خودتو با یه شعر وصف کن...!

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
می شد بدانم این که خط ِ سرنوشت ِ من
از دفتر کدام شب ِ بسته وام شد؟؟

اول دلم فراق تو را سرسری گرفت
وان زخم کوچک دلم آخر جذام شد
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا به دورترین نقطه می کشد هر دم
خیال اینکه تو آن سوی این جهان باشی
 
  • Like
واکنش ها: p_sh

محسن2115

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه از رومم نه از زنگم همان بي رنگ بي رنگم.
من ان گلبرگ مغرورم كه ميميرم ز بي ابي
ولي با خفت وخواري پي شبنم نمي گردم.
من اينجا بس دلم تنگ است وهر سازي كه ميبينم بد اهنگ است
بيا ره توشه بر داريم قدم در راهي بي برگشت بگذاريم.ببينيم اسمان هر كجا ايا همين رنگ است؟
 

mohsen victor

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو به من خنديدي
و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه
سيب را دزديم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلوده به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان

مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق اين پندارم
كه چرا
خانه كوچك ما سيب نداشت:que:
 

russell

مدیر بازنشسته
كی ام، شكوفه اشكی كه در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شكفتم، به روی شكوفه دویدم
مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم
چرا كه از همه عالم، محبت تو گزیدم
چو شمع خنده نكردی، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نكردی، مگر ز موی سپیدم
بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم
ندامتی كه نبردم، ملامتی كه ندیدم
نبود از تو گریزی چنین كه بار غم دل
ز دست شكوه گرفتم، بدوش ناله كشیدم
جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم
به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشك نشستم، گهی چو رنگ پریدم
وفا نكردی و كردم، بسر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟

"اوستا"

 

*mahdi_joker*

عضو جدید
گریه کردم گریه کردم اما دردمو نگفتم /تکیه دادم به غرورم تا دیگه از پا نیوفتم
چه ترانه یب اثر بود مثل مشت زدن به دیوار/ اولین فصل شکستن اخرین خدانگهدار
من به قله میرسیدم اگه هم ترانه بودی/صدتا سد رو میشکستم اگه تو بهانه بودی
اگه هم ترانه بودی/ اگه تو بهانه بودی

با تو فانوسه ترانه یه چراغ شعله ور بود/لحظه ها چه عاشقانه قاصدک چه خوش خبر بود
کوچه ها بدون بن بست اسمون پر از ستاره /شبها گل خونه خورشید واجه ها شعر دوباره


دست تکون دادن اخر توی اون کوچه خلوت
بقز بی وقفه اواز گریه های بی نهایت


گریه کردم گریه کردم
اما دردمو نگفتم
گریه کردم گریه کردم
گریه کردم گریه کردم
گریه کردم گریه کردم
...............
 

*mahdi_joker*

عضو جدید
نگاه کن که من گم کرده فردا در این شبهای بی اوازو سرما
نگاه کن که از خود میشوم گم در این شب پرسهای بی ترحم
بی تو بی تو هر لحظه با تو ام هنوز دستای گرمت نگاهای شرمت
هرگز یادم نمیره

منم من تنهای ترانه صدایم گریه تلخ شبانه
در اوازم به غیر از اسم تو رازی ندارم
پس از تو زخمهء سازی ندارم
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
امروز ندارم غم فردای قیامت
که افروخته رخ آمد وافراخته قامت
در کوی وفا چاره بجز دادن جان نیست
یعنی که مجو در طلبش راه سلامت
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیری ست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامیّ و کلامی نفرستاد

دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست
وز آن خط چون سلسله دامی نفرستاد

فریاد که آن ساقی شکّر لب سرمست
دانست که مخمورم و جامی نفرستاد..
:gol:
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا كي ز چراغ مسجد و دود كنشت؟
تا كي ز زيان دوزخ و سود بهشت؟
رو بر سر لوح بين كه استاد قضا
اندر ازل آنچه بودني بود، نوشت.http://www.www.www.iran-eng.ir/images/editor/smilie.gif
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
آنچه در من نهفته دریا نیست ، کی توان نهفتنم باشد
با تو زین سهمگین طوفانی ، کاش یارای گفتنم باشد

بسکه لبریزم از تو ، میخواهم ، بدوم در میان صحراها
سر بکوبم به سنگ کوهستان ، تن بکوبم به موج دریاها
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بازی بودم پریده از عالم راز
بو تا که پرم دمی نشیبی بفراز
اینجا چو نیافتم کسی محرم راز
زان در که درآمدم برون رفتم باز
 

p_sh

عضو جدید
دست ها می سایم
تا داری بگشایم.
بر عبث می پایم
که به در کس آید.
در و دیوار به هم ریخته شان
بر سرم می شکند.

 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/editor/smilie.gifمن خدای آسمان را- کهکشان را دوست دارم
من پل رنگین کمان را - آفتاب مهربان رادوست دارم
ابرهای پر ز باران- کوهساران- ماهتاب و لاله زاران
من تمام مردم خوب جهان را دوست دارمhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/editor/smilie.gif
 

Similar threads

بالا