دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

ثمینی

عضو جدید
افسوس !
آيا هنوز هم
گلهاي كاكتوس
پشت دريچه هاي اتاق تست ؟
[ آه،
[اي روزهاي خاطره،
اي كاكتوسها !

آيا هنوز هم،
ديوار كوچه آن خانه
از اشك هاي هر شبه من،
نمناك مانده است ؟

آيا هنوز هم،
اميد من به معجزه خاك مانده است ؟
افسوس !
گلهاي كاكتوس
*****
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
افسوس !
آيا هنوز هم
گلهاي كاكتوس
پشت دريچه هاي اتاق تست ؟
[ آه،
[اي روزهاي خاطره،
اي كاكتوسها !

آيا هنوز هم،
ديوار كوچه آن خانه
از اشك هاي هر شبه من،
نمناك مانده است ؟

آيا هنوز هم،
اميد من به معجزه خاك مانده است ؟
افسوس !
گلهاي كاكتوس
*****


به به
به تمام هنرهای داشته و نداشته ات شاعری هم اضافه شد
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هنوزم در پي اونم که مي شه عاشقش باشم مثل درياي من باشه منم چون قايقش
باشم.
هنوزم در پي اونم که عمري مرحمم باشه.شريک خنده و شادي رفيق ماتمم باشه
هنوزم در پي اونم که عشقش سادگي باشه.نگاه هاي پراز مهرش پناه خستگيم
باشه ميگن جوينده يابنده است ولي پاهاي من خسته است من حتي با همين
پاها ميرم تا حدي که جان است.
هنوزم در پي اونم که اشکامو روي گونم با اون دستاي پر مهرش کنه
پاکو بگه جونم نکن گريه منم اينجام بزار دستاتو تو دستام تو احساس
منو مي خواي منم اي واي تورو مي خوام.
خدايا عشق من پاکه درسته عشقي از خاکه منم اون عاشق خاکي که از
عشق تو دل چاکه.
هنوزم در پي اونم که اشکامو روي گونم با اون دستاي پر مهرش کنه
پاکو بگه جونم نکن گريه منم اينجام بزار دستاتو تو دستام تو احساس
منو مي خواي منم اي واي تورو مي خوام.
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می شه از عشق تو گفت...
[FONT=times new roman,times]می شه با ستاره های چشم تو...،[/FONT]

[FONT=times new roman,times]مشرق نو،مغرب نو بر پا کرد...[/FONT]

[FONT=times new roman,times]می شه از برق نگات خورشید و خاکستر کرد.[/FONT]

[FONT=times new roman,times]می شه از گندمیای سر ذلفت یه عالم شعر نوشت.[/FONT]

[FONT=times new roman,times]آره از عشق تو دیوونگی هم عالمیه...[/FONT]

[FONT=times new roman,times]آره از عشق تو مردن داره...[/FONT]

[FONT=times new roman,times]می شه از دست تو مرد و دیگه از دست همه راحت شد...[/FONT]

[FONT=times new roman,times]می شه از عشق تو مرد و دیگه از دست تو هم راحت شد....[/FONT]

[FONT=times new roman,times]آره از عشق تو دیوونگی هم عالمیه.[/FONT]

[FONT=times new roman,times]اگر از عشق می شه قصه نوشت...[/FONT]

[FONT=times new roman,times]می شه از عشق تو گفت...[/FONT]

[FONT=times new roman,times]می شه از دست تو مرد و دیگه از دست همه راحت شد...[/FONT]

[FONT=times new roman,times] [/FONT]
[FONT=times new roman,times]می شه از عشق تو مرد و دیگه از دست تو هم راحت شد....![/FONT]

 

ثمینی

عضو جدید
اي مهربانتر از من،
- با من .
در دستهاي تو،
آيا كدام رمز بشارت نهفته بود ؟
كز من دريغ كردي .

تنها تويي،
مثل پرنده هاي بهاري در آفتاب
مثل زلال قطره باران صبحدم
مثل نسيم سرد سحر،
- مثل سحر آب
آواز مهرباني تو با من،
در كوچه باغهاي محبت،
مثل شكوفه هاي سپيد سيب،
ايثار سادگي ست .

افسوس !
آيا چه كس تو را،
از مهربان شدن با من،

مايوس مي كند ؟
*****
 

ثمینی

عضو جدید
هنوزم در پي اونم که مي شه عاشقش باشم مثل درياي من باشه منم چون قايقش
باشم.
هنوزم در پي اونم که عمري مرحمم باشه.شريک خنده و شادي رفيق ماتمم باشه
هنوزم در پي اونم که عشقش سادگي باشه.نگاه هاي پراز مهرش پناه خستگيم
باشه ميگن جوينده يابنده است ولي پاهاي من خسته است من حتي با همين
پاها ميرم تا حدي که جان است.
هنوزم در پي اونم که اشکامو روي گونم با اون دستاي پر مهرش کنه
پاکو بگه جونم نکن گريه منم اينجام بزار دستاتو تو دستام تو احساس
منو مي خواي منم اي واي تورو مي خوام.
خدايا عشق من پاکه درسته عشقي از خاکه منم اون عاشق خاکي که از
عشق تو دل چاکه.
هنوزم در پي اونم که اشکامو روي گونم با اون دستاي پر مهرش کنه
پاکو بگه جونم نکن گريه منم اينجام بزار دستاتو تو دستام تو احساس
منو مي خواي منم اي واي تورو مي خوام.


