مشاعره از اون طرف

[jungle bird]

دوستانت همه در نعمت و در عیش و نشاط ---------------------- دشمنانت همه در محنت و در رنج و تعب
بهره حاسد تو بادا اندوه و ملال -------------------------- قسمت ناصح تو بادا شادیو طرب

فرض کن یک پرنده بازم
فرض کن یک پرنده آزاد
همه جا آسمان همین رنگ ست
ورزقان، قائنات، شین آباد

 

["Coral"]

فرض کن یک پرنده بازم
فرض کن یک پرنده آزاد
همه جا آسمان همین رنگ ست
ورزقان، قائنات، شین آباد

طرف کرم زکس نبست این دل پر امید من

گرچه سخن همی برد قصه من به هر طرف

 

[toghrol1]

طرف کرم زکس نبست این دل پر امید من

گرچه سخن همی برد قصه من به هر طرف

تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط/باختم جان در هوای او غلط کردم غلط

 

[mani24]

تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط/باختم جان در هوای او غلط کردم غلط

ور زان که ازین قید نرستم چه توان کرد؟

برخاستم از صومعهٔ زهد و سلامت

 

[naghmeirani]

مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو

جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

 

[mani24]

مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو

جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

غم ندهد مجال من قصه سینه رو کنم
زبان ز غصه بسته ام ز دیده گفتگو کنم

 

[toghrol1]

غم ندهد مجال من قصه سینه رو کنم
زبان ز غصه بسته ام ز دیده گفتگو کنم

از سبکروحان گرانجانی‌ست‌گر ماند اثر
بوی‌گل هرجا رود با خویش بردارد سراغ

 

[baran72]

از سبکروحان گرانجانی‌ست‌گر ماند اثر
بوی‌گل هرجا رود با خویش بردارد سراغ

آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

 

[toghrol1]

آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

هر آن دل را که با زلف دل‌آویزش بود الفت/ کجا طاقت شود ممکن کجا تسکین شود پیدا

 

[baran72]

هر آن دل را که با زلف دل‌آویزش بود الفت/ کجا طاقت شود ممکن کجا تسکین شود پیدا

چه نقشه‌ها که برانگیختیم و سود نداشت

فسون ما بر او گشته است افسانه

 

[toghrol1]

چه نقشه‌ها که برانگیختیم و سود نداشت

فسون ما بر او گشته است افسانه

هست طومار دل من به درازای ابد/برنوشته ز سرش تا سوی پایان،تو مرو

 

["Coral"]

هست طومار دل من به درازای ابد/برنوشته ز سرش تا سوی پایان،تو مرو

الهی سینه ای درد آشنا ده

غم از هر دل که بستانی به ما ده

 

[mahdi26465]

الهی سینه ای درد آشنا ده

غم از هر دل که بستانی به ما ده

در کوی نیکنامان مارا گذر ندادند....................گر تو نمیپسندی تغییر ده قضا را

 

["Coral"]

در کوی نیکنامان مارا گذر ندادند....................گر تو نمیپسندی تغییر ده قضا را

نـــی حدیث راه پرخون میکند
قصه های عشق مجنون میکنـد

 

[F A R Z A N E]

نـــی حدیث راه پرخون میکند
قصه های عشق مجنون میکنـد

دانی که چیست دولت ؟ دیدار ِ یار دیدن
در کوی ِ او گدایی بر خسروی گزیدن ...

 

[فانوس خیس]

دانی که چیست دولت ؟ دیدار ِ یار دیدن
در کوی ِ او گدایی بر خسروی گزیدن ...

خ اک سیه بر سر او کز دم تو تازه نشد ........یا همگی رنگ شود یا همه اوازه شو د

 

[toghrol1]

خ اک سیه بر سر او کز دم تو تازه نشد ........یا همگی رنگ شود یا همه اوازه شو د

دام دگر نهاده‌ام تا که مگر بگیرمش/ آنک بجست از کفم بار دگر بگیرمش

 

[فانوس خیس]

دام دگر نهاده‌ام تا که مگر بگیرمش/ آنک بجست از کفم بار دگر بگیرمش

ب میرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

 

["Coral"]

ب میرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

گـفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب

گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریـب

 

[jungle bird]

داریم روی قبر تو آجیل می خوریم
این هم از وصیت تو، بفرما پدربزرگ
حالا قبول کردی که دوست دارمت
اندازه ی تمام مردم دنیا پدربزرگ

 

[فانوس خیس]

داریم روی قبر تو آجیل می خوریم
این هم از وصیت تو، بفرما پدربزرگ
حالا قبول کردی که دوست دارمت
اندازه ی تمام مردم دنیا پدربزرگ

در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

 

[|PlaNeT|]

در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

در همین ویرانه خواهم ماند و از خاك سیاهش

شعرهایم را به ابی های دنیا می رسانم

 

[mohandes soror]

در همین ویرانه خواهم ماند و از خاك سیاهش

شعرهایم را به ابی های دنیا می رسانم

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر با یار وفادار چه کرد

 

[|PlaNeT|]

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر با یار وفادار چه کرد

الان یاد گرفتم چه جوری هس
.
.
بی حسابیم و یر به یر گشتیم

پاسخ «ها» همیشه «هو» باشد

 

[فانوس خیس]

الان یاد گرفتم چه جوری هس
.
.
بی حسابیم و یر به یر گشتیم

پاسخ «ها» همیشه «هو» باشد

تو نیک و بد خود هم از خود بپرس
چرا بایدت دیگری محتسب

 

[|PlaNeT|]

تو نیک و بد خود هم از خود بپرس
چرا بایدت دیگری محتسب

دل خزانسوز بهاری است، بهاری است که نيست
​

روز و شب منتظر اسب و سواری است که نيست
​

 

[toghrol1]

دل خزانسوز بهاری است، بهاری است که نيست
​

روز و شب منتظر اسب و سواری است که نيست
​

بندگی کن تا که سلطانت کنند/تن رها کن تا همه جانت کنند
خوی حیوانی سزاوار تو نیست/ترک این خو کن که انسانت کنند

 

[فانوس خیس]

بندگی کن تا که سلطانت کنند/تن رها کن تا همه جانت کنند
خوی حیوانی سزاوار تو نیست/ترک این خو کن که انسانت کنند

صبح دولت می دهد کو جام همچون افتاب
فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب

 

[m.asn]

صبح دولت می دهد کو جام همچون افتاب
فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب

بگویم تا بدانی چیست اخلاص

که قول و فعل تو حق را بود خا ص

 

[|PlaNeT|]

بگویم تا بدانی چیست اخلاص

که قول و فعل تو حق را بود خا ص

جامهٔ جان در غم عشقی فنا میخواستیم

دیده گریان، سینه سوزان، دل طپان، جان مضطرب