reza_19933
عضو جدید
ببخشین من با گوشیم تایپ میکنم یکم غلطا زیاده.
یکی از اساسی ترین آداب معاشرت ، درست و مودبانه صحبت کردنه.وقتی یه نفر به دیگری بگه ،،،،لازمه به شعورت شک کنی ،،،معنیش اینه که یعنی طرف یا بیشعوره و یا کم شعور.و این حرف خیلی بی ادبانه است.(اینو بخاطر بسپار )ببینین شما هنوز مفهومی از "قضاوت نکردن" نمیدونی.
خب بذارین توضیح بدم. فزض کنین دارم با یکی صحبت میکنم بعد طرف شروع کنه به فحش دادن، خب این که اون بی ادبه قطعا شکی نیست. این اسمش قضاوت نیست. این از صفات اوت شخص. لطفا توجه کنین! خیلی واضحه.
بعد حالا اینجا. همه میدونیم قضاوت کردن کار بسیار زشتیه. من میگم کسی که با قضاوت کردن موافق باشه قطعا باید به شعورش شک کنه بی شک. چون این صفت و شخصیتش رو میرسونه. من نگفتم شما بی شعوری. گفتم؟ نه واقعا گفتم؟؟؟؟؟
چرا سر صدا و فریاد الکی؟؟
من گفتم کسی که با قضاوت کردن انسان ها موافقه.. این شخص. قضاوت نکردن ربطی به دین و غیر دین نداره. کلا مورد نکوهشه. ما خدا نیستیم که قضاوت کنیم. درسته؟؟؟؟
حالا شما موافقی؟
یکی از اساسی ترین آداب معاشرت ، درست و مودبانه صحبت کردنه.وقتی یه نفر به دیگری بگه ،،،،لازمه به شعورت شک کنی ،،،معنیش اینه که یعنی طرف یا بیشعوره و یا کم شعور.و این حرف خیلی بی ادبانه است.(اینو بخاطر بسپار )
میشه به من بگی ، کار این محاکم قضایی و قضات دادگاهها و وکلا چیه؟ (کارشون قضاوت کردن نیست؟)
قضاوت کردن کاری انسانی است ، بشرطی که درست قضاوت بشه.اگر قضاوتی نادرست بود ، اون دیگه اسمش قضاوت کردن نمیشه،تهمت زدن میشه
انسان حق داره قضاوت کنه ولی حق نداره تهمت بزنه.
معانی کلمات رو درست یاد بگیری ، دچار این نوع توهم گویی ها نمیشی،شما بجای تهمت از کلمه قضاوت استفاده میکنی و مشکل از این اشتباه شما ناشی میشه.
حرف دیگه ای ندارم و با کسب اجازه دیگه ادامه نخواهم داد.
خیلی خوب بود انصافا. اصلا هروقت تاپیک رو مرور میکنم اینو میبینم شاد میشم. خوبه تفکراته اینجوری رو خیلی دوست دارم
jedi nagirid harfhaye in mohandeso jestesh khobe
من از بیگانگان هرگز ننالم
دنیا نیرزد که پریشان کنی دلی
زنهار بد مکن که نکردست عاقلی
دنیا مثال بحر عمیق است پر نهنگ
آسوده عاقلان که گرفتند ساحلی
mibinam ke
jenab mohandes shaaer shodan va erae fazael mifarmayan
واسه اینکه دیگران از وجود پر برکت من بهره مند بشن.
من فکرمیکنم این جملات خیلی آرمانگرایانه هستدلیل آفرینش ما پیدا کردن خودمون هست یعنی هر کسی توی این دنیا تکه و مثل اون وجود نداره اما فکر کنم تا دم مرگ نمیفهمیم که چقدر خاص و تک بودیم.
اگر کسی بتونه توی این مدت محدود خودش را پیدا کنه و وظیفه ای که بر عهده اش هست را انجام بده میتونه باعث پیشرفت دنیا بشه.
