خودتو با یه شعر وصف کن...!

گلابتون

مدیر بازنشسته
خدايا باز هم سه شنبه آمد و او نيامد..... :cry:

با مداد رنگي روز آمدنت را نقاشي ميکردم ... جاده رفتنت را خط خطي كردم...كاش هيچوقت نميرفتي ... اينبار چقدر سفرت طولاني شد !. بيا عزيزم ... بيا منتظرم غلط هاي زندگيم را به من بگي و زير اشتباهتم را خط بکشي.
نبودنت مثل دريايي منو در بر گرفته اونجا که تو هستي،حتي ماهيها هم نميتوانند تورو ببينن .. چه برسه به من ........... .!!!
كاش ميدونستم کدام صبح ميايي؟ کدام چمدان ماله توست؟ کدام دست تورو به من ميرسونه ؟
بيا که درد دلم را فقط تو ميفهمي:w04::w04:

بازهم چشم به راهت ميمانم ... تا سه شنبه بعد باز هم بدرود نازنينم:cry::cry::cry:

دوستان ببخشيد از يه بيت بيشتر شد.. شرمنده همينطور مينوشتم متوجه نبودم ..:crying2:
 

ie student

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدايا باز هم سه شنبه آمد و او نيامد..... :cry:

با مداد رنگي روز آمدنت را نقاشي ميکردم ... جاده رفتنت را خط خطي كردم...كاش هيچوقت نميرفتي ... اينبار چقدر سفرت طولاني شد !. بيا عزيزم ... بيا منتظرم غلط هاي زندگيم را به من بگي و زير اشتباهتم را خط بکشي.
نبودنت مثل دريايي منو در بر گرفته اونجا که تو هستي،حتي ماهيها هم نميتوانند تورو ببينن .. چه برسه به من ........... .!!!
كاش ميدونستم کدام صبح ميايي؟ کدام چمدان ماله توست؟ کدام دست تورو به من ميرسونه ؟
بيا که درد دلم را فقط تو ميفهمي:w04::w04:

بازهم چشم به راهت ميمانم ... تا سه شنبه بعد باز هم بدرود نازنينم:cry::cry::cry:

دوستان ببخشيد از يه بيت بيشتر شد.. شرمنده همينطور مينوشتم متوجه نبودم ..:crying2:

خيلي خيلي شرمنده بابت اسپم.:redface:اما حرفات اونقدر خوب و دلنشين بود نتونستم جلوي خودمو بگيرم...

عاليه...ممنون:gol::gol::gol:
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عشق نرم افزار راه انداز ماست
عشق password و وصال کبرياست
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر تو را نسروده ست انوری دیروز،
اگر تو را نسروده ست منزوی امشب،
برای از تو سرودن قصیده کوتاهست
مگر تو را بسرایم به مثنوی امشب
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
آنچه در من نهفته دريا ئيست
كي توان نهفتنم باشد
با تو زين سهمگين طوفاني
كاش ياراي گفتنم باشد


بسكه لبريزم از تو ، ميخواهم
چون غباري ز خود فرو ريزم
زير پاي تو سر نهم آرام
به سبك سايه تو درآويزم
 

arghavan.z

عضو جدید
کاربر ممتاز
من سکوت خویش را گم کرده ام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه می پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
ای سکوت ای مادر فریاد ها
ساز جانم از تو پر آوازه بود
تا در آغوش تو راهی داشتم
چون شراب کهنه شعرم تازه بود
در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یاد ها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو

ای سکوت ای مادر فریاد ها
گم شدم در این هیاهو گم شدم
تو کجایی تا بگیری داد من
گر سکوت خویش را می داشتم

زندگی پر بود از فریاد من...(مشیری):gol:
 
آخرین ویرایش:

*mahdi_joker*

عضو جدید
گریه کردم گریه کردم اما دردمو نگفتم /تکیه دادم به غرورم تا دیگه از پا نیوفتم
چه ترانه یب اثر بود مثل مشت زدن به دیوار/ اولین فصل شکستن اخرین خدانگهدار
من به قله میرسیدم اگه هم ترانه بودی/صدتا سد رو میشکستم اگه تو بهانه بودی
اگه هم ترانه بودی/ اگه تو بهانه بودی

با تو فانوسه ترانه یه چراغ شعله ور بود/لحظه ها چه عاشقانه قاصدک چه خوش خبر بود
کوچه ها بدون بن بست اسمون پر از ستاره /شبها گل خونه خورشید واجه ها شعر دوباره


دست تکون دادن اخر توی اون کوچه خلوت
بقز بی وقفه اواز گریه های بی نهایت


گریه کردم گریه کردم
اما دردمو نگفتم
گریه کردم گریه کردم
گریه کردم گریه کردم
گریه کردم گریه کردم
...............
 

Similar threads

بالا