مشاعره با شعر سعدی

[دختر شرقی]

تو آن نه​ای که دل از صحبت تو برگیرند
و گر ملول شوی صاحبی دگر گیرند

 

[salvador]

در دلم هیچ نیاید مگر اندیشه وصلت

تو نه آنی که دگر کس بنشیند به مکانت

 

[دختر شرقی]

تو را سریست که با ما فرو نمی​آید
مرا دلی که صبوری از او نمی​آید

 

[salvador]

در سرم بود که هرگز ندهم دل به خیال

به سرت کز سر من آن همه پندار برفت

 

[primrose]

تو برکنار فراتی ندانی این معنی

به راه بادیه دانند قدر آب زلال

 

[دختر شرقی]

لاابالی چه کند دفتر دانایی را
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را

 

[primrose]

اندرون با تو چنان انس گرفته است مرا

که ملالم زهمه خلق جهان می آید

 

[دختر شرقی]

دوشم آن سنگ دل پریشان داشت
یار دل برده دست بر جان داشت

 

[blue bee]

تو پری زاده ندانم ز کجا می​آیی
کادمیزاده نباشد به چنین زیبایی

راست خواهی نه حلالست که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی

 

[primrose]

یکدم نمیرود که نه در خاطری ولیک

بسیار فرق باشد از اندیشه تا وصول

 

[دختر شرقی]

لاابالی چه کند دفتر دانایی را
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را

 

[primrose]

اول دفتر به نام ایزد یکتا

صانع پروردگار و حی توانا

 

[آیورودا]

این نشان راست دادم جان باب
بر نویس الله اعلم بالصواب

 

[آیورودا]

بعد از آن گفتند ای مادر بیا
گور بابا کو تو ما را ره بیا

 

[آیورودا]

اصبعت در سیر پیدا می کند
که نظر بر حرف داری مستند

 

[آیورودا]

در الهی نامه گوید شرح این
آن حکیم غیب و فخر العارفین

 

[آیورودا]

نفس مومن اشغری آمد یقین
کو بزخم رنج زفتست و سمین

 

[آیورودا]

نا حمولی انبیا از امر دان
ورنه حمالست بدرا حلمشان

 

[آیورودا]

نه ادبشان نه غضبشان نه نکال
نه نعاس و نه قیاس و نه مقال

 

[آیورودا]

لیک بر خوان از زبان فعل نیز
که زبان قول ستست ای عزیز

 

[آیورودا]

زین خیال ره زن را یقین
گشت هفتاد و دو ملت اهل دین

 

[آیورودا]

نفی را اثبات می پنداشتیم
دیده معدوم آشکار قال وقیل

 

[آیورودا]

لاجرم سر گشته گشتیم از ضلال
چون حقیقت شد نهان پیدا خیال

 

[آیورودا]

لاجرم نشتابد و ساکن بود
از فوات خط خود آمن بود

 

[آیورودا]

داشت طغیانشان ترا در حیرتی
پس بنوشد از جزا هم حسرتی

 

[آیورودا]

یک زمان تنها بمانی تو ز خلق
در غم و اندیشه مانی تا بحلق

 

[آیورودا]

قوت حق بود مر با بیل را
ورنه مرغی چون کشد مر پیل را

 

[آیورودا]

این توقف چیست حیرانی چرا
پا بنه مردانه اندر جو در آ

 

[آیورودا]

آن بلال صدق در بانگ نماز
حی را هی همی خواند از نیاز

 

[آیورودا]

زر ز روی قلب در کان میرود
سوی آن کان رو توهم کان میرود