مشاعره از اون طرف

|PlaNeT|

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لب دريا رسيدم تشنه، بي تاب،
ز من بي تاب تر، جان و دل آب،
مرا گفت : از تلاطم ها مياساي !

كه بد دردي است جان دادن به مرداب

قسم به تو كه دگر پاسخی نخواهم گفت

به واژه ها كه مرا برده اند زیر سوال
:w16:
 

mohandes soror

عضو جدید
کاربر ممتاز
هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من رستم و سهراب تو ،این جنگ چه جنگی است.............گر زخم زنم حسرت و گر زخم خورم ننگ
من سکوت خویش را گم کرده ام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه می پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
 

S O R M E

عضو جدید
کاربر ممتاز
هوای روی تو دارم نمی گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که می سپارندم
 

najme74

عضو جدید
هوای روی تو دارم نمی گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که می سپارندم
بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم>>><<<هزار صف زدعا های مستجاب زده
 

S O R M E

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیش ازتو آب معنی دریا شدن نداشت ................... شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت

متاسفانه من شعری که پایانش " پ " باشه پیدا نکردم
برای راکد نموندن این مشاعره با یک حرف دیگه ادامه میدم:

آغوش سحر تشنه ی دیدار شماست
مهتاب خجل ز نور رخسار شماست
خورشید که در اوج فلک خانه ی اوست
همسایه ی دیوار به دیوار شماست
 

Sahar Bavaghar

عضو جدید
متاسفانه من شعری که پایانش " پ " باشه پیدا نکردم
برای راکد نموندن این مشاعره با یک حرف دیگه ادامه میدم:

آغوش سحر تشنه ی دیدار شماست
مهتاب خجل ز نور رخسار شماست
خورشید که در اوج فلک خانه ی اوست
همسایه ی دیوار به دیوار شماست

غرض رنجیدم ما بود از دنیا که حاصل شد .... مکن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا


:w16:

 

Similar threads

بالا