ذهن زیبا

vahm

عضو جدید
کاربر ممتاز
در نهان به انانی دل می بندیم که دوستمان ندارند و
در اشکارا از انانی که دوستمان دارند غافلیم...
شاید این است دلیل تنهایی ها!!!
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیروز عزراییل را دیدم
با همان کیف پستچی مآبش
پر از قبض روح
که به سراغ مشترکین می رفت
مصرف عمر من بالا رفته است
خیلی زود نوبت من می شود.
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنيا را بد ساختند
کسي را که دوست داري، دوستت ندارد
کسي که تو را دوست دارد، تو دوستش نداري
اما کسي که تو دوستش داري، و اوهم دوستت دارد؛
به رسم و آئين زندگاني به هم نمي رسند.
و اين رنج است؛
زندگي يعني اين.
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای تنهایی من دسته گلی بفرست،میخواهم بوی اقاقی ها هوای ذهنم را پر کند.

برای ذهنم تصویری بساز از رویش دانه های احساس، شاید چشمهایم مجاب شوند برای دوباره دیدن.
به بهانه ی چشمانم یک سبد نور پُست کن،میخواهم بر تاریکی منظره ام غلبه کنم.
تا میتوانی به منظره ام رنگهای شاد بزن،شاید دستانم آرامشی نو بگیرند از نوازش بالهای پروانه.
دستانم را میان دستانت تقسیم کن،میخواهم جاری شوم در این ثانیه های دلکوک.
به خاطر ثانیه هایم اناری دانه کن،تا دوباره گل بیاندازد صورت احساسم.
صورتم را بگذار مقابل آیینه ی تمام نمای وجودت،میخواهم گونه های خجالت زده ام را سیر تماشا کنم.
از خوش آب و هوا ترین نقطه ی احساست بوسه ای بفرست بر چشمان کسالت زده ام،شاید قلبم مسیر تپش هایش را پیدا کند.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
پرسید: به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم باتمام وجود داد بزنم به خاطر تو ، بهش گفتم: به خاطرهیچکس ... پرسید پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم داد می کشید به خاطر تو ، با یه بغض غمگین بهش گفتم: به خاطرهیچکس ... ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالی که اشک تو چشماش جمع شده بود گفت: به خاطرکسی که به خاطرهیچ زندست
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
بروی آینه ایستادی و نظاره می کنی
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تصویر سرد و مبهم توی اون رو[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پلک می زنی و خیره می شی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چرا این چهره سرد و خاکستری برات آشنا نیست[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چشای بی رمق و لبای بی رنگ[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چهره ای شبیه درد[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]رنگباخته و زرد[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یادت میاد ؟[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آشنا بود؟[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]می خوای دست ببری و اشکشو پاک کنی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اما اون عقب میره[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دلش شکسته[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تنهای تنها از تو دور میشه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و لباس حریر سپیدش گیر می کنه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به گوشه آینه و پاره میشه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نگاه می کنی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]زیر لباس پر از خونه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]سینه اون شکافته شده[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و درد امونش رو بریده[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دستاشو بالا می بره و دعا می کنه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]طنین ملکوتی یاسین تو فضا می پیچه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]وعطر خوش قرآن تنها چیزیه که مرحم دردش میشه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]سر به سجده می ذاره و روی خاک و خون می نشینه [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ستاره ای از آسمون می افته[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اشک روی گونه تو هم جاریه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و دستت رو رو سینت می ذاری[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خون ، دست تو هم پر خونه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]باز هم به آینه نگاه می کنی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]غبار کنار رفته[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و دلت رو می بینی[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دلی که ................[/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آن زمان که سهراب میگفت:
تا شقایق هست زندگی باید کرد
خبر از دل پر درد گل یاس نداشت٬
باید اینطور نوشت:
هر گلی هم باشی
چه شقایق چه گل پیچک ویاس
زندگی اجباری ایست:gol:
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
خسته ام از این کویر

خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر
این هبوط بی دلیل این سقوط ناگذیر
آسمان بی هدف، بادهای بی طرف

ابرهای سربه راه، بیدهای سربه زیر
ای نظاره شگفت ای نگاه ناگهان

ای هماره در نظر ای هنوز بی نظیر
آیه آیه ات صریح سوره سوره ات فصیح

مثل خطی از هبوط مثل سطری از کویر
مثل شعر ناگهان مثل گریه بی امان

مثل لحظه های وحی، اجتناب ناپذیر
ای مسافر غریب، در دیار خویشتن

با تو آشنا شدم با تو در همین مسیر
از کویر سوت و کور تا مرا صدا زدی
دیدمت ولی چه دور دیدمت ولی چه دیر
این تویی در آن طرف پشت میله ها رها
این منم در این طرف پشت میله ها اسیر
دست خسته مرا مثل کودکی بگیر
با خودت مرا ببر، خسته ام از این کویر
خرداد 69- قیصر امین پور
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو پاره ابر
آرام و خوش آهنگ
به سراغ هم آمدند
ناگهان برقی زد و قهقهه ی دیداری
و دو نیمه سیب سقراطی یک سیب شد
و باریدن گرفت
و نخستین بهار آغاز شد
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنگاه که پرستو بی امان لب به نیایش برداشت

درخت کهنسال سفره ی دل خویش را باز نمود و آهسته اشک ریخت

و خاک تشنه تمام دردهایش را برای باران بازگو می کرد،

خفته بودم انگار،

که نیایش آمیخته در سکوت دشت را نشنیدم،

تا دمی جدا از این نقاب بزیم
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یک دم رها ز همهمه قیل و قال باش
غوغاست در قیامت عشاق ، لال باش !

