ذهن زیبا

linux_0011

عضو جدید
پشت باغ کوچه باغی است
نزدیک باغ اشک ها جاری
چند قدمی آن گل های شب بو
بوی دیوارش عطر گل یاس
پرنده ها اواز مستی می خوانند
پیچکی پرواز کرده
صدایی اشنا مرا یاد کرده
خیلی از ندیدنی ها را شنیدم
غوطه ور خواهی ماند
در باغ عشاق جمع شدند
جدایی ها به عیادت وصال آمدند
گرداگرد عشق طواف میکردند
کسی در خنده گریه می کرد
همه زمزمه عشق را می کردند
پاکی بهار را زمستان نوید می داد
رنگ ها از مرگ تصوری نداشتند
چشمه صداقت جوشان
ارامش سکنا گزیده بود
درختان باغ بوی از عشق داشتند
خاطرات را گل های سرخ می نوشتند
تاریخ را پری ها قلم می زدند
شمع ادامه بی خاموشی داشت
پرنده نشان از آزادی
غصه جامه قصه پوشیده
افسانه خود را در آینه واقعیت نشان می داد
کوچه دست خط ها را می دانست
مهتاب شب را روشن نگه می داشت
در اخر باغ نوری بود
گویی خورشید خود را پنهان ساخته بود
پرده ای میان ما نبود
چشم چیزی حس می کردکه نمی دیدم
قلب بی تحمل می نواخت
این راهی رسیدن به خدا بود
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
قاصدکها وقتی عاشق می شوند...خود را به دست باد می سپارند

اما...!!! وای بر آن روزی که باد عاشق شود...
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلخوشيهاي كودكانه ي ما

از همان روز اول كه به دنيا مي آييم دلمان خوش است
دلمان خوش است كه مادري داريم كه شيرمان مي دهد
دلمان خوش است كه پدري داريم كه مي توانيم با موهاي صورتش بازي كنيم
دلمان خوش است كه همه گوسفند ها و گاو ها و مرغ ها براي شكم ما آفريده شده اند
دلمان به اين خوش مي شود كه زمين زير پاي ماست و آسمان هم ,
دلمان به قيافه خودمان توي آينه خوش مي شود
دلمان خوش مي شود به اينكه توي جيبمان يك دسته اسكناس داريم
دلمان به لباس نويي خوش مي شود و به اصلاح سر و صورتي ذوق مي كنيم
يا وقتي كه جشن تولدي برايمان مي گيرند
يا زماني كه شاگرد اول مي شويم
دلمان ساده خوش مي شود به يك شاخه گل يا هديه اي كه مي گيريم
يا به حرف هاي قشنگي كه مي شنويم
دلمان به تمام دروغ ها و راست ها خوش مي شود
به تماشاي تابلويي يا منظره اي يا غروبي يا فيلمي در سينما و شكستن تخمه اي
دلمان خوش مي شود به اينكه روز تعطيلي را برويم كنار دريا و خوش بگذرانيم مثلا با خنده هاي بي دليل ,
يا سرمان را تكان بدهيم كه حيف فلاني مرد يا گريه كنيم براي كسي
دلمان خوش مي شود به تعريفي از خودمان و تمسخري براي ديگران
يا به رفتني به مهماني و نگاه هاي معني دار و اينكه عاشق شده ايم مثلا
دلمان خوش مي شود به غرق شدن در روياهاي بي سرانجام
به خواندن شعر هاي عاشقانه و فرستادن نامه هاي فدايت شوم
دلمان ساده خوش مي شود با آغوشي گرم و حرف هايي داغ
دلمان خوش است كه همه چيز رو براه است
كه همه دوستمان دارند
كه ما خوبيم.
چقدر حقيريم ما....
چقدر ضعيفيم ما...


