درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بیا كه خانه دل بی تو سخت ویران است

بین كه جای تو این غم نخوانده مهمان است

از آن زمان كه تو رفتی بهار دل پژمرد

كنون تمام وجودم فقط زمستان است

به احترام تو غم را ز دل نخواهم راند

كه غم نشانه دل بستگی به خوبان است

تو را طلوع بهاران ز دیدگان پیداست

مرا غروب خزان در نگاه پنهان است

تو ای ترانه امید در خزان حیات

بمان كه باغ دلم بی تو برگ ریزان است

به میهمای خورشید می روم اینك

كه جان خسته من بسته به عزیزان است



 

rashi

عضو جدید
من در عجب هستم كه شماها چطور به چيزي كه وجود نداره و دليلي هم براي اثباتش نداريد ايتقدر علاقه نشون ميدهيد؟؟؟؟ :(
 

shahidi721

اخراجی موقت
من در عجب هستم كه شماها چطور به چيزي كه وجود نداره و دليلي هم براي اثباتش نداريد ايتقدر علاقه نشون ميدهيد؟؟؟؟ :(
منم تعجب میکنم شما چطور در مورد چیزی که نمی دانید وتحقیق نکردین انقدر راحت ردش میکنید
 

shahidi721

اخراجی موقت
همه جا کشی می لاله گون ز ایاغ مدعیان دون شکنی پیاله‌ی ما که خون به دل شکسته‌ی ما کنی
 

لیلی 63

عضو جدید
خیلی سخته چون اگه بگم دوستت دارم پس چرا قدمی برای فرجت برنمیدارم و اگه بگم دوستت ندارم پس لایق زنده بودن نستم پس خودت کمکم کن آقا...
اقا سلام بدجوری داغونم اقا .خودت پناه ما باش.درسته همیشه به یاد شما نیستم.ولی همیشه یادمه که شما هستین.میدونم منتظر خوبی نیستم میدونم. پس خودت به دادم برس.دوست دارم.
 

rashi

عضو جدید
شما چگونه است كه براي نزديك شدن به خداوند كه خلقت جهان از اوست اينقدر تلاش نمي كنيد و جالب انكه وقتي به قدرت خداوند به عنوان بالاترين قدرتها ايمان داريد بازهم طلب كمك ازشخص ديگري داريد مگر نه اينكه قدرت مهدي شما برگرفته از قدرت لايزال الهي مي باشد پس چرا از او طلب آرامش وبهبودي امور دنيا را نمي كنيد.
ايا جز اين است كه اين مهدي مخلوق پروردگار است !!! پس چرا بگونه اي برخورد مي كنيد كه نعوذ بالله انگار قدرت مهدي در طول قدرت خداوند قرار دارد و همه چيز را از مهدي خود مي طلبيد .
راستي هيچ از خود پرسيده ايد كه چرا اين همه كه به مهدي اهميت مي دهيد چرا به پيامبر عظيم الشان اسلام اهميت نمي دهيد و مثلا اين همه ارادت خود را شامل حال ايشان نمي كنيد !!!!
هيچ از خود پرسيده ايد كه چرا اينقدر كه مدح و ستايش مهدي را مي نماييد چرا اين عشق را نثار ذات باري تعالي نمي كنيد.!!!!!
:(
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

HHassanzadeh

عضو جدید
يادگاري

يادگاري

یادگاری
[FONT=&quot]از نو شکفت نرگس چشم انتظاري ام [/FONT][FONT=&quot]
گل کرد خار خار شب بي قراري ام

تا شد هزار پاره دل از يک نگاه تو
ديدم هزار چشم در آيينه کاري ام

گر من به شوق ديدنت از خويش مي روم
از خويش مي روم که تو با خود بياري ام

بود و نبود من همه از دست رفته است
باري مگر تو دست بر آري به ياري ام

کاري به کار غير ندارم که عاقبت
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاري ام

تا ساحل نگاه تو چون موج بي قرار
با رود رو به سوي تو دارم که جاري ام

با ناخنم به سنگ نوشتم : بيا , بيا
زان پيشتر که پاک شود يادگاري ام[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]