چشمی ببار و چشمه آب حیات شو
دل را بشوی و آینه ذوالجلال باش

فردا که کوهها همه سیمرغ می شوند
پر می کشد زمین خدا ، فکر بال باش

حسرت نصیب ماضی و مستقبلی چرا؟
جز در خدا مقام مکن ، اهل حال باش

سی روز تو به جرعه آبی ، حرام شد
یک روز ، فکر روزه نان حلال باش​
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در گذر از جادهء زندگي آموختم :
ــ كه، ميتوان به رفتن ادامه داد خيلي بعد از آنكه تصور كني ديگر نميتواني
 

Anooshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر دروغ رنگ داشت
هر روز،شاید
ده ها رنگین کمان
در دهان ما نطفه میبست
و بیرنگی کمیاب ترین چیزها بود

[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت
عاشقان سکوت شب را ویران میکردند
اگر براستی خواستن توانستن بود
محال نبود،وصال
و عاشقان که همیشه خواهانند
همیشه میتوانستند تنها نباشند

[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر گناه وزن داشت
هیچ کس را توان آن نبود که گامی بردارد
تو از کوله بار سنگین خویش ناله میکردی
و شاید من، کمر شکسته ترین بودم

[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر غرور نبود
چشمهای مان به جای لبها سخن نمیگفتند
و ما کلام دوستت دارم را
در میان نگاه های گهگاه مان جستجو نمیکردیم

[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر همه ثروت داشتند
اگر مرگ نبود
همه کافر بودند
و زندگی بی ارزشترین کالا بود
ترس نبود،زیبایی نبود
و خوبی هم، شاید
اگر عشق نبود
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟
کدام لحظه نایاب را اندیشه میکردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری! بیگمان پیش از اینها مرده بودیم

[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر خداوند یک آرزوی انسان را برآورده میکرد
من بیگمان دوباره دیدن تو را آرزو میکردم
و تو نیزهرگز ندیدن من را...
آنگاه نمیدانم براستی خداوند کدامیک را میپذیرفت؟
[/FONT]​
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شايد زندگي آن جشني نباشد كه هميشه آرزويش را داشتي؛

اما حال كه به آن دعوت شده اي، تا مي تواني زيبا برقص.

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ساعاتی که در انتظار خوشبختی هستیم لذت بخش تر از دقایقی است که به لذت خوشبختی رسیده ایم .
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
پدر از راه آمد/دست هایش خالی
بچه ها چشم به دستان پدر
سفره ی خالی را پدر از پنجره بیرون انداخت
سفره ی قلبش را بار دیگر گسترد
بچه ها آن شب هم مثل دیگر شب ها
یک شکم سیر محبت خوردند
حسن حسینی
 

zahra aram

عضو جدید
من اگر بدی کنم تو را بندگان خوب بسیار است ولی اگر تو یاریم نکنی مرا خدایی دیگر کجاست؟
 

zahra aram

عضو جدید
برای اعتراف به کلیسا می روم!
رو در روی علف های روییده بر دیوارهای کهنه می ایستم
و همه ی گناهان خود را اعتراف می کنم!
بخشیده خواهم شد به یقین
زیرا علف ها بی واسطه با خدا حرف میزنند...
 

zahra aram

عضو جدید
بودن یا نبودن؟

بودن یا نبودن؟

بودن یا نبودن که مسئله ای نیست...
مسئله اینه که چطور باشم و چطور نباشم.مهم اینه که وقتی هستم دوستم داشته باشن و وقتی نیستم فراموشم نکنن.
مهم اینه که وقتی هستم بودنم و ثابت کنم و وقتی نیستم کسی نبودنم و احساس نکنه،
انگار که هستم.
مهم اینه که وقتی نیستم صدام باشه،خاطراتم باشه،تو دل دوستام.
مهم اینه که...
:gol::gol::gol:
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
خلوت من با سکوت
کاش میشد به درازا بکشد
و غم بی همنشینی در دل
سر به این آبی عزما بکشد
کاش میشد که رقیب
از میان چرخ تقدیر دمی پا بکشد.......
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند یلدا و عید و چهارشنبه سوری از گیر کردنه دلم در ساخه نگاهت میگذره؟؟؟
حسابش از دست ستارها ئی که همه میشمارند تا خوابشان ببرد در رفته است……
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
لبخند بهانه ايست براي زنده ماندن.......... لحظه هايت سرشار از اين بهانه

 

m_farasatpoor

عضو جدید
يک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهار بود ، حيف / باد پائيزي بهارم را گرفت
اعتباري داشتم در پيش عشق / با نگاهي ، اعتبارم را گرفت
عشق يا چيزي شبيه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت . . .
 

m_farasatpoor

عضو جدید
در بيكرانه هاي غزل گم شده ام. بيت خويش را مرور ميكنم، شايد در مصرع اول پنهان باشم، اما مي دانمم مصرع دوم مرا فاش خواهدكرد. آشكارا به ميان آمده ام، مرا بخوان و اگر خواستي مرا از بر كن.
 
Similar threads

Similar threads

بالا