دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هنوز گردش چشمی نبرده از هوشت
که یاد خویش هم از دل شود فراموشت
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اجازه ...!!!!؟؟؟
اشك3حرف ندارد...!!!؟؟؟
اشك خیلی حرف دارد...
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]


مـژده‌ی آمـدنت قیمـت
جـان می‌ارزد

تاری از موی تو آقـا به
جهـان می‌ارزد

السلام علیک
یا
صاحب الزمان

بهترین هدیه به امام
زمان عج ترک یک گناه است
 

Life13

عضو جدید
کفش دوز

چه زیباست هوای بهاری
بلبل و چمن ,گل وقناری

شاد خرم هر جنبنده ای

مست خرامان و شاد هر جنبنده ای

مردمان سخت در تلاش بهاری

کودکان شاد در هوای بهاری

کودکان ندارند غم جز شادی

به بند می کشند غم را با شادی

کودکی را باید گذراند به شادی

لیکن کس نداند که شادی !

کودکی هست که ندارد شادی

اومی خواهد و دارد آرزوی شادی

دیده به کفش است هر روز او

کفش کهنه و کثیف همه آرزوی او

همه آرزوی اوست این کفش

ره آرزوی شادیست این کفش

خوشحال و خرامان است همچو بلبل

آنگه که دارد امر و کفش این بلبل

او می ماند در حسرت شادی کودکی

با کفش می رود از یاد شادی کودکی

تا باشد کفش و امر کودکی را

کودکی کی خواهد شادی کودکی را؟

او شاد است و خرامان با کفش

بی خیال آن همه آرزوست با کفش

افسوس می نهند کفش بر سر او

تا نباشد کفش ره شادی او

این نیک مردان ایرانی

که آباد می سازند هر ویرانی

می نهند کفش بر سر او

تا نباشد کفش ره شادی او

می کوبد و می گوید زور این خوب مرد

که کفش و آرزو و شادی نیست خوب, مرد

این ره شادی نیز گشت دشوار

نماند هیچ رهی برای شادی این رهوار

کودک گریست و برد پناه به غم

غم به او می گوید ره این غم

غم مخور ای کودک کفش دوز

غم بهتر از شادیست امروز

نباش در آرزوی شادی

در دستان توست این شادی

گریه است شادی و شادیست گریه

مخور غم بیهوده , گریه گریه

کودک خرامان و دوان دوان

با دلی شاد و اشکهای روان

در می رود از دست این خوب مرد

می رود به سوی شادی دور از خوب مرد

life13
 
آخرین ویرایش:

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا این گونه باور کن...

کمی تنها...

کمی بی کس...

کمی از یادها رفته ...

خدا هم ترک ما کرده...

خدا دیگر کجا رفته؟؟

نمی دانم...

نمی دانم ...

مرا آیا گناهی هست؟

که شاید به جرم آن ، غریبی و جدایی هست؟

مرا این گونه باور کن...

که من تنهای تنهایم...
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نگران نباش.....
حال من خوب است.......
بزرگ شده ام........
دیگر
انقدر کوچک نیستم......
که در دلتنگی هایم گم شوم !
آموخته ام........
که
این فاصله ی کوتاه
بین لبخند و اشک.....
نامش زندگیست !
آموخته
ام.......
که دیگر دلم برای نبودنت تنگ نشود.
راستی.......
دروغ گفتن را
هم خوب یاد گرفته ام.......
حال من خوب است.......
"خوب خوب"
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزی اگر نبودم یک آرزویم را بر آورده
کن و زیر لب بگو:
یادش بخیر...!
 

n.sara

عضو جدید
سیر شده ام از بس از ادمها زخم خوردم

خدا خیرتان دهد

به من محبت دروغین تعارف نکنید

من ​سیرم!
 

n.sara

عضو جدید
چه قدر کم توقع شده ام!!

نه اغوشت را میخواهم

نه یک بوسه!

نه حتی دیگر بودنت را!

همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست...!

مرا به ارامش میرساند حتی...

اصطکاک سایه هایمان!
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
هر بار كه می خواهم به سمتت بیایم، یادم می افتد كه دلتنگی بهانه

خوبی برای تكرار یک اشتباه نیست ...!
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آرزوی دیدار

من در آستان چشمان تو

دلم را و تمام دلم را
باختم

بی آنکه تو بدانی وچه حقیرانه و مبهوت

به چشمانت خیره شدم
شاید راز نگاه گنگم

را بفهمی اما افسوس...

حالا که گاه گاهی فرسنگ
ها از من دور می شوی

چه ملتمسانه

دیدارت را آرزو می کنم
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از تو دلگیر نیستم!!!

از دلم دلگیرم

که
نبودنت
را صبورانه تحمل میکند...........
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر دورتر از احساسم ایستاده ای

آنجا که
تو ایستاده ای

صدای مرا هم نمی شنوی

.

.