...
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلمان خوش است كه مي نويسيم و ديگران مي خوانند و عده اي مي گويند , آه چه زيبا
و بعضي اشك مي ريزند و بعضي مي خندند
دلمان خوش است به لذت هاي كوتاه
به دروغ هايي كه از راست بودن قشنگ ترند
به اينكه كسي برايمان دل بسوزاند يا كسي عاشقمان شود
با شاخه گلي دل مي بنديم و با جمله اي دل مي كنيم
دلمان خوش است به شب هاي دو نفري و نفس هاي نزديك
دلمان خوش مي شود به برآوردن خواهشي و چشيدن لذتي
و وقتي چيزي مطابق ميل ما نبود
چقدر راحت لگد مي زنيم و چه ساده مي شكنيم همه چيز را
.......
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
روز و شب ها تمام مي شود و زمان مي گذرد
دلمان خوش مي شود به اينكه دور و برمان پر مي شود از بچه ها
دلمان به تعريف خاطره ها خوش مي شود و دادن عيدي
دلمان به اينكه دكتر مي گويد قلبت مشكلي ندارد ذوق مي كند
و اينكه مي توانيم فوتبال تماشا كنيم و قرص نيتروگليسيرين بخوريم
دلمان به خواب هاي طولاني و بيداري هاي كوتاه خوش است
و زمان مي گذرد
...
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا دلمان خوش مي شود به گريه اي و فاتحه اي
به اينكه كسي برايمان خيرات بدهد و كسي و به يادمان اشك بريزد
ذوق مي كنيم كه كسي اسممان را بگويد
و يا رهگذري سنگ قبرمان را بخواند
و فصل ها مي گذرد
...
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلمان تنها به اين خوش مي شود كه موشي يا كرمي از گوشت تنمان تغذيه كند
يا ريشه گياهي ما را بمكد به ساقه گياهي
دلمان خوش است به صداي عبور آدم هايي كه آن بالا دلشان خوش است كه راه مي روند روي قبر ما
و دلمان مي شكند از لايه هاي خاكي كه سنگ قبرمان را در مرور زمان مي پوشاند
و اينكه اسممان از ياد بچه ها رفته است
و زمان باز مي گذرد
...
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلمان خوش است به استخوان بودن
به هيچ بودن
به خاك بودن دلمان خوش است
به مورچه ها و موش ها و مارها


ما آدم ها چه راحت دلمان خوش مي شود
مثل كودكاني كه هنوز نمي فهمند
ما اشرف مخلوقات عالم هستيم و چقدر خوش به حالمان مي شود
ما خيلي خوبيم!..
و من دلم خوش است به نوشتن همين چند جمله
...و اين است پايان سايه روشن


نمي دونم دل تو به چي خوشه

شايد به هيچي به هيچ جا

به هيچ كس.​
 

tools

عضو جدید
کاربر ممتاز
فواره‌های آبی خاموش‌اند
سرد و تاریک
آن‌قدر سرد که انگار هیچ گاه گرم نخواهند شد.
دریچه‌های درخشش نور گم شده‌اند
محو شده‌اند
و غباری که به سنگینی نامردی‌ست
پنجره‌ی خورشید را که به وسعت معرفت است
می‌کشد سخت در آغوشی
که به اندازه‌ی تاریکی‌ست.
تاریکی گفتارها
ظلمت اندیشه‌ها
در سکوتی سرشار از دروغ
در سینه‌هایی بی‌فروغ
همچو دزدی می‌برد نور ستاره
می‌کشد هر چه خوبی‌ست در بن چاه گناه
می‌زند سیلی خشم تعصب بر دهان
می‌نشاند دانه‌های باطل بر ایمان!

 

linux_0011

عضو جدید
هر از گاهی توقف در ایستگاه بین راه فرصت خوبی است ،
[FONT=times new roman, times, serif] برای دیدن مسیر طی شده و[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif] نگریستن به راهی که پیش روست.[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif] گاهی برای رسیدن باید نرفت......!!![/FONT]​
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
امشب ...


نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم ...
 

B@CHE +

عضو جدید
تو را نه عاشقانه و نه عاقلانه و نه حتی ، عاجزانه ...
که تو را عادلانه در آغوش می کشم ،

عدل مگر نه آنست که
هر چیزی در جای خویش قرار گیرد
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
درانتهای هر سفر
در ایینه
دارو ندار خویش را مرور میکنم
این خاک تیره - این زمین
پايوش پاي خسته ام
اين سقف كوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خداي دل
در آخرين سفر
در آيينه به حز دو بيكرانه كران
به جز زمين و آسمان
چيزي نمانده است
گم گشته ام
كجا
نديده اي مرا ؟
 

urmiaaa

عضو جدید
خاکم اگر زمینش تو باشی مونیترم اگه پس زمینش تو باشی
ازشوخی گذشته سخنی که مایکل جکسون گفته رو هرگز از یاد نمیبرم
:gol::gol:مهم نیست چند سال دارید،وقتی احساس می‌کنید حرفی برای گفتن دارید،مردم باید به شما گوش دهند:gol::gol:
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
كاجهاي كهن
پيامبراني-نه در اعصار قوم يهود
كه در صورت سيرت، از ما بزرگ ترند
از ما،
مايي كه عطر كارخانجات فرانسه
كفاف زدودن هفت روز تعفن تجريداتمان را نمي دهد
به تضادها چشم دوختن،جز سر درد عايدي نخواهد داشت
كودكيمان را باختيم،ر
كافي است
بو كنيدُ نترسيد از تعفن مردارهاي پوسيده
و نترسيد از كركس ها و كفتارها
آنها نانُ گل ِ سرخُ باران را درك مي كنند
و در خاطرشان حتما كبوتري پريده،يا نشسته است
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه ميدانی گم شدن چيست؟
سر در گمی يعنی چه؟
غرقه شدن در کوير سرد تحير و باز هم بر هم گذاشتن چشمها و محبوس کردن
نگاهها.
اين نگاه است که تو را گم کرده . کج راهی که آن را آذين کرده اند و به جای شاهراه
تحويل چشمهايت داده اندهمان راه بی راه و بی مقصد سر گردانی ست.
کاش ميشد که ذهنت را پرواز دهی و نگاهت را از غل و زنجير ديدن ديدنی ها رها
کنی و با نگاهت نه با چشمهايت ناديدنی را ببينی.
رمز گمشدنت اسارت اسارت نگاه است و نگاهت آنچنان تو را گم کرده است که فرياد
تنها نجوای دلت شده است.
ديگر صبوری صبر هم به پايان رسيده است.پس به آزادی نگاهت بينديش تا انگار پيدا
شدنت رنگ رويا به خود نگيرد...
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
من سعی میکنم
سعی میکنم با تمام وجودم
با همه حواسم
چیزی بگویم که به کسی بر نخورد
من میخواهم
من میخواهم اما نمیتوانم خوب بنویسم
تمام کلمات در ذهنم یخ زده است
تمام واژه ها را به یکباره گم کرده ام
اشکال کار کجاست نمیدانم
اصلا من هیچ چیز نمیدانم
حتی نمیدانم این همه نمیدانم را از کجا آورده ام
با گم کرده های درونم در ستیزم
باز هم نمیدانم چه باید شود
تا این ندانستن ها دست از سرم بردارند
خسته ام از این همه خواستن و نتوانستن
من سعی میکنم
من میخواهم
اما
نمیدانم چرا نمیشود
واژه های مرموز کجای این ذهن خسته بیتوته کرده اید
که نمیابمتان
مرا با کلنجار بی رحم ذهنم تنها نگذارید
به حضورتان نیازمندم
در این نا کجایی خواستن ها و نتوانستن ها
 

tools

عضو جدید
کاربر ممتاز
درختانی را از خواب بیرون می آورم
درختانی را در آگاهی کامل از روز
در چشمان تو گم می کنم
تو که
با همه ی فقر و سفره بی نان
در کنارم نشسته ای
لبخند برلب داری
در چهار جهت اصلی
چهار گل رازقی کاشته ای
عطر رازقی ما را درخشان
مملو از قضاوتی زودگذر به شب می سپارد
همه چیز را دیده ایم
تجربه های سنگین ما
ما را پاداش می دهد
که آرام گریه کنیم
مردم گریز
نشانی خانه خویش را گم کرده ایم
لطف بنفشه را می دانیم
اما دیگر بنفشه را هم نگاه نمی کنیم
ما نمی دانیم
شاید در کنار بنفشه
دشنه ای را به خاک سپرده باشند
باید گریست
باید خاموش و تار
به پایان هفته خیره شد
شاید باران
ما
من و تو
چتر را در یک روز بارانی
در یک مغازه که به تماشای
گلهای مصنوعی
رفته بودیم
گم کردیم
 