من فکرمیکنم این جملات خیلی آرمانگرایانه هست
انصافا به چشم میبینیم و چه بسا خودمونم جز این دسته افراد باشیم که دقیقا هیچ کارخاصی تو دنیا از دستشون برنمیاد
یک سیکل تکراری رو طی میکنیم
حالا یا آی کیو مون متوسطه یا ای کیو مون متوسطه
والا !منم نظرم همینه و مدتیه که ذهنمو مشغول کرده
کدوم تکی؟ این دنیا انگار نوشته شده است و ما فقط یک سری بازیگر هستیم که داریم سناریو رو اجرا میکنیم.ی مشت نابغه شبیه اینشتین و فاینمن و امثالهم میان تمام اکتشافات و نظریات رو میدن و ما هم ی مشت ادمای معمولی که فوقش هنر بکنیم در زمینه سخت افزاری کمک اونا بکنیم!!! (الان یه عده نیان بگن نه بابا این حرفا چیه همه که نباید دانشمند بشن، برو ببین فلانی چه کتاب شعری داده بیرون!! چجور استعدادشو دریافته!! اخه شعر کجا کشف و ردگیری قوانین نظام هستی کجا.اصلا قابل مقایسه نیستن با هم! هر چند که شعرم لازمه.همه چیزای دیگه هم لازمه.منتها ما حق انتخابی براشون نداریم! حالا شعر هم که باز خوبه،اینقدر ادمای ساده هستن که اگه در همین ثانیه از روزگار حدف بشن هیچ اتفاقی نمیفته و یکی دیگه جاشونو میگیره!). البته به جز جنبه تلاش فردی این افراد، من اهمیتی برای نبوغشون قائل نیستم.چون ی چیز مادرزادی بوده و سعی در بدست اوردنش نکردن.فقط با تمرین و پشتکار اونو قویتر کردن.بنابراین اگه نبوغ من در بدو تولد (از 100)، 2 بوده، مال فاینمن 40 بوده و اون با تلاش رسوندش به 90 درصورتیکه من خودمو بکشم میرسه به 40!! بنابراین هیچگاه در برابر اونا حرفی برای گفتن نخواهم داشت!!
ی جمله مزخرف هم یاد ما دادن که هر کس در این دنیا ی استعدادی داره که باید پیداش کنه و شکوفاش کنه.خب گیریم بنده استعداد وافری در امر کوزه گری داشتم،ولی به هیچ وجه علاقه ای به اینکار نداشتم، آیا باید برم کوزه گر بشم درصورتیکه متنفرم ازش (واقعی متنفر نیستم.فرضا گفتم)؟؟
حتی در مورد تفکر در مورد افرینش و اینکه دنیا چجوری بوجود اومده و ما از کجا اومدیم...واقعا ادمای عادی مثل ما هیچوقت میتونن نظریه پردازی کنن در این زمینه و بگن انسان از کجا اومده؟!!
مثلا همین ایده بیگ بنگ و ایده های امثالش در مورد افرینش گیتی.اینا رو ادمای عادی دادن؟!
نمیدونم عدالتی واقعا هست در این جهان که ما سعی در وضع اون در زمین داریم یا ره باطل داریم میریم.....چجوری تقسیم شده استعدادها؟......هیچ هیجانی وجود نداره....فوقش امثال ماها دو تا کتاب زبان میخونیم ی آیلتس بگیریم کلاهمونو بندازیم هوا که میشه نقطه عطف و اوج زندگیمون!!
اینم اصلا قبول ندارم که ادم میتونه نابغه بشه. میگن مثلا اینشتین خنگ بوده و بعد یهو نابغه شده!! چطور چنین چیزی ممکنه!! مطمئنا بنیه و جوهره نبوغ از همون اول توش بوده.چرا ما دور و برمون نمیبینیم و فقط افسانه میشنویم!!
بحث و جدلم در این باره البته به جایی نخواهد رسید.یعنی یکی از جاهاییه که واقعا بحث فایده ای نداره.چون هیچ کاری از دست کسی برنمیاد و این امور در کف قدرت هیچ فردی نیست که حالا بخواد برای ما نسخه ای بپیچه
اجازه بدید چند سطر خودم بنویسم بعنوان اختتامیه ، فقط : 1- عمیق باید بخونید ، چون این حرف ها عمدا خودمونی نوشته شدن اما یه دنیا مفهوم پشتشونه و الکی همینجوری حرف پرت نکردم و همش نتیجه ی کلی فکر هست ، و نیز باید یه دیدگاه ویژه ای داشته باشید تا مفهوم اونچه که میگم رو لمس کنید وگرنه اصلا براتون نامفهوم بنظر میرسه 2- و اینکه کپی برداری لطفا با ذکر نام : منبع:"جهان پرفتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو"
به نظر بنده ، آفرینش ما فقط یک هدف داره ، پیش روی به سمت تکامل. همه ی جهان با این روند و هدف ، تطابق داره ، غیر از یه جریان ، اونم جریان شیطان هست ، یعنی همه چیز برای آرامش و در جهت به تکامل رسیدن انسان آفریده شده غیر از شیطان که یک مانع هست ، هم در برابر رسیدن به تکامل مانع هست ، هم در تسخیر انسان میتونه نباشه.
پس ما هرکاری که میکنیم ، درس میخونیم ، شغل پیدا میکنیم ، زندگی میکنیم ، ازدواج میکنیم ، بچه دار میشیم ، بچه بزرگ میکنیم ، پیر میشیم ، همه ی اینها وسیله هستن تا ما به اون هدف اصلی برسیم ، هدف اصلی چی بود ، تکامل ، انسان چطور کامل میشه؟ وقتی که یاد بگیره. چی رو یاد بگیره؟ خوبی رو ، فکر کردن رو ، آگاه شدن رو ، بصیر شدن رو ، نحوه حرف زدن رو ، احترام گذاشتن رو ، انسان بودن رو....
اگر انسان ها در طول اون عمری که بهشون داده میشه این چیزها رو یاد بگیرن ، مقدمات زندگی در بهشت رو برای خودشون فراهم کرده ان ، چون بهشت چیزی جز خوبی نیست. و کسی که زندگیش دانشگاه یادگیری نباشد ، کسی که دانشجوی دانشگاه زندگی نباشد ، خب خیلی نقصان داره ، خیلی کم کاری کرده ، طبعا در این حالت اصلا بهشت برای اون شخص fit نمیشه ، چون اصلا بلد نیست اونجوری زندگی کنه ، مقدماتشو نچیده ، اصلا در اون مسیر trained نشده ، لذا به وظیفه خودش بخوبی عمل نکرده و غفلت کرده و زندگیشو باخته ، بهمین راحتی...
پس خلاصه: هدف زندگی اینه که لحظه لحظه زندگی شما یاد گرفتن و آموختن باشه ، در هر مقامی در هر جایگاهی با هر سنی با هر شغلی ، خوب بودن رو هی یاد بگیرید و روز به روز تقویتش کنید ، این غایت اهداف زندگی من و شماست ، هرکس تونست این شرایط رو ایجاد کنه ، هرکس تونست در همه ی کارهاش ، همیشه ، خوب باشه ، من التماس یاری دارم از ایشون ، چون سخت ترین کار دنیا خوب بودنه ، امتحان کنید. اصلا شما یک روز به زندگیتون حساس بشید ، کنتور بندازید که چی میگید ، با کی رفت و آمد میکنید ، چه کارایی میکنید ، در همه اون ها هم ملاکتون همین باشه که خوب بود یا خوب نبود فلان کارم ، ببینید چقدر افتضاح میشه نتایج ، اصلا شما زشتی رو دست کم نگیرید ، اگه به زندگی هاتون دقت کنین و ریز بشین اونوقت متوجه میشین که چجوری ریز و ظریف دارین کارای غلط رو با افتخار انجامش میدین.یعنی فوق العاده حرفه ای چنان گول خورده ایم و صلح با زشتی ها کرده ایم ، که واقعا فکر میکنیم صلح هست ، در حالی که بزرگترین شکسته خبر نداریم.