چه برسد
به دلتنگی..
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر روز تكراریست

صبح هم ماجرای ساده ایست

گنجشکها بی خودی شلوغش می
کنند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یادم باشد وقتی آمدی
راز بزرگی را به تو بگویم
اینکه در نبودنت، آسمان آبی نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قصه ي عشق من وتو :?: قصه این دلو راهه
دنبال طلوع چشمات :?: اين شب تلخ و سياهه
تو همون آب حياتي :?: عطشي تا بي نهايت
تکيه گاه خستگي هام :?: واسه اين شکسته قامت
قصه ي عشق من و تو :?: قصه ي ياس واميده
منهمون شب سياهم :?: تو شکوفه ي سپيده
قصه ي عشق من و تو :?: قصه ي باد وبهاره
گذر از جنگل يادت :?: گل عشق تو دل مي کاره
تو برام صداي عشقي :?: عطر پر شورطراوت
توي چشمات جون مي گيره :?: واژه ي سبز سعادت
نمي تونه اين دل من :?: از تو يک لحظه جداشه
تو بذار تو دشت عشقت :?: آهوي دلم رها شه
قصه ي عشق من و تو :?: قصه ي مرحم و زخمه
دل صدپاره ي تنها :?: تشنه ي گذشت و رحمه
قصه ي عشق من و تو :?: قصه ي اين دل سازه
توي نغمه هاي عشقت :?: دلکم جونم مي بازه
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]حرمت نگه
دار دلم... گلم... کین اشکها خونبهای عمر رفته من
است
[/FONT]


[FONT=times new roman,times,serif]میراث من نه به
قید قرعه نه به حکم عرف[/FONT]


[FONT=times new roman,times,serif]یکجا سند زده ام
همه را به حرمت چشمانت به نام تو[/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سپرده بودم به زمان که کمی بایستد تا غبار زمان بر چهره ام ننشیند تا همیشه برایت زیبا و جوان بمان
اما این زمان بی رحم نیز کاری به این دل ندارد همان طور که تو نداشتی کاش حداقل تو به این دل که برایت میتپد اهمیت میدادی
هنوز بعد از گذر سالها مثل همان روز که عاشقانه به هم نگاه کردیم دوستت دارم عشق ماندگار این دل
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزے !!!

بہ تـــَـمامــ ایــטּ بے قــَـرارے ـہا مے خــَـنـدے

و ســاده از کـــِنـارشــاטּ مے گــُـذرے

ایــטּ قــَـشـنـگــــ تــریــטּ "دروغے" استـــ کہ دیـــگـراטּ

بــراے آرامــ کــردنـتـــ بہ تـــــــُـــــــو مے گـــویــنـد !
 

n.sara

عضو جدید
به روزها دل مبند
روزها به فصل که میرسند رنگ عوض میکنند!
با شب بمان
چرا که همیشه یکرنگ است...
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سرزمین خاطره ها آنان که خوبند همیشه سبزند و آنان که محبتها و دوستیها را بر قلبشان برافراشتند همیشه به یاد می مانند .
 

n.sara

عضو جدید
به افتادنم خندید
ومن همه حواسم به چشمان مردم بود که عاشق خنده هایش نشوند...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چشمان من

شب در چشمان من است
به سیاهی چشمهایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشمهایم نگاه کن
شب و روز در چشمان من است
به چشمهای من نگاه کن
چشم اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت
 

n.sara

عضو جدید
مثل ان مسجد بین راهی تنهایم...
کسی که می اید مسافر است.
میشکند
هم نمازش را...
هم دلم را...
 

Life13

عضو جدید
کفشدوز

چه زیباست هوای بهاری
بلبل و چمن ,گل وقناری


شاد خرم هر جنبنده ای


مست خرامان و شاد هر جنبنده ای

مردمان سخت در تلاش بهاری


کودکان شاد در هوای بهاری

کودکان ندارند غم جز شادی


به بند می کشند غم را با شادی

کودکی را باید گذراند به شادی


لیکن کس نداند که شادی !

کودکی هست که ندارد شادی


اومی خواهد و دارد آرزوی شادی

دیده به کفش است هر روز او


کفش کهنه و کثیف همه آرزوی او

همه آرزوی اوست این کفش


ره آرزوی شادیست این کفش

خوشحال و خرامان است همچو بلبل


آنگه که دارد امر و کفش این بلبل

او می ماند در حسرت شادی کودکی


با کفش می رود از یاد شادی کودکی

تا باشد کفش و امر کودکی را


کودکی کی خواهد شادی کودکی را؟

او شاد است و خرامان با کفش


بی خیال آن همه آرزوست با کفش

افسوس می نهند کفش بر سر او


تا نباشد کفش ره شادی او

این نیک مردان ایرانی


که آباد می سازند هر ویرانی

می نهند کفش بر سر او


تا نباشد کفش ره شادی او

می کوبد و می گوید زور این خوب مرد


که کفش و آرزو و شادی نیست خوب, مرد

این ره شادی نیز گشت دشوار


نماند هیچ رهی برای شادی این رهوار

کودک گریست و برد پناه به غم


غم به او می گوید ره این غم

غم مخور ای کودک کفش دوز


غم بهتر از شادیست امروز

نباش در آرزوی شادی


در دستان توست این شادی

گریه است شادی و شادیست گریه


مخور غم بیهوده , گریه گریه

کودک خرامان و دوان دوان


با دلی شاد و اشکهای روان

در می رود از دست این خوب مرد


می رود به سوی شادی دور از خوب مرد .

30/2/91
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا