دست‌نوشته‌ها

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.


چقدر دیر برام میگذره این روزا و سالها
انگار تو این جاده زندگی یکی پاهاتو زنجیر کرده و رفته
کسی هم نیست که آزادت کنه
دست و پای بسته توی یه جاده متروکه تو یه بیابون
انگار جاده زندگیم از کویر رد میشه
انگار جاده برای نرسیدن هست
زیر ضربات شلاق زندگی خم میشی و شکسته میشی
چیزی برام نمونده به جز خاطرات روزهای روشن
روزی که کیف مدرسه توی دستم بود و یه بچه به اصطلاح خر خون بودم
یه بچه خرخون شر و شیطون
و چه علاقه ای داشتم به یادگرفتن چیزای جدید
چه امیدی توی چشمامون موج میزد به آینده
و همیشه باید این جواب سوال کلیشه ای رو هم میدادیم
دکتر میخوای یا مهندس؟
چه میدونستیم 20 سال بعد این شغلای دوگانه با اون سوال نوستالوژیکش
روزی میشه مضحکه ای برا این و اون و پز دادن به اقوام و آشناها
و اگه روزی تو خیابون یکی رو صدا کنی مهندس
ده ها نفر سرشون رو برمیگردونن
هییییییی
و آیندمون شد مثل گل قاصدکی که بری لب دره و فوت کنی بهش
.
.
.
پرپر شد


.
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم می‌خواد یه مدتی همین‌جور بی‌خیال، برای خودم زندگی کنم.

فقط برای خودم ،حتی به خودم هم فکر نکنم ،همین جور بی‌فکر.

بدون این‌که منتظر چیزی باشم ،یا منتظر کسی...
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


مي خواهم نباشم
کاش سرم را بردارم و براي يک هفته

در گنجه اي بگذارم
و قفل کنم
در تاريکي يک گنجه خالي

و روي شانه هايم
در جاي خالي سرم
چناري بکارم
و براي يک هفته
در سايه اش آرام بگيرم
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
برایت حرف های نگفته زیاد دارم ،
حرف های مختص خودت
طاقت نگه داشتن این همه حرف برایم سخت شده ،
کاش کمی نزدیک تر بودی
تا برایت حرف های نگفته ام را میگفتم
خیلی دور شدی ،
شاید هم خیلی نزدیک باشی ،
نمیدانم ،
اما بدان خاطرت از خاطرم بیرون نرود هرگز ...
:w05:
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینقدر به عشقت پیله کردم
تا پروانه شدی!
پریدی
بی من!

بی پروا بریدم از تو...




 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من عقابی بودم که نگاه یک مار

سخت آزارم داد

بال بگشودم و سمتش رفتم

از زمینش کندم

به هوا آوردم

آخر عمرش بود که فریب چشمش، سخت جادویم کرد

در نوک یک قله، آشیانش دادم که همین دل رحمی، چه بروزم آورد

عشق، جادویم کرد

زهر خود بر من ریخت

از نوک قله زمین افتادم

تازه آمد یادم، من عقابی بودم بر فرازِ يک کوه

آشيانِ خود را به نگاهي دادم

ترانه سُرا : پژواک انتظاری
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در میان تاریک و روشنی مینشینم
فال حافظ را میگیرم و ارام به شاخ نباتش قسمش میدهم تا فالم را بگوید
هر بار در دلم دعا میکنم تو نیز در فال باشی اما نمیدانم چرا
هر بار بازش میکنم نمیتوانم شعرش را بخوانم کافیست بیتی بخوانم
چشمانم پر میشود و نمیتوانم دیگر کلمات را ببینم
هر بار تو در فال منی ولی نمیدانم چرا
حافظ نمیگوید کی میایی
 

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
این روزها نبودنت عجیب بر سرم فریاد میزند

و دلِ من

گوشه گیر تر از همیشه

کنجی کز می کند و آرام آرام

-درست مثل دیروزها و پریروز ها و مثل همه ی روزهایِ بعد از رفتنت-

اشک می ریزد و می گرید و می گرید...

.
.
.
فانتزی چنین روزهایی را خیلی وقت پیش مجسم کرده بودم

تمام ذوق و هیجان و زیبایی فانتزی های مرا وجود تو رنگ می بخشید

چه فکرها که نکردم

چه برنامه ها که نریختم

چه ذوق ها که نکردم از تصور لبخند تو بعد از شنیدن خبرِ این روزها

تمام سهم من از خوشیِ چنین روزهایی وجود تو بود

تمام دلخوشی من دیدن لبخند زیبات بود

تمام امیدم به حرف های دلگرم کننده ی تو بود

که مثل همیشه با حرارت و لبخند آینده رو برام توصیف کنی و بگی:

"تو میتونی...نترس...برو جلو...منم پشتتم"

حالا تو کجایی که پشت گرمی من باشی

که لبخندت

که حرفات

که نگاهت

دلم رو تسلی بده و عزمم رو جزم کنه؟
.
.
.

گرچه کم دارمت این روزها

خیلی هم کم دارم

اما

دلخوشم که میبینی حالم رو
.
.
.

برای خواهری دعا کن مهربونم

و مثل همیشه بخند عزیزترینم

روحت شاد بهترینِ بهترین من:heart::gol:


پ.ن:خدایا سهم این روزهای من پیش کش حکمت و مصلحت تو...مراقبش باش:w05::gol:
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چشمانم را را میبندم بی صدا به
شرشر باران گوش میدهم
چه باشکوه میبارد این باران
و معنای عشق را برایم تداعی میکند
چه سکر اور هست همین باران چه ارامش میدهد تمام مرا
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﻣﺎ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﻮﺍﺭﺍ .......

ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﻧﻌﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺷﺒﻮﻧﻤﻮﻥ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﮔﺰﻭﺯ ﻣﻮﺗﻮﺭﻣﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺩ ....

ﺗﭙﺶ ﻗﻠﺒﻤﻮﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻨﻈﻤﻪ ﮐﻪ ﻣﻮﺗﻮﺭﻣﻮﻥ ﻣﯿﺰﻭﻥ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻪ ........

ﺗﻮﯼ ﺍﻭﺝ ﺑﯽ ﭘﻮﻟﯽ ﻫﻢ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺭﻭﻏﻦ ﺩﺭﺟﻪ 1 ﻣﻮﺗﻮﺭﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺭﻭﻏﻦﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﯿﻢ ..........

ﺑﺪﻧﻤﻮﻥ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺩﺭﻧﺎﻟﯿﻦ ﻣﯿﺪﻩ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﻣﻮﺗﻮﺭﯾﻢ ......

ﮐﻞ ﮐﻞ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﭘﺮ ﺳﺮﻋﺖ ﺗﻮ ﺫﺍﺗﻤﻮﻧﻪ ...... ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻣﺎﯾﯿﻢ .......

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻭﺳﺘﻤﻮﻥ ﺑﺎ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻣﯿﮑﻨﻪ ....ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﻭ ﻭﻝ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﺵ .....

ﺗﮏ ﭼﺮﺥ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﻣﻮﻥ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﺣﺲ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﺪﻩ ...... ﭘﺲ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﺧﺮﺩﻩ ﻧﮕﯿﺮﯾﺪ ....

ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﻫﻮﻧﺪﺍ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻧﻤﯿﺮﻩ ....... ﭼﻮﻥ ﻫﻤﻤﻮﻥ ﭼﻪ ﭘﯿﺮ ﻭ ﭼﻪ ﺟﻮﻭﻥ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺩﺍﺭﯾﻢ ........

ﺧﺪﺍ ﻧﮑﻨﻪ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻫﻮﺍ ﺑﺎﺭﻭﻭﻧﯽ ﺑﺎﺷﻪ ....... ﻏﻢ ﻋﺎﻟﻢ ﺗﻮ ﺩﻟﻤﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯿﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻭﻥ ........

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﯾﺎﺩﻣﻮﻥ ﻧﻤﯿﺮﻩ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ..... ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩﻥ .... ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﻣﯿﺸﯿﻢ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﻣﯿﻠﺮﺯﻩ ....

 

nafis...

مدیر بازنشسته
مرحم دل شکسته چیست خدا؟
.
.
.
این روزها نفس هایم با درد همراه است، دردی فراموش نشدنی...
تصور
خیال
احساس،
چه واژگان پر از دورغی!
دروغی بزرگ!
و من بیزار از این همه دروغ
.
.
.
باید قلبم را خالی کنم. خالی از غیر تو! خالی از ناپاکی
و پر کنم از یاد و احساس پاک تو فقط
.
.
.
قبل از رفتن به سوی تو باید اماده شد
با قلبی سرشار از یاده تو
.
.
.
خدایا تو مرحم دل شکسته این روزها و شب های من میشوی!؟

:w05:
 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی به اسمان مینگرم تا
شاید دلم ارام بگیرد به بودن همانی که
همه جا
قول داده کنارم میماند
جنس حرفش از افتاب هست
و کلامش نور
کسی که هیچ کجا دنیا متایش وجود ندارد کسی که
با تمام لذات زندگیم عجین هست و مرا
خوب میشناسد
و هر بار مرا خودش در اغوش گرفت
ان لحظات که همگان چشم میبستند و مرا رها میکردند
او هرگز رهایم نکرد
و هرگز مرا به حال خودم وامگذاشت
امید که تا ابد مرا در اغوش بگیرد و مرا به خود خود وامگذارد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در میان تاریک و روشنی
در میان این ازدحام
نگاهم تنها
به دنبال توست
تا تو را ببیند
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به یک جایی می رسی که دیگه حوصله خودتم نداری

چه برسی به ورود یک نفر توی زندگیت

پیدا کردن نقاط مشترک و ازدواج و چم دونم تشکیل خانواده


حوصله خودتم نداری

اون موقع میشی مثل من
 

samineh.s

عضو جدید
هی میگن قصه ما به سر رسید،کلاغه به خونش نرسید...
والا سر قصه ما،کلاغه به خونش رسیده،تشکیل خونواده هم داده،با خوبی و خوشی دارن زندگی می کنن...
قصه ما به سر که هیچی،به وسط و نیمه هم نرسیده،همینطوری مونده میون هوا و زمین...
فکر کنم سی دیه قصه خش داشته،جنسام همه چینی،خدا سرش شلوغه...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زندگی را ان هنگام زیبا بدان که
بدانی
زندگیت
هر لحظه اش
بویی ناب دارد
بوی ناب خدایی
هر لحظه زندگیمان را خالقی افریده
پس تنها شکرش گوییم و صبور باشیم
انچه خدا بخواهد میشود
و انچه نخواهد هرگز نمیشود
پس فرابگیریم در زندگی هر چیزی حکمتی خارج از تصورمان دارد
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه ﺟﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ در ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﻭﻟﯽ ﻣﺠﺒﻮﺭﯼ ﺑﺨﻨﺪﯼ ﻭ ﺷﺎﺩ ﺑﺎشی..
ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﻭﺝ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ!
 

nafis...

مدیر بازنشسته
گاهی اوقات فکر میکنی که زندگی دیگران فقط برای خودشون هست
اما گاهی یه موقعیتی پیش میاد که زندگی اونا عینن برای تو تکرار میشه
تازه اون موقع میگی که خدایا چه زجری کشیده طرف
چه دردی کشیده
.
.
.
نمیشه گفت باید درس گرفت ازشون
چون ندونسته وارد این بازی میشی
گاهی ناخوداگاه زندگی تورو وارد یه بازی میکنه
تا بهت بفهمونه که زندگی دیگران هم امکان داره برای تو اتفاق بیفته
.
.
.
همین چند مدت پیش بود که زندگی یکی رو میدیدم و تو دل میگفتم چه سختیه کشیده
اما الان باید به خودم همه ی اون جملات بالا رو بگم
.
.
این روزا دارم خودم رو به نفهمی میزنم
و سخته که یه چیزیو بفهمی ولی باید وانمود کنی که نمیفهمی
.
.
.
دیشب با خودم فکر میکردم که خدایا این نوع داستان زندگی رو برای هیچ بنده ای تکرار نکن
این نوع داستان زندگی درد داره. ادم رو میشکنه
.
.
.
خوب می دونم خدا!! گره های زندگی بزرگم می کنه ولی واقعا دیگه نمی کشم . . .


می دونم همه ی اتفاقاتت حکمت داره
و تنها خودت می تونی حکمت اتفاقات رو برام توضیح بدی
مثل همیشه
مثل...!!!

پ.ن:خط خطی های امروزام خیلی زیاد شده. تنها راه اروم شدنم اینه که بنویسم. اما میدونم که یه روزی به همه ی اینا میخندم. به همه ی این مشکلات ساده میخندم و شاید از خدا بخوام که کاش همین درد رو فقط داشتم...!!


 
آخرین ویرایش:

F iona

عضو جدید
این روزا ترانه گوش نمیکنم
ایمیلامو چک نمیکنم
عکسای لپ تاپو نمی بینم
سعی میکنم حوالی هوای تو افتابی نشم!
خاطراتمو مرور نمیکنم
شبا اونقدر بیدار میمونم که از خستگی سریع بخوابم
گوشیمو دس نمیگیرم.

حواسمو انقدر دور پرت کردم که نشه جمعش کرد دیگه!
راستش فکر میکنم
این روزا واسه من نیست.
این! روزای من نیست.


امان از این روزا ...
 
بالا