دل نوشته‌هاي عرفاني

sutern

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا اگر امروز را به من ارزانی کردی ، روی آن را خوش بنگر برایم شاید فردا چشمانی برای دیدن نبود ...
اگر منت نمودی و از سفره کرامتت به من گوشه چشمی نظاره کردی ، بگذار قدر توانم از این سفره برچینم ...
اگربه مرحمتت ثانیه به ثانیه وقت برای نفس کشیدنم مهلتی گذاشتی ، بگذار نفس را پر کنم از بوی زندگی ات ....
خدای من ...
کوله بارم اگرچه از توشه ی راه تهی ست ، انباشته از توکل است ...
خدایا از آفتاب تو به سایه ی خودت پناه آورده ام .......

 

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من و تو همسايه خدا بوديم
ما به دنيا آمديم و همه چيز تمام شد
ما ديگر نه همسايه هم بوديم و نه همسايه خدا.
ما گم شديم و خدا را گم كرديم ...

يادت مياد جمله آخر خدا رو؟
از قلب كوچك تو تا من يك راه مستقيم است.
اگه گم شدي از اين راه بيا
بلند شو . از دلامون شروع كنیم...
تا خدا راه زیادی نیست...
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
پروردگارم :

تو را می خوانم آن زمان که دیگر پاسخی نمی شنوم ...و با تو می مانم آن زمان که دیگری نمانده. یاری ام کن تا آنزمان که پاسخ هم می شنوم باز تنها تو را بخوانم و در آن هنگام که دیگران با من می مانند من با تو بمانم ... زیرا تو مرا کفایت می کنی...
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
ای پروردگار من ...

من تو را به تو شناختم و تو مرا بر وجود خود دلالت فرمودی و به سوی خود خواندی . و اگر لطف تو نبود من نمی دانستم که تو چیستی . ستایش آن خدایی را که او را می خوانم و او مرا اجابت می کند ، هر چند وقتی او مرا می خواند کاهلی می کنم . ستایش آن خدایی را که چون از او چیزی می خواهم به من عطا می کند ، گرچه هنگامی که او از من قرض ( و صدقه بر بندگانش ) می خواهد من بخل می ورزم . ستایش آن خدایی را که برای هر حاجتی ،هر گاه او را ندا کردم و برای راز و نیاز با او خلوت نمودم ، بدون هیچ واسطه ای حاجتم را روا می سازد . سپاس آن خدایی را که تنها او را به دعا می خوانم نه غیر او را . و اگر از غیر او حاجت می خواستم ،مستجاب نمی کرد . سپاس آن خدایی را که به او چشم امید دارم نه به غیر او .
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
روردگارا :

زندگانی مرا در دنیا با بهترین نعمهایت آراسته کن و در آخرت در بهترین غرفه های بهشت مسکنم ده . مرا در دنیا با بهترین بندگانت همراه و همنشین ساز و در آخرت از یاران برگزیده ترین بندگانت قرار ده . مرا یاری کن تا به فرا گرفتن بهترین علمها مشغول گردم و آن را در بهترین طریقی که می پسندی به کار برم . توفیق انجام بهترین عباداتت را به من عطا کن و بهترین نامهایت را ذکر شب و روز من قرار بده . چشمانم را به دیدن بهترین مخلوقاتت در زمین و آسمان منور گردان و یاریم کن تا شکر گزاریم برای تو بهترین سپاسی باشد که شکرگزاران درگاهت انجام داده اند . ای بهترین پرورش دهندگان ...
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خدایا :

می خواهم با یاد تو به تو نزدیک شوم . و خودت را در پیشگاه خودت شفیع قرار می دهم ، و از تو می خواهم ، به لطف و محبت بی دریغت ، مرا به خود نزدیک سازی و شکر نعمتهایت را بر زبانم جاری نمایی و یاد پیوسته خود را بر من الهام کنی . تنها تویی همراه همیشگی من.
[/FONT]
 

hilari

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خداوندا، مرا جز تو خدایی نیست[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]و می دانم تو نومیدی ما امیدواران خودت را، بر نمی تابی[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر برگردم از تو با دستان خالی[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]منکرانت شاد می گردند[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خداوندا، شهادت می دهم، هستی[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شهادت می دهم، من مهربان پروردگار عادلی دارم[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شهادت می دهم، من مهربان قلبی زروح پاک او دارم[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شهادت می دهم، من قطره ای از روح اویم[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گر چه گاهی خود نمی دانم[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شهادت می دهم من قلب پاکی را برای مهرورزی دارم اما[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خوب چه باک از آنکه گاهی هم، بگیرد او[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گواهی می دهم من جلوه ای از ذات پاک کبریا هستم[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]و من هستم، که او می خواست من باشم[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]و می خواهم که من آن گونه ای باشم، که می خواهد[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
 

chem_s

عضو جدید
«ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم
وز هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر
ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم»
پروردگارا!
گرچه وصف و ستایش تو آنچنان که شایسته توست از عهده ما بیرون است ـ زیرا که نه در ادراک و فهم ما می گنجی و نه شبیه و نظیری داری ـ اما با این همه، باز هم ذکر تو را می گویم، تو را می ستایم و از توحید تو سخن خواهم گفت.
«ملکا ذکر تو گویم که تو پاک و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راه نمائی»
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
خدایا
آن زمان که همگان تنهایمان می گذارند
تنها حضور تو تنهایی را طراوت می بخشد.
تنهایمان مگذار

 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دنياي ِ بي عدالتي است : اگر قبولش كني شريك جرم مي‌شوي و اگر بخواهي عوضش كني جلاد مي‌شوي

ژان پل سارتر
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هر لحظه با هم بوديم‌ ، چشني بود‌ ، عيد تجلي و در جهان من و تو تنها.
همچون طوفاني سر مست فرود آمدي بي حساب پله ها و مرا ميان ياسهاي نم ناك به قلمرو خويش فرا خواندي‌ ، آن سو‌ ، آن سوي آينه...

تاركوفسكي

 

Reyhana.A

کاربر بیش فعال
نکته ای می گویمت بشنو زمن ای هوشیار تا بماند تا ابد در خاطرت گفتار من. راز دل گفتم
دل وقت سحر دل بود و من.صبحگاهان فاش در بازار شد اسرار من.
راز دل را با دل خود هم مگوی.
زانکه دل هم در جهان یکدم نشد غم خوار من

 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو متوقف شده ای در نقطه ی مکان!
و من خارج از هر نمودار زمانی و مکانی
تنها به نقطه ی ناممکن وصل می اندیشم...
دیگر مرا نمیبینی؟
مرا که، قلبم به خاطر تو شکسته...

 

sutern

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لبخند ميزنيم به آسمان
به هر جايي كه امكان دارد
به زمين
خداوند عاشق ماست
چه سعادتي از اين بالا تر ...

 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
موجیم و وصل ما، از خود بریدن است
ساحل بهانه‌ای است، رفتن رسیدن است
تا شعله در سریم، پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما، در خود چکیدن است
ما مرغ بی پریم، از فوج دیگریم
پرواز بال ما، در خون تپیدن است
پر می‌کشیم و بال، بر پرده‌ی خیال
اعجاز ذوق ما، در پر کشیدن است
ما هیچ نیستیم، جز سایه‌ای ز خویش
آیین آینه، خود را ندیدن است
گفتی مرا بخوان، خواندیم و خامشی
پاسخ همین تو را، تنها شنیدن است
بی درد و بی غم است، چیدن رسیده را
خامیم و درد ما، از کال چیدن است
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چگونه باز به ماتم نشست خانه ما
هزار نفرین باد
به دستهای پلیدی
که سنگ تفرقه افکند در میانه ما
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
الماس اگر چه ازهمه جوهرها شفاف تر است ، سخت تر نیز هست . ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق تنها با یقین مطلق ممكن است ... و ای دل! تو را نیز از این سنت لایتغیر خلقت گریزی نیست . نپندار كه تنها عاشوراییان را بدان بالا آزموده اند و لاغیر... صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است .
ای دل
چه میکنی؟ می مانی یا مـیروی؟
داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند


شهید آوینی
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
خدایا!
به رحمتت كه رهایم ساز از عذاب آتش و حرارت نار.
و نجاتم ده از رسوایی ننگ و فضیحت عار، در آن زمان كه ابرار را برتری می بخشی بر اشرار، در آن زمان كه درون به هم می ریزد و برون به هول می آمیزد.
اَذَاْ امتازَ الْاَخیارُ مِنَ الْاَشرارِ وَ حالَتِ الْاَحْوالَ وَهالَتِ الْاَهْوالُ وَ قَرُبَ الْمُحْسِنونَ وَ بَعُدَ الْمُسیؤنُ و وُفِیتْ كُلُّ نَفْسِ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا یظْلَمُون.
در آن زمان كه نیكوكاران و محسنین به بارگاه رحمتت قرب می یابند و بدكاران و ستمكاران به خویش، به دیار خشمت تبعید می شوند.
در آن زمان كه هر كس به دروی كاشته های خویش می نشیند و غبار ظلم بر چهره ی كسی نمی نشیند.
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
دست از طلب ندارم تا كام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید

"الهی لیس لی وسیلةٌ الیك الاّ عواطف رأفتك ولالی ذریعةٌ الیك الاّ عوارف رحمتك و شفاعة نبیك نبّی الرّحمة و منقذالامّة من الغمّه ..."
خدایا!
مرا به سوی تو وسیله ای جز رشته های رأفت تو نیست و سببی جز عرفان رحمت تو، نه.
خدایا!
مرا به سوی تو كدامین راه است جز كوچه باغ های مهر تو؟
مرا در گرداب سهمگین گناهانم كدامین ناجیست جز زورق شفاعت نبی تو؟ پیامبر مهرآجین لطافت گستر، كشتی نجات بخش امت، از ورطه هولناك غم های شكننده.
خدایا!
بی ماهتاب شفاعت رسول تو و جز در جاده پر و پیچ و تاب لطف تو چگونه گام به سوی تو می توان زد؟
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
الهی ...




الهى ! به كبریائیت ‏سوگند كه از ثیاب فقر فخر دارم و از فاخر شرم ، كه در آن همرنگ بینواى دل شكسته‏ام و در این ؛ بیم دل شكستن است چه كنم كه در این اوان بى اساس " لولا اللباس لا لتبس الامر على اكثر الناس " .
الهى ! لذت گرسنگى را در كامم بركت ده .
الهى ! حشر با عالم خیال كه اینقدر لذیذ است‏ حشر با عالم عقل چه خواهد بود .
الهى ! آمدم ردم مكن ، آتشینم كرده‏اى سردم مكن .
الهى ! اگر تا قیامت‏ براى یك صغیره استغفار كنم از شرمندگى تقصیر بندگى به در نخواهم شد.
الهى ! سخن در عفو و رحمتت نیست گیرم كه تو بخشیم من از شرمندگى چه كنم تو خود گواهى كه از استغفار شرم دارم.
الهى ! استغفار ، خواستن غفران تست‏ ، با خاطره گناه چه كنیم.
الهى ! چه باید كرد كه گناه فراموش شود ، و گرنه با یاد گناه اگر برانى ، شرمنده ، و اگر نوازى شرمنده ‏ترم.
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
خـــدایا :
تو را می ستایم که مهربانی ، بخشنده ای ،بزرگواری ، بر آخرین فرستاده ات محمد و خانواده پاکیزه اش بهترین سلام و درو خود را بفرست . پروردگارا ، مرا در پیشگاه خودت خوار کن و پیش آفریدگانت بزرگوار . چون با تو خلوت کتم ، مرا سر افکنده ساز و در بین بندگانت سرافراز . از کسی که به من نیاز ندارد بی نیازم کن ، و نیاز مرا به خودت فزونی بخش . و چنان کن که باقی عمرم ، در راه خشنودی تو و برای تو سپری شود . که تو بهترین شنوا و دانایی .
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
الهی ...


الهى ! اسمى جز بى اسمى برایم مباد.
الهى ! چرا بگریم كه تو را دارم و چرا نگریم كه منم.
الهى ! در این جهان پر هیاهو ، چرا من هو هو نكنم.
الهى ! خوشا به حال عالین كه جز تو ندیدند و ندانند.
الهى ! حرم بر نامحرم حرام است ، محرم چرا محروم باشد.
الهى ! به امروز و فردا نه كار امروز رسیده شد نه فردا ، چه كنیم با " كل یاتیه یوم القیامة فردا ".
الهى ! بـَدان بر ما حق بسیار دارند تا چه رسد بخوبان.
الهى ! جهان ، زندان رندان است .
الهى ! قاسم كه تویى ، كسى محروم و مغبون نیست.
الهى ! چه عذابى از حجاب سخت‏تر است‏ به حق خودت از جهنم حجابم وارهان.
الهى ! توبه از گناه آسان است ، توفیق ده كه از عبادتمان توبه كنیم.
الهى ! حسن آملى مالامال آمال بود ؛ در راه یك امل ، همه را پایمال كرد یا " منتهى امل الآملین ".
الهى ! شكرت كه مى‏گویم شكرت.
الهى ! اگر آخرم مثل اولم باشد بدا به اول و آخرم.
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
خدایـــا

بر محمد وخاندان پاکش درود فرست و مرا یاری کن تا در طلب خواسته هایم از تو کوتاهی نکنم . یاریم کن تا در شکر نعمتهایت کوتاهی نکنم . یاریم کن تا در یادآوری الطافت کوتاهی نکنم . یاریم کن تا در بندگیت کوتاهی نکنم . یاریم کن تا در شناخت نشانه هایت کوتاهی نکنم . یاریم کن تا در نیکی کردن به بندگانت کوتاهی نکنم . یاریم کن تا در کمک و یاری نیازمندان کوتاهی نکنم. و یاریم کن تا در بازگشت به درگاهت کوتاهی نکنم .
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
خـــدایا!
بر پرستندگانت درهای رحمتت را مبند و حجاب رخسار زیبایت را بر مشتاقانت مپسند!
اِلهی نَفْسٌ اَعْزَزْتَها بِتَوْحیدِكَ كَیفَ تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِكَ...
خدایا!
جانی كه به توحید تو عزت یافته است چگونه خواریش را در هجرانت تحمل می كنی؟
دلی را كه در آتش عشقت سوخته است چگونه در آتش عذابت می سوزانی؟
خدای من!
تو پناهم ده! تو دریابم! تو در كنارم گیر!
از گرداب دهشتناك غضبت و سیل توفنده ی خشمت تو رهائیم بخش!
یا حَنّانُ یا مَنّانُ! یا رَحْمنُ! یا جَبّارُ یا قَهّارُ! یا غَفّارُ! یا سَتّارُ! نَجِّنی بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذابِ النّار.
ای منّت نعمت های عظیم تو بر ما و تو بندگان را دلسوزنده!
ای خیل عام را بخشنده! و خواص را در كنار گیرنده!
ای از خطایا در گذرنده! ای قهار مهر آكنده! ملجأ هر پناهنده! مأمن هر گریزنده! مشتاق هر شتابنده!
ای گناهان را بخشنده و عیوب را پوشنده !
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هر دارو که علاج بود
در خانه داشتم
اما تنم در باد
به تماشای غزلهای آخر می رفت
امروز را بی تو خفتم
فردا که خاک را به باد بسپارند
تو را یافته ام
مگر تو نسیم ابر بودی
که تو را در باران گم کردم ؟
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چه سرگردان است این عشق
که باید نشانی اش را
از کوچه های بن بست گرفت
چه حدیثی است عشق
که نمی پوسد و افسرده نیست
حتی آن هنگام
که از آسمان به خانه آوار
شود
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فرصتی بخواهید
تا گیسوان خود را در آفتاب کنار رودخانه
شانه بزنید
فرصتی بخواهید
که مخفی ترین نام خود را
که خون شما را صورتی می کند
از رود بزرگ بپرسید
به نام آن اسب
به نام آن بیابان
شما فرصت دارید
تا چیدن گندم ها
تا زرد شدن کامل گندم ها
عاشق شوید
فقط روزهای کودکی رابرای یکدیگر
نگویید
گندم ها زرد شدند
گندم ها چیده شدند
نان گرم آماده است
ولی
شما کنار بوته های زرد ذرت باشید
آب را در کوزه بریزید
کوزه را کنار تنها بوته ی گل سرخ
بگذارید
ما
شما را هنوز به خاطر آن گل سرخ
دوست داریم

