دست‌نوشته‌ها

F iona

عضو جدید
این روزها همه چشم به راه بهارند

اما من

چشمِ دیدنش را ندارم

کاش فصلِ رفتنت از تقویم ها حذف میشد

بعد از تو

بهار بی معناست


آدم ها می گذرند
آدم ها از چشم هایم می گذرند
سایه ی یکایکشان
بر اعماق قلبم می افتد
مگر می شود
از این همه آدم
یکی تو نباشی!
لابد من نمی شناسمت
وگرنه بعضی از این چشم ها
این گونه که می درخشند
می توانند چشم های تو باشند...


پ.ن: بی تو بهار بی معناست...
به دنیایم که نمی آیی...لااقل به خواب هایم بیا...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چشم به راه می نشیند سر به زیر میاندازد منتظر اجازه هست تا آرام سر بلند کند و خانه معشوقش را تماشا کند سالها منتظر لحظه دیدار بود چه سخت می گذشت توان سر بلند کردن نداشت قلبش به تندی می زد ولی زیر چشمی به ورودی خانه معشوقش می نگریست صدای اله اکبر بلند شد که سر بلند کرد و به وضوح کعبه را دید و از چشمانش بی اختیار اشک سرازیر شد چه شکوهی دارد لحظه وصال و رسیدن به معشوق

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چشمانم را میبندم
میشمارم تو میگویی خوب چشمانت را بسته ای
من نیز میگویم اری
و تو ارام دیگری را در اغوش میگیری و میبوسی و در گوشش مدام نجوا میکنی
دوستت دارم
تنها
خبر نداری من چشمانم بسته نیست از لای انگشتانم با چشمان خیس تماشایت میکنم
و انگاه تمام اشکهایم را در دستم میگیرم و به سمت اسمان میپاشم
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
گاهی باید با شوخی های زندگی ساخت ،
ینی زندگیو کلا یه طرف شوخ حساب کنی ،
فک کنی داره باهات شوخی میکنه ،
هیچ کدوم از اتفاقا رو جدی نگیری و راحت نفس بکشی ،
پ.ن: زندگی این همه با من شوخی نکن
:w05:
 

nafis...

مدیر بازنشسته
گاهي اوقات از بودنم خسته ام
توي دلم حسودي ميکردم به همه ي کسايي که خدا دلتنگشون بود و نتونست دوري اون ها رو تحمل کنه و زودي پيش خودش برد.
حسودي ميکردم به همه ي اون هايي که الان پيش خدا هستند و لبخند خدا رو ميبينن
حسودي ميکردم به همه ي اون هايي که الان در اغوش خدا، اروم خوابيدن
.
.
.
اما سال هاي زندگي که ميگذره ميفهمم که شايد حکمت بودنم تنها به خاطر اوست
امسال فهميدم که بايد باشم. بايد باشم تا کسي در کنارم ارام زندگي کند.پس نبايد هيچ وقت ارزوي نبودن کنم.
شايد روزي، روزگاري کسي به خاطر وجود من با خيال راحت زندگي کند
باید صبر داشته باشم
حکمت بودنم رو خدا اروم اروم نشونم ميده.
.
.
.
من محکوم به بودن هستم، به خاطر او
آزمايش سخت خدا هنوز براي من شروع نشده
فعلا ادم هاي ديگري درگير ازمايش شدن با او هستن
از اون ها صبر رو باید یاد بگيرم که وقت امتحان پس دادنم شرمنده او، خدا، و آنها نباشم.




پ.ن: گاهي از نبودن ها دلتنگي. اما سخت تر از ان، دلتنگِ بودن عزيزی هستي که سال ها زجرِ بودن او را، فقط به چشم دل، توان ديد. سال هايي به اندازه لحظه لحظه های عمرت
عجب حکمتی دارد خدا... برخی با نبودشان و برخی با بودنشان غمناک و دلتنگت میکنن

:w05:
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
هیچ میدونی وقتی زندگی بهت لبخند میزنه
که زندگی ساده ببینی نه وقتی زندگی سخت میبینی
گاهی مجبوریم زندگی ساده ببینیم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
من رنگین پوستم
نگاهم سیاه هست
موهایم سیاه
و تمام چهره ام سیاه هست
تو ای سپید پوست که
مرا سیاه میخوانی
هیچ میدانی اگر نبودم
هرگز همچین ثروتی نداشتی
میدانی تمام ثروت و شهرتت از من هست
چگونه مرا برده خطاب میکنی
من ازادم ازاد ازاد
و تو برده هستی
که بخاطر فرق بین رنگ پوستمان مرا به زنجیر میکشی
و هر طور میخواهی با من رفتار میکنی
اری تو برده هستی
 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام مینشینم و تمام لحظاتم را میشمارم
اما نه فقط لحظاتی را میشمارم که
کنارم هستی و مابقی را بی خیال
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سال جدیدم شروع شد

دوسال بی برنامه خوردیم و خوابیدم و ساعات زیادی به بیهودگی گذشت کافیه

امسال با یک برنامه عالی و توکل بخدا انشالله که همش به نحو احسن تحقق پیدا کنه
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
روزی میاید که میفهمی
هر کاری کنی
هیچ فایده ای نداره
اگر اون بالایی نخواد نمیشه
پس بهتر همه چیز بسپاریم به بالایی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
یادت باشه اگه
امروز دلی شکستی
مطمئن باش تاوان سختی در انتظارت هست
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو سال جدید تصمیمات جدید زیاد اما مهمتر از همشون


مهم تز از همه ورود به زندگیم ممنون
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
به امید خدا و کمکش تموم میکنم.
میدونی، هیچ چیز سخت نیس.
..باید غیرت داشته باشی.
بی غیرتی فت و فراوون شده...
این راهو برمیگردیم.
مبارک صاحبش باشه...
ما چشممونو به کرم خدا میدوزیم...خودش حل میکنه واسه ما.معرفت داره.
حتما حکمتیه.شک نکن.
بیخیال شدم.:redface:
اوس کریم مارو دریاب.
 
آخرین ویرایش:

nafis...

مدیر بازنشسته
گاهي توان اين را نداري که دردت را به زبان بياوري
به اين فکر ميکني که اگر به زبان بياورم به که گویم دردهایم را. از کدامین دردها بگویم
پس گاهي ترجيح ميدهي سکوت کني و خودت را به بیخیالی بزنی
.
.
.
در دلت ميگویي کاش کسي زمینی بود که حرف ها و دردهایم را از نگاهم ميفهميد!!
اما حيف از اين اي کاش ها که دگر کسي نست
نه نگاهي
نه ....
.
.
.

پس بايد سکوت کنم
سکوتي به وسعت بي انتها
که مثل همان حکایت های تکراریِ همیشگی، حرف هایم را تنها به او گویم
اما این بار

بی هیچ گفتگویی
آرام آرام
میخواهم فقط نظاره گر هم باشیم

تا بهم نخورد سکوت میان نگاه مان
شاید او باز هم مرهمی برای دردهایم شد...!!
:gol:
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پاشو عشق من پاشو نذار هرکی از کنارمون رد میشه و ما رو میبینه بگه:


اینو نگا موتورش خراب شده و هرهر بخنده

پاشو همه زندگی من

صدای ضربان قلب من صدای اگزوز توه


پاشو باز با هم آسفالت خیابون ها رو تیکه تیکه کنیم

m1-yamaha-rossi-2521048-2000x1331.jpg
 

آبـی

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
می‌رود
با پای برهنه می‌رود
«من» می‌رود، تا دیگر «من» نباشد
می‌رود تا «تو» بداند، آن «من» ابر بود
ابری که نزولش را تنها «تو» دید

و اما «تو» ...
«تو» در تصویر اقیانوس پهناور چشمان «من» می‌ماند
چه میهمانی باشکوهی ...
«تو»
و
رد پای «من» بر گِل های خشکیده باران
و
مرگ خورشید بر بالین ساحل اقیانوس ...

و این آخرین مرثیه «من» بود که «تو»
نخواند ...!


٠•●ஜ آبــــی ஜ●•٠
 

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسی که برای زندگی من چتر میشود

باید این را خوب بداند

این منم که باید او را محکم در دستانم بگیرم

شرط محافظت از من ، محافظت از اوست

عامیانه بگویم تازمانی مرا امن خواهددید که خود امن باشد

"ناتانائیل"
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها کسانی ما را می رنجانند

که همیشه کوشیده ایم که از ما نرنجند
این کوشش از کجا نشات میگیره؟؟؟!!!!!
که چرا نرنجه؟
خوب یا بد تجربه حس خوب واسه خود آدم لذت بخشتره...

به دستم یاد میدهم که برای هرکس خطی ننویسد.
چندوقتی ست سکوتم واجب شده.
خدایا شکرت.
 
بالا