fff298mohsen

عضو جدید
دنيا چو حباب است ولكن
چه حباب نه بر سر آب
بلكه بر روي سراب
آنهم چه سرابي
كه بينند به خواب
آن خواب چه خوابي
خواب بد مست خراب
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم می خواست در عصر دیگری دوستت می داشتم

در عصری مهربان تر و شاعرانه تر

عصری که عطر کتاب

عطر یاس و عطر آزادی را بیشتر حس می کرد


دلم می خواست دلبرم بودی

در روزگار شارل آیزنهاور
ژولیت گریکو
پل الوار
پابلو نرودا
چاپلین


دلم می خواست شبی

با تو در فلورانس شام می خوردم

آن جا که تندیس های میکل انژ

هنوز هم نان و شراب را با جهان گردان قسمت می کنند


دلم می خواست تو را

در عصر شمع دوست می داشتم

در عصر هیزم و بادبزن های اسپانیایی

و نامه های نوشته شده با پر

و پیراهن های تافته ی رنگارنگ

نه در عصر دیسکو
ماشین
های فراری و
شلوارهای جین



دلم می خواست تو را در عصر دیگری می دیدم
عصری که در آن

گنجشکان ،
پلیکان ها
و پریان دریایی حاکم بودند
عصری که از آن نقاشان بود
از آن موسیقی دان ها
عاشقان
شاعران
کودکان
و دیوانگان !



دلم می خواست تو با من بودی

در عصری که بر گل و شعر و بوریا و زن ، ستم نبود !




ولی افسوس!

ما دیر رسیدیم !!

ما گل عشق را جستجو می کنیم

در عصری که با عشق ، بیگانه است ...!
 
  • Like
واکنش ها: 69.

mehravehoath

عضو جدید
هر کس بد ما به خلق گوید/ما چهره ز غم نمی خراشیم/ما خوبی او به خلق گوییم/تا هر دو دروغ گفته باشیم
 

mehravehoath

عضو جدید
دوست واقعی کسی است که دستان تو را بگیرد اما قلب تو را لمس کند...((گارسا مارکز))
 

mehravehoath

عضو جدید
همیشه اخر هر چیز خوب میشود اگر نشد بدان هنوز اخر ان نرسیده.....چارلی چاپلین
 

راضیه (ت)

عضو جدید
با آرزو دست دوستان خود را میگیریم , دعا میکنیم امید میبخشیم ولی غافل از اینکه همین دست هم گرفتن = خالی شدن آرزوهایمان شد. دوست رفت و من ماندم با کوله باری از غم او
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
مهربان باش، اما نه مظلوم که چنگالها تیـــز شوند،
برای خراشیدن روحت و دریدن وجودت!
باید آوای زوزه را یاد بگیـری وقتی،
سکوتت را به بره گی تعبیر میکنند...






 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
پست ترین آدما کسانی هستند که
به دست گذاشتن روی نقطه ضعف دیگران
بگن شوخی …







 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز




تــــــــــو بـرای رفـتـنـت بـهــــــــــانـه مـی خـواسـتـی
بـیــــــــــا ... ایـن بـهــــــــــانـه...
حــالا راحـت تــــــــــر بـروووو
دیـگــــــــــر دنـبــال دلـیـل و تـوضـیــح هــــــــــم بـرایــم نـبــــــــــاش ...
بـهـــــــــــانـه را مـن بـه دسـتـت دادم ...
حالا دیگـــــــــر همه چیز گـــــــــردن من است...
تــــــــــو مـقـصـر نـیـسـتـی...

رفـتـنـی رفـتـنـیـسـت...
 

Similar threads

بالا