 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هنگام روز
کجا می روی
در خانه بمان
غمگینم
گیلاس ها بر درختان نشسته اند
پرنده از تنهایی
پر نمی زند
هراس دارد
من
همواره در روز
زخم قلبم را به تو
نشان می دهم
در خانه بمان
آوازها
از خانه دور است
یک ستاره
هنوز در آسمان
مانده است
شب می شود
گلهای سرخ
در شب
در باغچه دیده نمی شوند
در باغچه یادبود تو است
کنار این بوته های گل سرخ
می خواستی بمیری
مردی
به تو بانگ زدیم
تو را صدا کردیم
تو مرده بودی
یار من
لحظه ای در بهشت
دوام آور
شب تمام می شود
کلید خانه را
گم کرده بودیم
در کوچه ماندیم
در کنار خانه
علف ها روییده بود
اما چه سود
سایه نداشتند
زاده شدم
که لباس نو بپوشم
جمعه ها تعطیل باشد
در تابستان
آب سرد بنوشم
عشق را باور کنم
کلمات مرا به ستوه نمی آورد
انگشتانم
در میان برگهای درختان
تسلیم روز می شوم
لباسها بر تنم
کهنه است
من
در تابستان آب گرم
می نوشم
هنوز تشنه ام
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
درختانی را از خواب بیرون می آورم
درختانی را در آگاهی کامل از روز
در چشمان تو گم می کنم
تو که
با همه ی فقر و سفره بی نان
در کنارم نشسته ای
لبخند برلب داری
در چهار جهت اصلی
چهار گل رازقی کاشته ای
عطر رازقی ما را درخشان
مملو از قضاوتی زودگذر به شب می سپارد
همه چیز را دیده ایم
تجربه های سنگین ما
ما را پاداش می دهد
که آرام گریه کنیم
مردم گریز
نشانی خانه خویش را گم کرده ایم
لطف بنفشه را می دانیم
اما دیگر بنفشه را هم نگاه نمی کنیم
ما نمی دانیم
شاید در کنار بنفشه
دشنه ای را به خاک سپرده باشند
باید گریست
باید خاموش و تار
به پایان هفته خیره شد
شاید باران
ما
من و تو
چتر را در یک روز بارانی
در یک مغازه که به تماشای
گلهای مصنوعی
رفته بودیم
گم کردیم
 

Reyhana.A

کاربر بیش فعال
رو به قبله مینشینم خسته با حال عجیبی
از ته دل مینویسم ، یاری ام کن ای خدای مهربان ، بی تو من تنها ترینم . . .
 

Similar threads

بالا