در پی کی هستی؟
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جز تو

جز تو کی می تونه عزیز من باشه ، کی می تونه تو قلب من جا شه
مگه می شه مثل تو پیدا شه ، همه چیزم وای عزیزم
جز من کی واسه دیدن تو حریصه ، اسم تو رو قلبش می نویسه
گونه هاش از ندیدنت خیسه ، همه چیزم ، وای عزیزم …
تو نباشی بی قرارم ، بد می بینم ، بد می آرم
بی تو من … حس ندارم ، سر به زیرم ، گوشه گیرم ، کاش بمیرم …
بی تو من … همه چیزم ، آی عزیزم … همه چیزم
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی
که بلغزد بر من ،من خودم هستم و یک حس
غریب که به صد عشق و هوس می ارزد
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times]وقتی خاطره های آدم زیاد بشه ، دیوار پر از عکس میشه...اما همیشه...،[/FONT]
[FONT=times new roman,times] [/FONT]
[FONT=times new roman,times]دلت واسه کسی تنگ میشه که...،[/FONT]

[FONT=times new roman,times]که نمی تونی عکسش رو ، روی دیوار بزنی.....![/FONT]
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شبی از شبهای زمستانی،مسافری به امید گرمای نگاهت به تو پناه می آورد،تنهایش نگذار... شاید در روزهای گرم تابستانی،به خنکی لبخندش محتاج شوی.....!
 

ثمینی

عضو جدید
جز تو

جز تو کی می تونه عزیز من باشه ، کی می تونه تو قلب من جا شه
مگه می شه مثل تو پیدا شه ، همه چیزم وای عزیزم
جز من کی واسه دیدن تو حریصه ، اسم تو رو قلبش می نویسه
گونه هاش از ندیدنت خیسه ، همه چیزم ، وای عزیزم …
تو نباشی بی قرارم ، بد می بینم ، بد می آرم
بی تو من … حس ندارم ، سر به زیرم ، گوشه گیرم ، کاش بمیرم …
بی تو من … همه چیزم ، آی عزیزم … همه چیزم

تو چرا آهنگ محمد علیزاده رو نوشتی؟
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را شناخته ام بی شناسنامه و نام
چگونه ؟با هيجان همين يکی دو کلام

همين يکی دو کلامی که می وزی بر من
به انضمام کمی لکنت و کمی ابهامچقدر ساده سرک میکشی به خلوت من و نرم مثل فرود کبوتری بر بامچه نعمتی است که لب باز می کنی . همه صبحسلام ... ای گل زيبای نو شکفته ... سلامدر اين جهان بر آشفته اين جهان عبوس
فقط نگاه تو از عشق میدهد پيغام

دوباره همسفرم باش . پس چه آسان است

عبور از اقيانوسهای نا آرام
.....
نه دلخوشم به خيابان مه گرفته شهر

نه اين اتاقک سرد خزيده در اوهام

فقط به اينکه سلامی کنی و باز شود
زبان بسته اين شعرهای نيمه تمام ..................
 

Elham 6661

عضو جدید
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می تابانی
بال مزگان بلندت را
می خوابانی
آه وقتی که تو چشمانت

آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه جان سوخته می گردانی
موج موسیقی عشق
ازدلم می گذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم می گردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم میکند ای غنچه رنگین! پرپر!
 

nymphet

عضو جدید
حمید مصدق خرداد 1343"




*تو به من خندیدی و نمی دانستی


من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم


باغبان از پی من تند دوید


سیب را دست تو دید


غضب آلود به من كرد نگاه


سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاك


و تو رفتی و هنوز،


سالهاست كه در گوش من آرام آرام


خش خش گام تو تكرار كنان می دهد آزارم

و من اندیشه كنان غرق در این پندارم


كه چرا باغچه كوچك ما سیب نداشت


" جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق"



