به لیلی گفتند : از "مجنونت" چه خبر ...؟؟؟
گفت: هیس آرامتر.....!!!
من با "فرهاد" شمالم....!!!
بعله همچین وضعیتیه الان. . .!
بیگ لایک
متاسفانه به انچه که خدا برایمان در نظر گرفته قانع نیستیم و
همیشه دنبال همان عروسک پشت ویترین هستیم
که مال دیگری هست
کاش میدانستیم انکه ما بخاطر ان عروسک پشت ویترین دستانش را رها کردیم
کسان زیادی میخواهندش و ما بخاطر انکه او را ساده بدست
اوردیم یادمان میرود قدرش را بدانیم
کاش درخت قدری میکاشتیم برای همانی که مال خودمان هست و قدرانش بودیم
perfect
ذات انسانه همیشه چشش دنبال چیزیه که نداره اما وقتی بهش رسید انگار که نه انگار که هست
زندگی را ورق زدم.![]()
جاهای خوبشم.الان صفحه چندم هستی؟
اونقدر درگیر زندگی شدم که دیگه از خودمم یادم رفته
صبح بعد از مدتها تو آینه کمی مکث کردم
موهام دوباره دارن سفید میشن
چقدر پیر شدم چقدر
بهار که بياد آغوش خيالم را، پر ميکنم از تجربه ي حس هاي خوب و تکرار نشدني
بهار که بیاد خاطرات تلخ سال گذشته را به دست باد بهاري ميسِپارم که از من دور کند و جايي ببرد که دیگر هيچ وقت از خاطرم عبور نکند
.
.
.
و من عجیب منتظرِ بهارِ امسالم...!