
تسلیم تو سعدی نتواند که نباشد ................................. گر سر بنهد ور ننهد دست تو بالاست
چشمی که نظر نگه ندارد ........................... بس فتنه که بر سر دل آردتهی دست در خوبرویان مپیچ................................که بی سیم مردم نیرزند هیچ
چشمی که نظر نگه ندارد ........................... بس فتنه که بر سر دل آرد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
مشاعره با اشعار شاهنامه | مشاعره | 18 | |
S | مشاعره با اشعار بداهه ... | مشاعره | 151 | |
![]() |
مشاعره با نام کاربر قبلی | مشاعره | 2082 | |
P | مشاعره کودک ۷ ساله ایرانی - رها حسین پور معتمد | مشاعره | 0 | |
![]() |
مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد | مشاعره | 443 |