اینم بگم که انسان اگر سعی کنه کامل بشه ، چقدر طیف وسیعی رو میتونه تحت تاثیر قرار بده ، مثلا شما اگر خیلی آدم با کلاسی بشین ژن های شما به مرور زمان عوض میشن و صفات در شما تغییر میکنه ، وقتی بچه دار بشید اون بچه هم صفات رو از شما گرفته دیگه ، حالا به جای اینکه از شمای معمولی صفت بگیره ، از شمای فهیم صفت گرفته ، خب طبعا اون تربیتی هم که به کار خواهید گرفت مکمل خواهد شد و فرزند شما آدم بزرگی میشه ، در این حالت اون تنها به خودش و اطرافیانش و دنیا سود زیادی میرسونه ، بچه ی اون هم خیلی قوی تر میشه ، به همین صورت شما باعث شدین که سریع تر تکامل در دنیا رخ بده ، چون خودتونو کامل کردین ، پس یه دنیا رو کامل کردین ، حالا حضرت مهدی به اعتقاد ماها مگر نه اینکه وقتی ظهور میکنن دو حرف از 27 حرف علم کشف میشه ، خب شما در اینصورت روند ظهور رو عملا تسریع کرده اید ، چون اصلا وقتی ظهور رخ بده ، آدم نفهم نفهمه دیگه ، نمیشه که کاریش کرد ، لذا به آدمای فهمیده نیازه تا بفهمن واقعا چی خوبه چی بده ، لذا اصلا ظهور رخ نمیده غیر از اینکه فهم دنیا بالا باشه ، لذا روی فهم خودتون بکوشید ، تا روی فهم دیگران هم اثر بذارید ، این اصلا رسالت شماست ، شما پیامبر هستید ، هرکسی پیام بره ، رسالت شما اینه که بفهمید و بفهمونید.[/
خیلی خیلی زیبا نوشتی از خوندنش لذت بردم و باهات موافقم
بی ادب !من بیشتر منظورم خودم بود شما راحت باشین
یعنی از نظر شما هر انسانی یک استعداد ویژه نداره؟
بنظر من ک داره
چیزی ک فرد دیگه ای نمیتونه از پسش بربیاد فقط باید پیداش کنه
منم نظرم همینه و مدتیه که ذهنمو مشغول کرده
کدوم تکی؟ این دنیا انگار نوشته شده است و ما فقط یک سری بازیگر هستیم که داریم سناریو رو اجرا میکنیم.ی مشت نابغه شبیه اینشتین و فاینمن و امثالهم میان تمام اکتشافات و نظریات رو میدن و ما هم ی مشت ادمای معمولی که فوقش هنر بکنیم در زمینه سخت افزاری کمک اونا بکنیم!!! (الان یه عده نیان بگن نه بابا این حرفا چیه همه که نباید دانشمند بشن، برو ببین فلانی چه کتاب شعری داده بیرون!! چجور استعدادشو دریافته!! اخه شعر کجا کشف و ردگیری قوانین نظام هستی کجا.اصلا قابل مقایسه نیستن با هم! هر چند که شعرم لازمه.همه چیزای دیگه هم لازمه.منتها ما حق انتخابی براشون نداریم! حالا شعر هم که باز خوبه،اینقدر ادمای ساده هستن که اگه در همین ثانیه از روزگار حدف بشن هیچ اتفاقی نمیفته و یکی دیگه جاشونو میگیره!). البته به جز جنبه تلاش فردی این افراد، من اهمیتی برای نبوغشون قائل نیستم.چون ی چیز مادرزادی بوده و سعی در بدست اوردنش نکردن.فقط با تمرین و پشتکار اونو قویتر کردن.بنابراین اگه نبوغ من در بدو تولد (از 100)، 2 بوده، مال فاینمن 40 بوده و اون با تلاش رسوندش به 90 درصورتیکه من خودمو بکشم میرسه به 40!! بنابراین هیچگاه در برابر اونا حرفی برای گفتن نخواهم داشت!!
ی جمله مزخرف هم یاد ما دادن که هر کس در این دنیا ی استعدادی داره که باید پیداش کنه و شکوفاش کنه.خب گیریم بنده استعداد وافری در امر کوزه گری داشتم،ولی به هیچ وجه علاقه ای به اینکار نداشتم، آیا باید برم کوزه گر بشم درصورتیکه متنفرم ازش (واقعی متنفر نیستم.فرضا گفتم)؟؟
حتی در مورد تفکر در مورد افرینش و اینکه دنیا چجوری بوجود اومده و ما از کجا اومدیم...واقعا ادمای عادی مثل ما هیچوقت میتونن نظریه پردازی کنن در این زمینه و بگن انسان از کجا اومده؟!!
مثلا همین ایده بیگ بنگ و ایده های امثالش در مورد افرینش گیتی.اینا رو ادمای عادی دادن؟!
نمیدونم عدالتی واقعا هست در این جهان که ما سعی در وضع اون در زمین داریم یا ره باطل داریم میریم.....چجوری تقسیم شده استعدادها؟......هیچ هیجانی وجود نداره....فوقش امثال ماها دو تا کتاب زبان میخونیم ی آیلتس بگیریم کلاهمونو بندازیم هوا که میشه نقطه عطف و اوج زندگیمون!!
اینم اصلا قبول ندارم که ادم میتونه نابغه بشه. میگن مثلا اینشتین خنگ بوده و بعد یهو نابغه شده!! چطور چنین چیزی ممکنه!! مطمئنا بنیه و جوهره نبوغ از همون اول توش بوده.چرا ما دور و برمون نمیبینیم و فقط افسانه میشنویم!!
بحث و جدلم در این باره البته به جایی نخواهد رسید.یعنی یکی از جاهاییه که واقعا بحث فایده ای نداره.چون هیچ کاری از دست کسی برنمیاد و این امور در کف قدرت هیچ فردی نیست که حالا بخواد برای ما نسخه ای بپیچه
بی ادب !
نه نداره!استعداد ویژه یعنی فقط فقط شما داشته باشی!اما اکثر استعدادها مشترکن! شما هم داری چندنفر دیگه هم دارن!شکل هم!
خب مثلا شما چه استعدادی ویژه داری؟که دیگری نمیتونه از پسش بربیاد؟! مطمینی تو کل دنیا نمیشه کسیو یافت که همین استعداد شمارو داشته باشه؟!
والا !
همچینم که میگن خدا از خلق هرآدمی هدفی داشته اینطوریام نیست
دور و برمون پر از آدمهایی هست که دغدغه شون فقط پرشدن شکم-تفریح-گشت و گذار هست و شاید یکبارهم حتی تو عمرشون با خودشون نگن: از کجا آمده ام...آمدنم بهر چه بود !
سلامم حاج سعید.
نمیخوام این اکتشافات و نظریات بقول شمارو کم جلوه بدم ولی بنظرت اینا معنای حیاتن؟
دو تا مشکل وجود داشته و داره و اونم اینه که دانشمندای ما در طول این قرن ها بیشتر به علوم عقلی و مفاهیم پرداختن و چسبیدن به معنا و برعکس دانشمند های غرب به ماده چسبیدن و حداقل از 200 سال قبل به این ور معنا رو کلا گذاشتن کنار.