من به تو خندیدم


چون كه می دانستم


تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی


پدرم از پی تو تند دوید


و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه


پدر پیر من است


من به تو خندیدم


تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم


بغض چشمان تو لیك لرزه انداخت به دستان من و


سیب دندان زده از دست من افتاد به خاك


دل من گفت: برو


چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را


و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام


حیرت و بغض تو تكرار كنان


می دهد آزارم


و من اندیشه كنان غرق در این پندارم


كه چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت


مجموعه اشعار فروغ فرخ زاد
:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تمام زندگيم را دلتنگي پر کرده است...
دلتنگي از کسي که دوستش داشتم و عميق ترين درد ها و رنجهاي عالم را در رگهايم جاري کرد !
درد هايي که کابوس شبها و حقيقت روزهايم شد٬ دوری از تو حسرتي عميق به قلبم آويخت و پوست تن کودک عشقم را با تاولهاي دردناک داغ ستم پوشاند .
دلتنگی براي کسي که فرصت اندکي براي خواستنش ٬ براي داشتنش داشتم.
دلتنگي از مرزهايي که دورم کشيدند و مرا وادار کردند به دست خويش از کساني که دوستشان دارم کنده شوم .
در انسوي مرزها دوست داشتن گناه است ٬ حق من نيست ٬ به اتش گناهي که عشق در آن سهمی داشت مرا بسوزانند .
رنجي انچنان زندگي مرا پر کرده است٬ آنچنان دستهاي مرا از پشت بسته است٬ آنچنان قدمهاي مرا زنجير کرده است که نفسهايم نيز از ميان زنجير ها به درد عبور مي کنند . . .
دوست داشتن تو چنان تاوان سنگيني داشت که براي همه عمر بايد آنرا بپردازم ... و من این تاوان سنگین را با جان و دل پذیرا شدم .
همه عمر ٬ داغ تو بر پيشاني و دلم نشسته است و مرا می سوزاند .
تو نمايش زندگي مرا چنان در هم پيچيدي که هرگز از آن بيرون نيايم. . . آنقدر دلتنگ دوريش هستم .. آنقدر دلتنگ سرنوشت خويشم .. آنقدر دل آزرده عشق تو هستم که همه هستيم را خوره بي کسي و تنهايي مي جود . . .
به او نگاه مي کنم ٬ به او که چون بهشت بر من مي پيچد و پروازم مي دهد .
به او که لبهايش از اندوه من مي لرزند .
به او که دستهاي نيرومندش ٬عشقي که سالها پيش اجازه اش را از من گرفتند جرعه جرعه به من مي نوشاند . . . . .
به او که چشمهايش در عمق سياهي مي خندید و دنيايم را ستاره باران مي کرد.
به او که باورش کردم و دل به او باختم
به او که دلم مي خواهد در آغوشش چشمهايم را بر هم بگذارم و هرگز ٬ هرگز ٬هرگز به روي دنيا بازشان نکنم .
به او که تکه اي از قلب مرا با خود خواهد برد
به او که مرزهاي سرنوشت ٬ سالها پيش دوريش را از من رقم زده است. سراسر زندگيم را اندوهي پر کرده است که روزها و ماهها از اين سال به سال ديگر آنها را با خود مي کشم و ميدانم که زمان ٬ شايد زمان ٬ داغ مرا بهبود بخشد ولي هرگز فراموش نخواهم کرد که از پشت اين ديوار شيشه اي نگاهش چگونه عمق وجودم را لرزاند .
لبهايش لرزش لبهايم را نوشيد و دستانش ترس تنم را چيد و نفسهايش برگهاي رنگين خزان را به باران عاشقانه بهار سپرد .:gol:
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ...
ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...
کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...
کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم
و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است
میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...
کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...
میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود
میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ...
انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ...
شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهيه . اما معنيش رو شايد سالها طول بکشه تا بفهمي !
تو اين کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شير مي خواد!
تنهايي ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا اميدي ، شکنجه رو حي ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛
هق هق شبونه ؛ افسردگي ، پشيموني، بي خبري و دلواپسي و .... !
براي هر کدوم از اين کلمات چند حرفي که خيلي راحت به زبون مياد
و خيلي راحت روي کاغذ نوشته ميشه بايد زجر و سختي هايي رو تحمل کرد
تا معاني شون رو فهميد و درست درک شون کرد !!!

متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد... و قبل از همه ی اینها متنفرم

از انتظار ... از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چشمای من میل به گریه داره میخواد بباره دل نمیدونی که چه حالی داره چه حالی داره غصه بجر گریه دوا نداره خدا نداره
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بوم خالی و سفید
تو یه اتاق یخ زده
جلوش پر از رنگ سیاه با یکی که حالش بده
دراز شدم کف اتاق
پنجره ها تا ته بازن
تو دنیایی که من توشم خرسا به موشا میبازن


میرم سراغ بوم و رنگ
شروع میشه دوباره جنگ
منو قلموم با همیم
میون این اتاق تنگ


اول صداتو میکشم
بعد میرسم به خنده هات
حقه هاتم رو میکنم
بعد وا میمونم تو نگات

دو تا نگاه خمار و خواب
یه کم غرور یه ذره مرگ
نه نمیشه در نمیاد
یه جاش بدجور میزنه لنگ


 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفتی اما نه چنان سهل که من بنشانم
ز دلم شوکت آن حس غریبی که تو را ست

رفتی اما نه چنان سهل که من بنشینم
در میان غم چشمان نجیبت در عکس
در میان رگبار
در نگاهی که مرا بی دریغت میخواند
و دگر از نفسش هیچ خبر نیست که نیست...



بچه ها این شعر مال خودمه:love:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا