دنيا دريايي است عميق، که دانشمنداني بسيار در آن هلاک شدند، و چون چنين است تو کشتي خود را در اين دريا از ايمان بساز، و بادبان آن را از توکل قرار ده، و آذوقه اي از تقواي خدا در آن ذخيره کن، اگر نجات يافتي، به خاطر رحمت خدا نجات يافته اي و اگر هلاک شدي به گناهانت هلاک شده اي.
اگر با اين شمشيرم بر بينی مؤمن بزنم که مرا دشمن بدارد دشمن نخواهد داشت . و اگر تمام دنيا را در گلوی منافق بريزم که مرا دوست بدارد دوست نخواهد داشت و اين بخاطر آن است که بر زبان پيامبر امی گذشته که فرمود : ای علی هيچ مؤمنی ترا دشمن نمي دارد و هيچ منافقی تو را دوست نخواهد داشت
لو ضربت خيشوم المؤمن بسيفي هذا علي أن يبغضني ما أبغضني و لو صببت الدنيا بجماتها علي المنافق علي أن يحبني ما أحبني
آن که طالب آسايش جان و تن است بايد شکيبا و بردبار باشد ، در دوستي و داد و ستد با مردم کژي و کاستي و فريبکاري نکند . چون گناهي از کسي بيند و بر او دست يابد ببخشد ، و کينه خواه و تيز خشم و دشمن سوز و نا بردبار نباشد .
مردی برای مشاوره نزد دانشمندی رفت. به او گفت عاجزانه دنبال کار می گردم و پیدا نمی کنم یا اگر دست به کاری میزنم موفقیت آمیز نیست. دانشمند به او گفت: عاجزانه دنبال کار نگرد شادمانه جستجویش کن! انسان نباید استغاثه یا استدعا کند بلکه باید مدام سپاس بگزارد که خواسته خود را پیشاپیش ستانده است. مشکل تو کلماتی است که بکار می بری و بعد آنها تبدیل به افکار می شوند و بعد با آنها مواجه می شوی.
به دوست خود محبت کن تا او نیز به تو محبت کند. او را گرامی دار تا او هم تو را محترم بشمارد. همواره او را بر خود مقدم بدان تا او نیز تو را بر خودش و خانوادهاش مقدم بداند
بالا ترین افکار ، افکاری است که شامل نشاط و شادی باشد
شفاف ترین کلمات ، کلماتی هستند که حاوی حقیقت باشند
و بزرگترین احساسات ، احساساتی هستند که تو عشق می نامی.
افزايش ناگهاني مردم سبب کاهش ادب ،فرهنگ و فرهيختگي مي گردد آنهم از آن رو که نسل و تبار پيش از آن نمي تواند بايستگيها و وظايف خويش را همچون آموزگار بدرستي انجام دهد .
به شکوه و اعجاز هستي و جهان پيرامون خود نگاهي بياندازيد. همه جا را غرق در زيبايي خواهيد ديد. اين زيبايي ها عشق درون شما را صدا مي زنند و فرا مي خوانند . شکوه و جلال جهان هستي را نظاره کنيد و شکوه و جلال خود را به ياد آوريد . هرگاه به خود اجازه دهيد تا هستي و آفرينش را با تمامي شکوه و عظمت آن حقيقتا نظاره کنيد، آن گاه به قطعيت اقتدار ، زيبايي و عشق و شور زندگي در خودتان پي خواهيد برد زيرا شما نيز بخشي از همين شکوه و عظمت هستيد. گويي آفريدگار هستي به شما مي گويد : من تو را دوست دارم . من عاشق تو هستم . به همين دليل اين همه زيبايي ها را براي تو آفريده ام .
بسياري از ما (بد حال) بودن را طبيعي مي دانيم ، اما براي خوشحال بودن بايد دليلي داشته باشيم. اما شما براي احساس خوشحالي به هيچ بهانه اي نياز نداريد.مي توانيد هم اكنون تصميم بگيريد كه خوشحال باشيد ، به اين دليل ساده كه زنده ايد ، به اين دليل كه چنين مي خواهيد . لزومي ندارد كه منتظر چيزي يا كسي باشيد