«قیصر امین پور»[/FONT]​
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما چگونه است كه براي نزديك شدن به خداوند كه خلقت جهان از اوست اينقدر تلاش نمي كنيد و جالب انكه وقتي به قدرت خداوند به عنوان بالاترين قدرتها ايمان داريد بازهم طلب كمك ازشخص ديگري داريد مگر نه اينكه قدرت مهدي شما برگرفته از قدرت لايزال الهي مي باشد پس چرا از او طلب آرامش وبهبودي امور دنيا را نمي كنيد.
ايا جز اين است كه اين مهدي مخلوق پروردگار است !!! پس چرا بگونه اي برخورد مي كنيد كه نعوذ بالله انگار قدرت مهدي در طول قدرت خداوند قرار دارد و همه چيز را از مهدي خود مي طلبيد .
راستي هيچ از خود پرسيده ايد كه چرا اين همه كه به مهدي اهميت مي دهيد چرا به پيامبر عظيم الشان اسلام اهميت نمي دهيد و مثلا اين همه ارادت خود را شامل حال ايشان نمي كنيد !!!!
هيچ از خود پرسيده ايد كه چرا اينقدر كه مدح و ستايش مهدي را مي نماييد چرا اين عشق را نثار ذات باري تعالي نمي كنيد.!!!!!
:(

سلام عزيز. من تو تايپيكhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/misc/paperclip.gif يه سوال از كسايي كه به مهدويت اعتقاد دارن به شما عرض كردم برو مطالعه كن و بعد نتيجه گيري كن. حالا شما اومدي اينجا داري مقدس تريم فرد شيعه رو با كلمات نامربوط صدا ميزني. من يه مختصر راهنماييت مي كنم ولي اين آخرين بارتون باشه كه اين طور در مورد حضرت مهدي (عج) حرف ميزنيد.
اگر انسان در امور زندگي خودش اهداف خوبي رو دنبال كنه و براي رسيدن به اين اهداف از وسايلي مادي استفاده كنه هيچ جاي مشكلي وجود ندارد. مثل اينكه شما ميخواهيد به خارج از كشور سفر كني و براي مسافرت خودت از هواپيما استفاده كني. حال اگر هدف مسائل معنوي باشه بايد از وسايل خاص خودش استفاده كرد. حال اگر اين وسيله خودش هدف نباشد هيچ تضادي با توحيد ندارد. بنابر اين شماهم نمي تواني كسي روكه براي رسيدن به مقصدش از هواپيما استفاده مي كنه به شرك متهم كني
و توسل به امامان معصوم در این راستا محقق ميشه. چون خداوند خود اين افراد رو براي ما وسيله قرار داده.ما از آنان می خواهیم با توجه به مقام قرب و منزلتی که در نزد خداوند دارند ما را دعا کرده و دستگیری نمایند تا به حاجت هایمان دست یابیم و در این گذر ما آنان را بنده ولی مقرب و آبرومند خدا می دانیم نه بیش از آن.
 
آخرین ویرایش:

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آن که تاج سر من خاک کف پایش بود
از خدا می طلبم تا به سرم باز آید
گر نثار قدم یار گرامی نکنم
گوهر جان به چه کار دگرم باز آید
دست از طلب ندارم تا کام من بر آید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر آید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن بر آید
بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
جان بر لبست و حسرت در دل که از لبانش
نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید
از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
خود کام تنگ دستان کی زان دهن برآید
گویند ذکر خیرش در خیل عشق بازان
هر جا که نام مهدی در انجمن برآید
من با تمام هستی پا در رهم نهادم
باقی نمیتوان گفت الا به جان گدازان
 

دغدغه مند

عضو جدید
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد.
حدیثی را یادم می آید که نگه داشتن دین در زمانی که امام در بین شما نیست سخت تر است.فکر کنم مضمونش همین بود.حال دارم می بینم که آری، واقعا همین طور است.
یک عده را می بینم که دین را قبول ندارند حال به هر بهانه ای ، شاید چون می خواهند آزاد باشند.حال آزادی خود را هرطور که می خواهند معنا می کنند.
آری دیندار بودن سخت است.
نیاز به اثبات نیست.مهم این است که بخواهیم این اثبات را قبول کنیم که آری کسی هست و نظاره گر است.کسی خواهد آمد.اراده ی خداوندی که عدل تمام جهان است هنوز به هدف نرسیده.پس کسی خواهد آمد.
ما منتظرش می مانیم.نه تنها منتظرش می مانیم بلکه کاری خواهیم کرد که حداقل کسانی که به دنبال حقند نیز کاری انجام دهند.
اما می دانیم که همیشه دشمنانی هست.حق و باطل همیشه بوده.
اما ای کاش باطل کمی حق را با جان و دل قبول می کرد تا بداند که حق چه شیرینی زیبایی است.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای منتهای آرزوی این دل تنگ

مردم زهجرت نیست آخر دل که از سنگ

مهرت نشست بر دل من جرم من چیست!!

هستم ندیده،عاشقت دست خودم نیست

خوبان همه بر دامنت سر می گذارند

آقا گنهکار مگر که دل ندارد

ای آخرین دید نگاه هر تمنا

دل ها به درگاه تو دارند یک تقاضا

یک سر بزن بر جانماز انتظارم
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
شود آیا که شبی بر دل من یار شوی؟
یار این خسته ی غمدیده ی بیمار شوی؟



[FONT=&quot]سینه ی غم زده ام بهر تو سوزد همه شب[/FONT]
[FONT=&quot]دل من آب شده کی تو پدیدار شوی؟[/FONT]


[FONT=&quot]با کلافی بنشستم سر بازار رخت[/FONT]
[FONT=&quot]کی تو ای یوسف من بر سر بازار شوی؟[/FONT]


[FONT=&quot]همچو یعقوب شده دیده ام از درد فراق[/FONT]
[FONT=&quot]کی به پیراهن خود نور شب تار شوی؟[/FONT]


[FONT=&quot]هر که مشتاق تو شد گوشه ی چشم تو خرید[/FONT]
[FONT=&quot]شود آیا که مرا هم تو خریدار شوی؟[/FONT]


[FONT=&quot]ز غم غربت تو شام غریبان شده دل[/FONT]
[FONT=&quot]چه شود گر تو مددکار دل زار شوی؟[FONT=&quot]![/FONT][/FONT]


[FONT=&quot]شعله ی خیمه ی آتش زده گوید که بیا[/FONT]
[FONT=&quot]زائر بی کفنی بی سر و خونبار شوی؟[/FONT]
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
خدا كند كه دل من در انتظار تو باشد
درون كلبه قلبم همیشه جای تو باشد


مرا نسیم نگاهت به باغ آینه‌ها برد
خوشا كبوتر عشقی كه در هوای تو باشد

قنوت سبز نمازم به التماس درآمد
چه می‌شود كه مرا سهمی از دعای تو باشد

به گور می‌برد ابلیس آرزوی دلش را
اگر كه تكیه دستم به شانه‌های تو باشد

در این دیار حریمی برای حرمت دل نیست
بیا حریم دلم باش تا سرای تو باشد

خدا كند كه دلم را به هیچكس نفروشم
خدا كند كه دل من فقط برای تو باشد
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
امشب دلم را می تکانم پیش پایت
چیزی ندارم من بجز این دل برایت


امشب گلوی زخمی ام را می سرایم
یعنی تمام غربتم را در هوایت


می خواهم امشب سالها خاموشی ام را
آرام بـــــردارم بــــــریزم در صـــــــــدایت


ای با دل من آشناتر از من ای خوب
دیری است تنها مانده اینجا آشنایت


دیری است بی تو کلبه ام تاریک مانده است
بگشـــــای بر من روزنـــــی از چشــم هایت


چشم انتظار چشم زیبای تو تا چند
تا چند محــــروم از نگاه دلــــربایت


وقتی نگاه شرقی ات می بارد از مـــهر
من کیستم؟ خورشید می افتاد به پایت
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
به گریه های بدون صدا دلم تنگ است

قسم به ندبه « آقا بیا» دلم تنگ است


ستاره می چکد از خلوت شبانـــه من

به وسعت همه گریه ها دلم تنگ است
 

baroonearamesh

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش بیایی ..........

کاش بیایی ..........

دل من خون شد ازین غم، تو كجایی؟
و ای كاش كه این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد،
"همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟ ... تو کجایی؟ تو کجایی..."»

و تو انگار به قلبم بنویسی:
كه چرا هیچ نگویند
مگر این رهبر دلسوز، طرفدار ندارد، كه غریب است؟

و عجیب است
كه پس از قرن و هزاره
هنوزم كه هنوز است
دو چشمش
به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش
زیاد است
كه گویند
به اندازه یك « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق، ولی او سپهش یار ندارد!
تو خودت! مدعی دوستی و مهر شدیدی
كه به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی، تو كجایی؟
تو كه یك عمر سرودی «تو كجایی؟» تو كجایی؟
باز گویی كه مگر كاستی ای بُد ز امامت،
ز هدایت،
ز محبت،
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت

تو پنداشته ای هیچ كسی دل نگران تو نبوده؟
چه كسی قلب تو را سوی خدای تو كشانده؟
چه كسی در پی هر غصه ی تو اشك چكانده؟
چه كسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه كسی راه به روی تو گشوده؟

چه خطرها به دعایم ز كنار تو گذر كرد،
چه زمان ها كه تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر كرد...

و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی كجایی!؟
و ای كاش بیایی!

****
هر زمان خواهش دل با نظر یار یكی بود، تو بودی ...
هر زمان بود تفاوت، تو رفتی، تو نماندی.
خواهش نفس شده یار و خدایت،
و همین است كه تاثیر نبخشند به دعایت،
و به افاق نبردند صدایت،
و غریب است امامت.

من كه هستم،
تو كجایی؟
تو خودت! كاش بیایی.
به خودت كاش بیایی.
 

HHassanzadeh

عضو جدید
فال حافظ هم هربار كه ميگيرم باز....

فال حافظ هم هربار كه ميگيرم باز....

[FONT=&quot] :gol: اگر آن چهره به لبخند لبي بگشايد:gol:[/FONT]

[FONT=&quot]
[/FONT]

[FONT=&quot]دلم امروز گواه است كسي مي آيد[/FONT]
[FONT=&quot] حتم دارم خبري هست، گمانم بايد[/FONT]

[FONT=&quot] فال حافظ هم هربار كه ميگيرم باز[/FONT]
[FONT=&quot] "مژده اي دل كه مسيحا نفسي..." مي آيد[/FONT]

[FONT=&quot] ماه در دست به دنبال كه اينگونه زمين[/FONT]
[FONT=&quot] مست ميگردد و يك لحظه نمي آسايد؟[/FONT]

[FONT=&quot] بايد از جاده بپرسم كه چرا ميرقصد[/FONT]
[FONT=&quot] مست موسيقي گامي شده باشد شايد[/FONT]

[FONT=&quot] گِله كم نيست ولي لب ز سخن خواهم بست[/FONT]
[FONT=&quot] اگر آن چهره به لبخند لبي بگشايد[/FONT]
_______________________________________________
با نگاه دقيق به هستي ، به شگفتي و از شگفتي به شكفتگي ، و سرانجام به شيفتگي نسبت به هستي آفرين مي رسيم. ( دكتر سنگري ):gol:
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
صبح روشن در شب انتظار ...






منتظران، چشم به راه سپیده تاریخ‏اند.
با «بصیرت» و «جهاد»، ظلمت شب ظلم را مى‏شكافند و رها از تعلقات، خود را براى «شهادت» در ركاب مولا، آماده مى‏سازند.
انتظار، درختى است كه جز «اقدام» و «اصلاح»، میوه‏اى نمى‏دهد.
انتظار، فلسفه مقاومت است، نه عامل تسلیم!
«عصر ظهور» رجعت دوباره بعثت در حرا و امامت در غدیر است.
«غیبت»، دوران «انتظار» جوشش دوباره غدیر عاشورایى در نینواى تاریخ است،
در بسترى از فرات ظهور و علقمه نور!
منتظران واقعى، سلاح بر دوشان شهادت طلبند كه «استقامت»، مدال و نشانشان است و «ایمان»، ره توشه حركتشان و «توكل»، تكیه‌گاه همیشگى‏شان.
یاران مهدى(عج) را باید در میان سلاح بر دوشان و كفن‏پوشان و جان بركفان و مبارزان و سنگرنشینان و خدمتگزاران به انقلاب و تقویت كنندگان سپاه دین و حرمت‏گزاران به خون و خانواده شهیدان یافت، نه در ساكتان و بى تفاوتان و نه در رفاه‏زدگان و عافیت طلبان.
نیمه شعبان، افروختن چراغ شوق در دل شیعیان و امید دادن به محرومان است.
میلادى است فرخنده، كه عید منتظران وراثت زمین براى مستضعفان و شكست سلطه جباران است.
وقتى نیمه شعبان مى‏رسد،
گلواژه‏هاى «انتظار»، «ظهور»، «فرج»، «حكومت جهانى»، «قسط و عدل»، «دیدار»، «مهدى» مى‏شكوفد و عطر یاد، زمان را فرا مى‏گیرد.
چشم‌ها، به راه كسى دوخته است كه خورشید جان‌ها و امید انسان‌هاست.
یادگارى است از پیامبران و امامان،
خلاصه ابراهیم است،
عصاره محمد(ص) و زنده كننده سنت‌هاست.
نیمه شعبان، مطلع خورشید فروزان مهدى(عج) در ظلمت تاریخ است.
آن خورشید پنهان، كعبه مقصود و قبله موعود امتهاست.
غیبت كبرى، دوره آزمایش است. تا منتظران راستین، از مدعیان انتظار، بازشناخته شوند و ملاك در این بازشناسى، «شناخت تكلیف» و عمل به وظیفه در عصر غیبت است.
مهدى(عج)، خورشیدى است كه در دل منتظران، امید زیستن را همواره روشن و گرم نگاه مى‏دارد.
هیچ «حضور»، هم‏چون «غیبت» او، لحظه لحظه زمان و تاریخ را نیاكنده است.
حاضرترین حاضران به گرد پاى «حضور غایبانه»اش نمى‏رسند.
او معناى حضور در غیبت است،
مفهوم غیبت حاضر است،
مجمع غیب و شهود است.
او «وارث» دین محمد و خط سرخ شهادت است،
او «قائم» است، ایستاده و استوار و پابرجا، تا جهانى را به قیام حق‏طلبانه وا دارد.
او «منتقم» است، خونخواه حادثه كربلا و انتقام گیرنده خون شهیدان و خون سیدالشهدا.
هم هادى است، هم مهدى.
راه‏شناسى خبیر و راهبانى است بصیر و راهنمایى است مطمئن و دلسوز.
او «صاحب الزمان» و «صاحب الامر» است.
زمین و زمان، امر و فرمان، جان و جهان در اختیار اوست.
سلام بر مهدى،
انتظار سبز دوران‌ها!
آرمان مجسم عدالتخواهان،
چلچراغ روشن شبستان تاریخ،
روشنگر زمین و زمان،
مرد برگزیده اعصار
ذخیره جاویدان الهى
و...نوید بخش صبح، در شب انتظار.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خرم جهان دوباره شد از مقدم ب
هار سر زد دوباره لاله و نسرین به كوهسار
صدها شقایق از دل صحرا شكفته شد در باغ ن
غمه خوان شده با صد شعف هَزار
بگذشته سوى دشت مگر آهوى خُتن
بنشسته روى كشت مگر ناقه تتار
همراه با نسیم سحر مى‌رسد به گوش
ما را نواى مرغ بهشتى ز شاخسار
عیدى قرین عید دگر گشته زان سبب امسال
از همیشه نكوتر بود بهار زیباگلى
به دامن نرگس شكفته شد آن نوگلى
كه گلشن از او یافت اعتبار ماهى به نیمه مه شعبان طلوع كرد ماهى كه مهر از شرف او راست پرده دار شعبان ز یمن مقدم او یافته مگر این شوكت و جلالت و این عزّ و افتخار سال نو و بهار نو و روزگار نو ساقى به یمن مقدم گل خیز و مى بیار سالى چنین مبارك و روزى چنان بزرگ فصلى چنین خجسته به تأیید كردگار لب تشنگان جرعه جام ولایتش نوشند از سبوى ولا آب خوشگوار اى آفتاب چهره نهان كرده در سحاب دل‌ها براى دیدن تو گشته بى قرار خرم شود جهان و عدالت به پا شود روزى كه در كف تو بود تیغ ذوالفقار احیا شود به عهد تو حكم كتاب حق اجرا شود به عصر تو آیین كردگار تو قاسم جنان و جحیمى كه در ازل یزدان به دست قدرت تو داده اختیار جان‌ها براى خدمت تو گشته در تعب دل‌ها براى دیدن تو گشته بى قرار اى منجى بشر كه نهانى تو در حجاب دارم امید آن كه كنى چهره آشكار دارم امید آن كه كنى با ظهور خویش بیرون ز جان منتظران رنج انتظار جمعى ستاده دیده به سویت در آرزو قومى نشسته دیده به راهت امیدوار اى مظهر خدا به عنایت به ما نگر اى ابر مرحمت تو به رحمت به ما ببار تا آن زمان كه مهر درخشان بود به روز تا آن زمان كه ماه بتابد به شام تار از ما به پیشگاه تو صد كاروان درود وز حق به جان پاك تو صدآفرین نثار چون باعث ملال شود طول هر سخن شیرین بود چكامه «خسرو» به اختصار
 

shahryar14

عضو جدید
کاربر ممتاز
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
آقا جون امشب شب عیده، اونم چه عیدی
اهل زمین و آسمان جشن گرفتند و به همدیگه دارن تبریک می گن
ولی...

صاحب مجلس کجاست ؟؟؟:cry:

اصل کاری شمایی آخه آقا جونم

کجا می تونیم خدمت برسیم، می خوایم به پاتون بافتیم و عرض ادب کنیم، می خوایم بهتون تولد مادر بزرگوارتون رو تبریک بگیم

شما که نیستی عیدم به آدم نمی چسبه:cry::cry::cry:

کی میایی گل نرگس؟؟ کی میایی

بابی انت و امی یا صاحب الزمان:gol:
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

بــهــار بی گل نرگس شبیه پاییز است
و بـی تــو کلِ زمانهایمان غم‌ انگیز است

بیــا کـه مـنجمدانه قیام ممکن نیست
بــیــا کـه سهم زمین از بهار ناچیز است

بــه ذوالفـقــاز قسم تارومار شد خوبی
بــه ذوالـفقاز قسم چنگهایشان تیز است

شـتـاب کـن و تـــبــر را بــگیـر ابراهیم
که کعبه‌های جنون گِردمان بت آویز است

دوای بی‌ کسی‌ام واضح است، اما این
دوای ســرزده در انــتــظــار تـجـویز است

 

پسر تنها

عضو جدید
سلام مهدي جون كجايي پاشو بيا ديگه فكر كنم كافيه اگه دير بيايي چيزي از اين اسلام نميمونه

آقا لا اقل سر سوزني خودت رو نشون بده

مهدي جون نميدوني زندگي تويي يك جامعه كه يك امام نيست چقدر سخته تويي يك جامعه كه دروغ شده اساس تو كه دوست نداري ما سختي بكشيم

بيا با من ميخوام رسوا بشم تو اين زمونه ميخوام عشق منو دنيا بدونه ميخوام ديونه باشم من ديوونه
 

mansoore72

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیا گل نرگس!جهان که جای تو نیست
دوصد ترانه به لب ها یکی برای تو نیست
نیانیا گل نرگس !به جان تشنه ی عشق
دعادعای ظهوراست ولی برای تو نیست
 

Similar threads

بالا