حالا معنای این اکتشافات چیه؟
فاصله بین این ماده و معنا رو چی میخواد پر کنه؟
اصلا ما برای چی میخوایم عالم رو بشناسیم؟جز اینکه زندگی سعادتمندی داشته باشیم؟..حالا شما فکر میکنید یکی مثل انیشتن به سعادت رسیده بوده؟
بله با اون اکتشافات میشه موشک هوا کرد و ماهواره تو مدار قرار داد ولی گرفتن معنا از همین اکتشافاته که باعث میشه شما شیوه زندگیتون رو منطبق بر همین قوانین اکتشافیتون کنید.
در رابطه با استعداد هم اینطوری نیست که یه سریا نابغه و عقل کل باشن بقیه کودن.
این چند صد نفر چهره های شاخص علمی هر کدوم مثل مهره های یه تسبیح میممونن که نخ اون تسبیح ریشه شناسی در دیرین شناسی فهمه.
اگه ریاضی میخونن میدونن چیستی کمیت چیه.اگه شیمی میخونن میدونن این چیستی رو و اگه فیزیک میخونن میدونن بدنبال چی هستن.اگه مثلا 2600 سال پیش پرسش از ماده اولیه مطرح نمیشد ،نیوتن و انیشتن و ... اصلا ظهور نمیکرد.اینا هم تو همون دسته کودن ها قرار میگرفتن.یه سیستم فهم تشکیل شده و اینا تو اون فضا نفس کشیدن و مهم این که یه قطعه پازلی رو کنار پازل های دیگه قرار دادن.
تو فیزیک و شیمی و .. پیشرفت کردن چون دیرین شناسی فهمشون تو کمیت و عنصر خوب بوده ولی تو فلسفه و اقتصاد و ... به بن بست خوردن چون ریشه شناسی مفاهیمشون دچار مشکل شده.
پس هر دانشمند و متفکری رو جاده ای راه رفته و کاملش کرده که قبلیا بنا کردن.بله انیشتن تا مدتی کودن بوده اینم چیز عجیبی نیست.
مثلا اگه یه فیلسوفی مثل کانت نبود ،انیشتنی ظهور نمیکرد.اینا همشون به هم مرتبط هستن.اون نخ تسبیحه که اینارو به هم مرتبط میکنه.
حالا فضایی که من و شما توش نفس میکشیم:
فلسفه یه ور میره،فیزیک یه ور دیگه
اقتصاد یه طرف دیگه میره ،الهیات یه ور دیگه.معماری یه کار میکنه عمران یه کار دیگه و الی ماشاالله
خب تو این فضا از شما دانشمند در نمیاد کهلذا من و شما به انحطاط تفکر میرسیم.الان میگن انسان ایرانی امتناع تفکر داره که اینطور نیست.ما انحطاط تفکر داریم.غرب تازه به امتناع تفکر رسیده.یعنی فکرش به بن بست رسیده.
بعد مردم با علوم غیر از اون مواردی که شما میگید بیشتر درگیر هستن.حالا به جز فیزیک که حکم تنه درخت معرفت رو داره ،رشته هایی مثل اقتصاد و جامعه شناسی و روانشناسی و ... خیلی مهمتر از رشته های صنعتی هستن.پس یکی ممکنه تو جامعه شناسی پیشرفت کنه یکی تو روانشناسی.
شما راحت باشین یعنی چی؟! یعنی شما یه تلق خودتو بالاتر از ما گرفتی!شوخی کردم چقدر بد صحبت میکنید؟!!
بی ادبم خودتون هستید
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
شما چه فکر میکنید ؟ | گفتگوی آزاد | 0 | ||
فکر میکنید در ایران قدیم ما چند تا جشن داشتیم؟ | گفتگوی آزاد | 0 | ||
فکر میکنید قبلا که رادار نبود وجود هواپیما ها رو چه جوری تشخیص میدادن؟ | گفتگوی آزاد | 1 | ||
S | شما چه فکر میکنید | گفتگوی آزاد | 96 | |
فکر میکنید چه کسانی سخاوتمندترن!!!؟؟ | گفتگوی آزاد | 6 |